انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 20 از 71:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  70  71  پسین »

Vahshi Bafqi | وحشی بافقی


مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۸۷»

آیینهٔ جمال ترا آن صفا نماند
آهی زدیم و آینه‌ات را جلا نماند

روزی که ما ز بند تو آزاد می‌شدیم
بودند سد اسیر و یکی مبتلا نماند

دیگر من و شکایت آن بی وفا کز او
هیچم امیدواری مهر و وفا نماند

سوی مصاحبان تو هرگز کسی ندید
کز انفعال چشم تو بر پشت پا نماند

وحشی ز آستانهٔ او بار بست و رفت
از ضعف چون تحمل بار جفا نماند

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۸۸»

هرکه یار ماست میل کشتن ما می‌کند
جرم یاران چیست دوران این تقاضا می‌کند

می‌کند افشای درد عشق داغ تازه‌ام
این سیه‌رو دردمندان را چه رسوا می‌کند

اشک هر دم پیش مردم آبرویم می‌برد
چون توان گفتن که طفلی با من اینها می‌کند

از جنون ما تماشای خوشی خواهد شدن
هر که می‌آید به کوی ما تماشا می‌کند

دم به دم از درد وحشی سنگ بر دل می‌زند
هر زمان درد دلی از سنگ پیدا می‌کند


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۸۹»

ما را به سوی خود خم موی تو می‌کشد
زنجیر کرده بر سر کوی تو می‌کشد

ای باغ خوش بخند که خلقی ز هر طرف
چون سبزه رخت بر لب جوی تو می‌کشد

ای سبزه، بخت سبز تو داری که لاله سان
هر سو کسی پیاله بر روی تو می‌کشد

ای بوستان شکفته شو اکنون که خلق را
دل همچو غنچه باز به سوی تو می‌کشد

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۹۰»

دوش اندک شکوه‌ای از یار می‌بایست کرد
و ز پی آن گریه‌ای بسیار می‌بایست کرد

حال خود گر عرض می‌کردم به این سوز و گداز
چارهٔ کار منش ناچار می‌بایست کرد

بعد عمری کامدی یک لحظه می‌بایست‌بود
پرسش حال من بیمار می‌بایست کرد

امتحان ناکرده خواندی غیر را در بزم خاص
چند روزی چون منش آزار می‌بایست کرد

رفتن از مجلس بدین صورت چه معنی داشت دوش
رنجشی گر داشتی اظهار می‌بایست کرد

تا شود ظاهر که نام ما نرفت از یاد دوست
یاد ما در نامه‌ای یک بار می‌بایست کرد

کار خود بد کردم از عرض محبت پیش یار
خود غلط کردم چرا این کار می‌بایست کرد

شب که می‌بردند مست از بزم آن بدخو مرا
هر چه دل می‌خواست با اغیار می‌بایست کرد

اینکه وحشی را زدی بر دار کم لطفی نبود
اولش بسیار منت دار می‌بایست کرد

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۹۱»

سرخیی کان ز نی تیر تو پیدا باشد
رنگ خونابهٔ خم جگر ما باشد

رازها دارم و زان بیم که بدنام شود
می‌کنم دوری از آن شوخ چو تنها باشد

چون دهم جان کفنم پینهٔ مرهم گردد
بسکه از تیغ توام زخم بر اعضا باشد

ای خوش آن ناز که چون بر سر غوغا باشی
اثر خنده ز لب های تو پیدا باشد

چون تو در دیده نشینی نرود اشک بلی
کی رود طفل زجایی که تماشا باشد

میرم از دغدغه چون غیر نباشد پیدا
که مبادا حرم وصل تواش جا باشد

گل گل از سنگ جنون گشت تن ما وحشی
آری آری گل دیوانگی اینها باشد

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۹۲»

می‌کشم زان تند خو گر صد تغافل می‌کند
دیگری باشد کجا چندین تحمل می‌کند

می‌کند فریاد بلبل از کمال شوق باد
غنچه گویا خنده‌ای در کار بلبل می‌کند

بر رخ چون زر سرشک همچو سیمم دید و گفت
این گدا را بین که اظهار تجمل می‌کند

زلف او دل برد و کاکل در پی جانست وای
کانچه با جانم نکرد آن زلف، کاکل می‌کند

می‌کند بