انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 2 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

بحث آزاد ادبی


مرد

 
عیوب قافیه

در شعر فارسی رعایت قواعد و ضوابط قافیه الزامی است و هرچه خلاف آنها باشد غلط است. مثل قافیه کردن پُر با تَر. همچنین تکرار واژه های قافیه عیب فاحش به شمار می رود مگر این که ابیات شعر از بیست و سی درگذرد یا قصیده دو مطلع داشته باشد.
تکرار واژه های غیر ساده قافیه

تکرار واژه های غیر ساده (مشتق، مرکب) در صورتی که اجزای سازنده آنها چندان آشکار نباشد یا بتوان میان معنای دو جزء فرقی نهاد رواست: مثلاً رنجور و مزدور، آب و گلاب.
قافیه در شعر نو

قافیه شعر نو بر خلاف شعر کلاسیک در آخر ابیات نمی آید بلکه بستگی به مطلب دارد و الزاماً هر مطلب هم قافیه دار نیست و شاعر خود را اسیر قافیه نمی سازد، معمولاً در هر مطلب دو یا چند مصرع قافیه دار می آید.

حرف، وزن
حرف:


تبصره 1:
چون هر مصوت بلند تقریباً دو برابر مصوت کوتاه تلفظ می شود، در وزن شعر دو حرف به حساب می آید. اما مصوت کوتاه برابر یک حرف است. مثلاً: «ما» = سه حرف: م + مصوب بلند «ا» که دو حرف به حساب می آید.
سَرد = چهار حرف : س + َ + ر + د

تبصره 2:
«ا» ، «و» ، «ی» در صورتی دو حرف به حساب می آیند که دومین حرف هجا باشند.




تبصره ها

1. هرگاه «ن» بعد از مصوت بلند و در یک هجا (بخش) قرار بگیرد به حساب نمی آید. مانند: جان = جا، خون = خو. اما اگر به هجای بعد منتقل گردد به حساب می آید.

2. «آ» در وزن شعر سه حرف، همزه + مصوت بلند «ا» است.

وزن:
وزن شعر عبارت است از نظمی در اصوات گفتار.

عروض:
علمی است که از قواعد تعیین و طبقه بندی اوزان شعر بحث می کند.

واحد وزن:
واحد وزن در شعر فارسی مصراع و در شعر عرب بیت است. اما در نامگذاری اوزان شعر فارسی، طبق سنت، واحد وزن را بیت می گیرند.


قواعد تعیین وزن: برای تعیین وزن یک شعر، باید چهار قاعده را به کار برد:
1- درست خواندن شعر و درست نوشتن آن
2- تقطیع هجایی
3- تقطیع به ارکان
4- اختیارات شاعری

درست خواندن شعر و درست نوشتن آن (استفاده از خط عروضی): برای پیدا کردن وزن یک شعر نخست آن را باید دقیقاً روان و فصیح خواند و پس از آن باید عین تلفظ را واضح بنویسیم که این خط (خط به صورت ملفوظ) خط عروضی نامیده می شود. مانند:

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

وقتی بیت بالا را درست بخوانیم «طاعت آن» به صورت «طاعتان» و «پیش آر» به صورت «پیشار» تلفظ می شود.


در نوشتن شعر به خط عروضی رعایت چند نکته لازم است:
1- اگر در فصیح خواندن شعر، حمزه آغاز هجا (وقتی قبل از آن صامتی باشد) تلفظ نشود در خط نیز همزه را باید حذف کرده چنان که در شعر فوق «طاعت آن» با حذف همزه به صورت «طاعتان» تلفظ می شود.

2- در خط عروضی باید حرکات (مصوتهای کوتاه) گذاشته شود.

3- حروفی که در خط هست اما به تلفظ نمی آید در خط عروضی حذف می شود. مثلاً خوش = خیش نوشته می شود.

4- مصوت، دومین حرف هر هجاست لذا حروف «و»، «ا»، «ی» فقط وقتی دومین حرف هجا باشند مصوت هستند و در حرف به حساب می آیند. مانند: سار.

5- حروفی که مثلاً تلفظ می گردد باید به صورت دو حرف نوشته شود. مانند: «عزٌت» که باید به صورت «عِززَت» نوشته شود.

تقطیع هجایی
منظور از تقطیع هجایی مشخص کردن هجاهای شعر اعم از کوتاه، بلند و کشیده است. برای این کار ابتدا باید هجاهای شعر را به دقت جدا و مرز هجا را با خط عمودی کوتاهی مشخص کرد. دقت شود که به تعداد مصوتها هجا وجود دارد. ضمناً هجاهای کشیده باید با خط عمودی به یک هجای بلند (سه حرف اول) و یک هجای کوتاه (یک یا دو حرف بعد) تقسیم شوند. پس علامت هر هجا زیر آن آورده شود.
مثال: مَرَنجان دِلَم را که این مُرغِ وَحشی
زِ بامی که بَرخاست مُشکِل نِشینَد






نکته: هجای پایانی اوزان شعر فارسی همیشه بلند (-) است.
- حرکات (مصوتهای کوتاه) مانند دیگر حروف هستند اما هر مصوت بلند دو حرف به حساب می آید. همچنین «ن» ساکن بعد از مصوت بلند در یک هجا حساب نمی شود.

تقطیع به ارکان
پس از تقطیع هجایی می بینیم که علامت هجاها دارای نظمی هستند، نظمی تکراری یا نظم متناوب که به صورت 4 تا 4 تا / یا 3 تا 3 تا / یا 4 تا و 3 تا / یا 4 تا و 2 تا می باشند که به آن تقطیع به ارکان می گوییم. مثال:

هجاهای هر مصرع شعر فوق را اگر سه تا سه تا جدا کنیم نظمی در آنها نمی بینیم ولی اگر چهار تا چهار تا جدا کنیم نظم آنها آشکار می شود، به این صورت که از تکرار چهار تار « --u- » تشکیل شده است: -u-- -u-- -u-- -u--

نکته:
اکثر اوزان شعر فارسی دارای نظم تکراری هستند و بعضی نیز نظم متناوب دارند و در اندکی اوزان نظمی دیده نمی شود. ضمناً نظم تکراری بر متناوب ترجیح دارد.


ارکان عروضی
وقتی هجاهای شعری را به اجزای چهار تا چهار تا، یا سه تا سه تا، یا چهار تا و سه تا به نحوی که نشان دهنده نظم آنها باشد، جدا کردیم ساده تر این است که به جای هر یک از اجزای چهار یا سه هجایی معادل آنها را بیاوریم.


همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  ویرایش شده توسط: slash00   
مرد

 
وقتی می خوایم شعر رو تقطیع کنیم و وزنش رو بدست بیاریم دیگه هجای کشیده نداریم!!!
مثلا اگه تو شعر کلمه نرم اومد اینجوری میشه = نَر/م ................. نَر میشه هجای بلند با علامت _ نشونش میدیم (م) میشه هجای کوتاه با u نشونش میدیم
پارس یک هجای کشیدس ولی در شعر میشه پا/ رس ............. پا یک هجای بلند با علامت _ و (رس) یک هجای کوتاه و با u نمایش میدیم
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
slash00: تقطیع هجایی
به عنوان مثال این شعر رو تقطیع هجایی می کنم........
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
در خط عروضی به اين شکل در می آيد:
اِي سا رِ با آ هِس تِ را کا را مِ جا نَم می رَ وَد.....................(نون بعد مصوت بلند حذف می شود)

ای (__) سا (__) رِ (U) با (__) آ (__) هِس (__) تِ (U) را (__) کا (__) را (__) مِ (U) جا (__) نَم (__) می (__) رَ (U) وَد (__)
که مرتب آن می شود:

__ __ U __ / __ __ U __ / __ __ U __ / __ __ U __
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
slash00: تقطیع به ارکان
مهم ترین ارکان عروض فارسی نوزده تا هستش که:
مهم ترین اركان عروضی فارسی 19 تاست كه عبارت اند از:

الف) اركانی كه در آغاز و میان و پایان مصراع می آیند:

1) فاعلاتن= -U--

2) فاعلن= -U-

3)مفاعیلن= U---

4)فعولن= U--

5)مستفعلن= --U-

6)مفعولن= ---

7)فعلاتن= UU--

8)فعلن= UU-

9)مفاعلن= U-U-

10)مفتعلن= -UU-

11)فع لن=(فاعلن) --

ب)اركان غیر پایانی كه در آخر مصراع قرار نمی گیرند.آخرین هجای هر یك از این اركان كوتاه است.

1)فاعلات= -U-U

2)فعلات= U-UU

مفاعیل= U--U

مستفعل= --UU

5)مفعول= --U

6)مفاعل= UU-U

ج)اركان غیر پایانی كه فقط در آخر مصراع می آیند

1)فعل= U -

2)فع= -

یک شاعر باید تمام این نوزده وزن رو حفظ کنه تا بتونه اوزان دیگر شعر ها و اشعار خودش رو تشخیص بده واصلا با توجه به این ها شعر بگه
slash00: ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
slash00: __ __ U __ / __ __ U __ / __ __ U __ / __ __ U __
مطابق با وزن های نوشته شده در بالا وزن شعر بالا میشه:
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  ویرایش شده توسط: slash00   
مرد

 
اختیارات شاعری: چنان كه در مثال قبل دیدیم وزن شعر فارسی بسیار منظم و دقیق است و نظم و تساوی هجاها در مصراع یك شعر دقیقا رعایت می شود.البته شاعر در سرودن شعر اختیاراتی دارد كه به ضرورت ار آنها استفاده میكنند.اختیارات شاعری بر دو گونه است زبانی و وزنی



1) اختیارات زبانی:در هر زبانی بعضی كلمات دارای دو یا احیانا چند تلفظ هستند و گوینده اختیار دارد هر كدام را كه میخواهد به كار ببرد

1) امكان حذف حمزه:در فارسی اگر قبل از حمزه ی آغاز هجا،حرف صامتی بیاید،حمزه را میتوان حذف كرد مثلا كلمه ی یك هجایی( آب )كه با حمزه شروع شده اگر قبل از آن صامتی (ر) بیاوریم همزه را میتوان حذف كرد.مثلا (در-/ آب-U) را بگوییم (د U/ راب-U) در شعر زیر:

در آن حال پیش آمدم دوستی

كزو مانده بر استخوان پوستی

د(U) /ران-/حا-/لU/پی-/شا-/مU/دم-/دو-/س-/تی-

هجای واژی( د)در اصل مصوت بلند بوده است كه بر طبق این قاعده بر هجای كوتاه تبدیل شده است تا هجای دو مصراع یكسان و وزن درست باشد زیرا اگر (درآن) تلفظ میكرد،هجای اول مصراع اول بلند بود و حال آن كه هجای اول در مصراع دوم كوتاه است

2) تغییر كمیت مصوت ها: شاعر در موارد خاصی مختار است كه به ضرورت وزن شعر، مصوت كوتاه را بلند و یا مصوت بلند را كوتاه تلفظ كند

الف) بلند تلفظ كردن مصوت های كوتاه:مصوت كوتاه پایان كلمه را به ضرورت وزن می توان كشیده تلفظ كرد تا مصوت خای بلند به حساب آید.

نبینی باغبان چون گل بكارد

چه مایه غم خورده تا گل برآید

نu/بی-/نی(u)/با-/غu/بان-/چن-/گل-/ب-/كا-/رد-

چu/ما-/یu/غم-/خu/رد-/تا-/گل-/بu/را-/رد-

چنان كه ملاحظه میكنید هجای سوم در دو مصراع متفاوت است، هجای سوم در مصراع اول بلند و كوتاه نمی شود اما هجای كوتاه مصراع دوم را طبق قاعده می توان بلند تلفظ كرد

ب) كوتاه تلفظ كردن مصوت های بلند:هر گاه پس از كلمات مختوم به مصوت های بلند( و) یا (ی) مصوتی بیاید شاعر اختیار دارد كه مصوت های بلند (و) یا( ی) را كوتاه تلفظ كند تا كوتاه به حساب بیاید. مثال:

در چنان روز مرا آرزویی خواهد بود

آرزویی كه همی داردم اكنون پژمان

در-/چU/نان-/رو-/زU/مU/را-/آ-/رU/زو(U)/یی-/خا-/هد-./بود-

آ/ر/زو/یی/ك/ه/می/دا/ر/د/مك/نون/پژ/مان

چنان چه ملاحظه می كنید هجای دهم مصراع اول بلند است كه طبق قاعده كوتاه تلفظ شده است.
2) اختیارات وزنی:اختیارات زبانی فقط تسهیلاتی در تلفظ برای شاعر فراهم می كند تا به ضرورت وزن از آن استفاده كند بی آن كه موجب تغییری در وزن بشود،اما اختیارات وزنی امكان تغییراتی كوچك در وزن را به شاعر می دهد.تغییراتی كه گوش فارسی زبانان آنها را عیب نمی شمارند.اختیارات وزنی بر چهار گونه است:

1) بلند بودن هجا آخر مصراع:آخرین هجا آهر مصراع بلند است و شاعر می تواند به جای آن هجا كشیده كوتاه بیاورد مثلا در شعر سعدی:

سرو را مانی و لیكن سرو را رفتار نه

ماه را مانی و لیكن ماه را گفتار نیست

گر دلم از شوق تو دیوانه شد عیبش مكن

بی نقصان و زر بی عیب وگل بی خوار نیست

آخرین هجا در مصراع اول كوتاه و در مصراع دوم وچهارم كشیده است بی آنكه موجب اختلافی در وزن شود. پس در پایان مصراع فرقی میان هجا كشیده و بلند نیست و همیشه بلند به حساب می آید(در اوزان دوری همین مصداق حكم می كند)هیچ یك از شاعران میان این سه نوع هجا در پایان مصراع فرقی نمی گذارند و هجای كشیده و كوتاه را در حكم هجا بلند می گیرند اما در عروض سنتی به غلط میان هجا بلند و كشیده در پایان مصراع فرق می گذارند.

2) ركن اول بعضی از اوزان ، UU-- (فعلاتن)است :

UU/--UU/--UU/--UU- (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن)،یا

UU /U-U-/--UU- (فعلاتن مفاعلن فعلن) وغیره.شاعر در سرودن شعر به جای UU-- (فعلاتن) اول وزن می تواند -U-- (فاعلاتن) بیاورد،یعنی هجای كوتاه اول

UU-- را به هجای بلند تبدیل كند اما عكس این درست نیست مثلا سعدی در وزن:

UU/--UU/--UU/--UU-- این شعر را سرود است:

من ندانستم از كه تو بی مهر و وفایی عهد نا بستن از آن به كه ببندی و نپایی

اگر این شعر را تقطیع هجایی كنیم میبینیم كه وزن مصراع اول و دوم شعر با -U-- (فاعلاتن)شروع شده وحال آنكه در اصل وزن UU-- (فعلاتن) بوده است.

این اختیار وزن بسیار رایج است، حتی ممكن است در تمام مصراع اول شعر نیز صورت بگیرد.

3) شاعر می تواند به جای دو هجای كوتاه میان مصرااع ،یك هجای بلند بیاورد یعنی شاعر به جای UU- (فعلن) میتواند -- (فع لن) بیاورد.


هر چه داری اگر به عشق دهی كافرم گر جوی زیان بینی

هَر-/چU/دا-/ری-/اَU/گر-/بU/عش-/قU/دَU/هی-

كا/ف/رم/گر/ج/وی/ز/یان/بی/نی

همان طور كه ملاحظه می كنید علامت هجا های(د) و (ق) كوتاه هستند كه طبق قاعده بلند تلفظ می شود.

4) قلب: شاعر به ضرورت وزن می تواند یك هجای بلند و یك هجای كوتاه كنار هم را جا به جا كند یعنی به جای (-U) می تواند (U-) بیاورد یا بر عكس. كاربرد این اختیارشاعری كم است و آن هم در (-UU-)(مفتعلن) و (U-U-)(مفاعلن) رخ می دهد:

كیست كه پیغام من به شهر شروان برد یك سخن از من بدان مرد سخندان برد

كی-/ستU/كU/پی-/غا-/مU/من-/بU/شه- /رU/شر- /وان-/بU/رد-

یك/س/خ/نز/من/ب/دان/مر/د/س/خن/دان/ب/رد

همان طور كه ملاحظه می كنید اصل وزن مفتعلن -UU- است كه به مفاعلن U-U- تبدیل شده است.

كسب اطلاعات بیشتر می توانید به منابع زیر رجوع كنید:

وزن شعر فارسی دكتر تقی وحیدیان كامیار
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
همین بود هر اون چیزی که برای یک شاعر لازمه. یادگیری اون چیزایی که در بالاست و فقط تمرینه که میتونه باعث یادگیری شه و یه زمانی میرسه بعد یادگیری قوانین بالا بدون تقطیع کردن به محض اینکه شعر به گوشتون می خوره وزنش رو تشخیص می دیدن و اون موقع هستش که لذت واقعی از شنیدن شعر رو حس میکنید...
البته

اوزان دوری داریم و اوزان شعر رسمی داریم که فعلانیازی نیست

چندتا شعر مینویسم با وزنش که گوش هامون بیشتر باهاشون اشنا شه

........
اوزان را بر مبنای نظم میان هجا های كوتاه و بلند آنها می توان به 9 گروه، كه هر كدام شامل 2 یا 3 وزن هستند، و 5 تكوزن مرتب كرد. در عروض سنتی بعضی از اوزان منظم با اركانی تقطیع شده كه نظم آ نها را نشان نمی دهد ولی به گوش كسانی كه با عروض سنتی آشنا دارند ما نوس است.
گروه های اوزان:
گروه یك:
1) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن ( رمل مثمن سالم)

روزگار است این كه گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر ازین بازیچه ها بسیار دارد
2) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن‌‌ (رمل مثمن محذوف)

ای مسلمان فغان از جور چرخ چنبری
وز نفاق تیر و قصد ماه و كید مشتری
3) فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
هر كس از زن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
گروه دوم:
1) فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن ( رمل مثمن مخبون )

نظر آوردم و بردم كه وجودی به تو ماند
همه اسمند و تو جسمی،همه جسمن و تو روحی
2) فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبئن محذوف )

نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس
كه چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
3) :فعلاتن فعلاتن فعلن
بت خود را بشكن خوار و ذلیل
نامور شو به فتوت چو خلیل
گروه سه
1) مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن ( رجز مثمن مطوی)
عشق تو بر بود ز من مایه ی مایی و منی
خود نبود عشق تو را چاره ز بی خویشتنی
2) مفتعلن مفتعلن فاعلن ( منسرح مثمن مطوی مكشوف . این وزن دوری است )
كرده گلو پر ز باد قمری سنجاب پوش
كبك فرو ریخته مشك به سوراخ گوش
گروه چهارم
1) مستفعل مستفعل مستفعل مستف (هزج مثمن اخرب مكوف محذوب )
تا كی به تمنای وصال تو یگانه
اشكم شود ازهر مژه چون سیل روانه
2) مستفعل مستفعل مستفعل فع ( هزج مثمن اخرب مكوف مجبوب )
تقدیر كه بر آن كشتنت آزرم نداشت
بر حسن جوانیت دل نرم نداشت
این وزن رباعی است
3) مستفعل مفعولن مستفعلن مفعولن ( هزج مثمن اخرب )
وقتی دل سودایی می رفت به بستا ن
بی خویشتنم كردی بوی گل و ریحان ها
گروه پنجم
1) مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل ( مضارع مثمن اخرب مكفوف محذوب )
امروز روز شادی و امسال سال گل
نیكوست حال ما، كه نكوباد حال گل
2) مستفعل مفاعل مفعولن ( مضارع مسدس اخرب مكفوف )
ای آن كه غمگنی و سزا وا ری
واندر نهان سرشك همی باری
3) مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن ( مضارع مثمن اخرب )
ای باد بامدادی خوش می روی به شادی
پیوند روح كردی پیغام دوست دادی
گروه ششم
1) مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن ( هزج مثمن سالم )
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فزیاد می دارد كه بر بندید محمل ها
2) مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن ( هزج مسدس محذوف )
الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز
گروه هفتم
1) فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
به سبزه درون لاله ی نو شكفته
عقیق است گویی به پیروزه اندر
2) فعولن فعولن فعولن فعل ( متقارب مثمن محذوف )
مگردان سر از دین از راستی
كه خشم خدا آورد كاستی
گروه هشتم
1)
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن ( مجتث مثمن مخبون )
گرم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی
شكنجه صبر ندارم بریز خونم و رستی
2)
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ( مجنث مثمن مخبون محذوف )
به حسن خلق و وفا به یار ما نرسید
تو را درین سخن انكار كار ما نرسید
گرو نهم
1) مستفعل فاعلات مستفعل ( هزج مسدس اخرب مقبوض )
از كرده ی خویشتن پشیمانم
جز توبه ره دیگر نمی دانم
2) مستفعل فاعلات فع لن ( هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف )
لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود كه پر توان زد

نام اوزان حاصل از تكرار اركان چنین است:

مفاعیلن هزج
فاعلاتن رمل
مستفعلن رجز
فعولن متقارب


فعلاتن رمل مخبون
مفتعلن رجز مطوی
مفاعلن هزج مقبوض

نان اوزان حاصل از تناوب اركان چنین است:
مفاعلن فعلاتن، مجبث مخبون
مفعول مفاعیلن ( مستفعل مفعولن )، هزج اخرب
فعلات فاعلاتن، رمل مشكول
مفعول فاعلاتن ( مستفعلن فعولن )، مضارع اخرب
اگر چه واحد وزن شعر فارسی مصراع است اما در عروض سنتی واحد وزن را به پیروی از عروض عرب بیت(دو مصراع ) گرفته اند، لذا اگر بیتی هشت یا شش یا ركن داشته باشد به ترتیب مثمن، مسدس،مربع نامیده می شوند. مثلا وزن تشكیل شده است از هشت مستفعلن رجز مثمن سالم و وزن متشكل از مفاعلن فعلاتن دو بار مجتث مخبون نام دارد. اگر از آخر ركن پایانی وزن یك هجا حذف شود وزن حاصل را معمولا محذوف می نامند .مثلات اگر بیتی هشت فاعلاتن باشد رمل مثمن سالم نام دارد ولی اگر یك هجا از آخر آن فاعلاتن پایان مصراع حذف شود به صورت فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن درز می آید و رمل مثمن محذوف نامیده می شود.
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن رمل مسدس محذوف نام دارد.
فاعلاتن فاعلاتن فاعل رمل مسدس محذوف نام دارد.
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن هزج مسدس سالم نام دارد
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل هزج مسدس محذوف نام دارد.
و غیره.....
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  ویرایش شده توسط: slash00   
مرد

 
slash00: همین بود هر اون چیزی که برای یک شاعر لازمه
.
.
با سپاس
مطالب ارزنده ای بود
لذت بردم و امیدوارم بتونم استفاده کنم


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
آقا من خواستم ی تاپیک در مورد اشعار ماتریکس متقارن بزنم
اما این نوع اشعار زیاد نیستن
هرکی هرچی داره بیاره بریزه این وسط شاید به حد نصاب رسید چون واقعا این نوع شعر خیلی زیباست و حیفه تاپیک نداشته باشه
     
  
زن

 
teymoor: چرا هیچ کس دوست ندارد بند دوم مرغ سحر را بخواند؟

مرغ سحرنیازی به معرفی ندارد. سروده ای از محمدتقی بهار در دوران مشروطه که پس از آغاز حکومت رضا شاه به صورت ترانه اجرا شد. آهنگ این اثر، از مرتضی نی داوود، فوق العاده زیباست
هزاران درود بر ملک الشعرای بهار و سایر افرینندگان این اثر جاوید
و تشکر از شما بخاطر این مطلب سودمند
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
مرد

 
این نوشته مهرداد خدیر رو بخونید و لذت ببرید


به بهانه اعطای جایزه به باب دیلن - ترانه سُرا و آواز خوان


روح چرچیل در نوبل ادبیات!
اعطای نوبل ادبیات به چهره ای که شهرت اول او ناشی از نویسندگی نیست سابقه دارد کما این که «وینستون چرچیل» رهبر پیروز بریتانیا در جنگ دوم جهانی هم به عنوان برنده نوبل ادبیات معرفی شد. می خواستند به او جایزه صلح بدهند اما چون به فرمانده جنگ نمی توانستند جایزه صلح بدهند نوبل ادبیات دادند!


عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اعلام نام «باب دیلن» به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات 2016 اسباب شگفتی را فراهم آورده اما نه به این خاطر که شهرت نداشته و ندارد بلکه به این سبب که او به ادبیات و نویسندگی شهرت ندارد.

شهرت و آوازه باب دیلن به خاطر موسیقی است چندان که تا نام او می آید همه به یاد آواز و موسیقی می افتند و نه کتاب و ادبیات هر چند که با ترانه به شعر و ادبیات پیوند می خورد.

منتقدان البته هرگز نمی گویند که«باب دیلن» چهره ای ناشناخته است یا پس از 50 سال فعالیت در عرصه موسیقی لایق دریافت یک جایزه بین المللی نیست. بلکه می پرسند آیا موسیقی همان ادبیات است یا می توان موسیقی را ذیل ادبیات قرار داد؟ یا آیا می توان «ترانه» را مانند رمان و شعر یکی از گونه های ادبی دانست یا نه و ترانه در ذات خود با موسیقی و ملودی و صدای خواننده نسبت دارد؟

توجیه آکادمی سوئدی نوبل و خیل دوستداران باب دیلن اما این است که او در وهله نخست «ترانه سُرا»ست و دستی هم در قلم دارد.« ترانه» هم یکی از فرم های شعر و ادبیات است و طبعا ذیل ادبیات قرار می گیرد.

شاید به همین خاطر باشد که دبیر آکادمی نوبل بر واژه «شاعر» تأکید می ورزد و باب دیلن را چنین توصیف کرده است: « شاعری بزرگ که 54 سال است خود را پیوسته بازآفریده و هویت نوینی خلق کرده است.»

با این حال تأخیر در اعلام برنده جایزه نوبل ادبیات نشان می دهد که بر سر معرفی یک ترانه سُرای آوازخوان اختلاف جدی وجود داشته است. خاصه این که بسیاری معرفی نویسنده نام‌دار ژاپنی را قطعی می دانسته اند و از این رو می توان گفت خرق عادت آکادمی بیش از همه ژاپنی ها را رنجانده یا شگفت زده ساخته است.

مخالفت ها از این منظر هم هست که جایزه نوبل ادبیات برای نویسندگانی که به رغم نبوغ کافی و دارا بودن شرایط، شهرت چندانی ندارند یک فرصت برای معرفی به حساب می آید و بر اقبال عمومی و فروش کتاب های آنها تأثیر می گذارد زیرا در سراسر جهان علاقه مندان ادبیات سراغ کتاب های نویسنده برنده را می گیرند اما حالا باید سراغ کدام کتاب به قلم «باب دیلن» رفت و مگر ادبیات بدون کتاب هم متصور است؟!

با این همه خالی از لطف نیست که یادآوری شود اعطای نوبل ادبیات به چهره ای که شهرت اول او ناشی از نویسندگی نیست سابقه دارد و مشهورترین نمونه هم مربوط به 70 سال قبل است.

هنگامی که «وینستون چرچیل» رهبر پیروز بریتانیا در جنگ دوم جهانی و فرمانده نیروی دریایی این کشور در جنگ جهانی اول به عنوان برنده نوبل ادبیات معرفی شد. در واقع می خواستند به او جایزه صلح بدهند اما چون به فرمانده جنگ نمی توانستند جایزه صلح بدهند نوبل ادبیات دادند. نوبل ادبیات به یک دریاسالار و سیاستمدار!

چرچیل البته خاطرات و نطق های خود را با تسلط و زیبایی و گاه حتی بهره از عنصر خیال نوشته و قطعا در قلم چیره دست بوده اما شهرت او به فرماندهی جنگ و سیاست مداری است تا جایی که در میان پارسی زبانان هم «چرچیل» به معنی سیاست و سیاست ورزی است و وقتی می خواهیم کسی را زیرک و سیاس معرفی کنیم می گوییم: جرچیل است! اما همین چرچیل نوبل ادبیات گرفته چون آکادمی جایزه سیاست ندارد و جوایز سیاسی را زیر نام نوبل صلح اهدا می کند و چنان که گفته شد نمی توانستند به چرچیل نوبل صلح بدهند.

حالا انگار همان حکایت تکرار شده و چون نوبل موسیقی یا آواز ندارند باز از ادبیات مایه گذاشته اند.

اعطای نوبل ادبیات به یک ترانه سُرا - که به اشتباه در ایران «ترانه سَرا» تلفظ می شود – البته به کام شاعران ترانه سُرای ایرانی شیرین می نشیند و با اعتماد به نفس بیشتری ترانه خواهند سرود چرا که همواره در مظان این اتهام بودند که آیا سرودن ترانه که به کار آواز می آید فروکاستن از منزلت شاعرانه نیست؟ شاید هیچ کس به اندازه عبدالجبار کاکایی به این پرسش پاسخ نداده و از ترانه دفاع نکرده باشد و حالا به آسودگی می توانند پاسخ داد: ترانه مانند شعر و رُمان، ارزش هنری دارد که اگر نداشت جایزه نوبل ادبیات نمی دادند.

نوبل ادبیات هر علاقه مند کتاب و نویسندگی را در وهله نخست به یاد گابریل گارسیا مارکز می اندازد و از این پس به خاطر باب دیلن یاد آور «جان لنون » فقید هم هست که ملاقات آن دو را اتفاق بزرگی در عالم موسیقی جدید می دانند و مگر مارکز ننوشته است:

« در " لوسی در آسمان پر الماس" از زیباترین تصنیف های جان لنون ، اسبی بر جای می ماند که از کاغذ روزنامه درست شده و کراواتی از آینه به خود بسته است.»

اگر « باب دیلن» را یک « جان لنون » دیگر بدانیم به این معنی است که هدف از نوبل ادبیات ستایش کلمات است و مگر ترانه سُرا با واژگان سر و کار ندارد و « اسبی با کاغذ روزنامه» ترسیم نمی کند؟

جالب این که مارکز نوشته بود:

« نام بهترین موسیقی دان ها همیشه با حروف دوم الفبا شروع شده است. یعنی حرف "ب". مثل باخ، بتهون، برامس و بارتوک.کسانی می خواستند موتزارت را هم بوتزارت بنامند!»

مارکز در این دنیا نیست تا ببیند و بشنود این بار هم یک چهره مشهور آواز و موسیقی که نام او با حرف «ب» شروع می شود نوبل را برده است. هر چند که نام واقعی او « رابرت آلمن زیرمن» است!

می توان اعطای جایزه نوبل ادبیات به باب دیلن را نپسندید و این پرسش را مطرح کرد که آخر چگونه می توان نام او را در کنار غول های ادبیات قرار داد؟

از آن سو اما می توان مارکز را به یاد آورد که می گوید: « هرگز فراموش نخواهم کرد که روزی که در سال 1963 برای اولین بار در مکزیک به یکی از تصنیف های بیتل ها گوش سپردم کشف کردم آن ها دنیا را با آهنگ هایشان تسخیر کرده اند.»

می توان حدس زد که اعطای نوبل ادبیات به یک آواز خوان ترانه سُرا برای جلب نظر نسل تازه هم بوده باشد. باب دیلن حالا 75 سال دارد و دیگر جوان نیست اما روح ترانه های اعتراضی و اجتماعی جوان است.

باز مارکز بود که نوشت:« ما پیرها کسانی نیستیم که از عمرمان چیزی باقی مانده است. بلکه کسانی هستیم که فرصت نیافتیم سوار قطاری شویم که فرزندان مان سوار آن هستند.»

آیا آکادمی صلح نوبل نمی خواست این فرصت را از دست بدهد؟

آیا باب دیلن که به اعتراض به مناسبات حاکم بر دنیا شهره بود و هست این جایزه را که در مظان اتهام ارتباط با ثروت نامشروع نیز قرار دارد می پذیرد یا مانند ژان پل سارتر فیلسوف از پذیرش آن سر باز می زند؟


* نقل قول ها از مارکز از کتاب «یادداشت های پنج ساله» با برگردان بهمن فرزانه - نشر ثالث
     
  ویرایش شده توسط: salam_446   
صفحه  صفحه 2 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
شعر و ادبیات

بحث آزاد ادبی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA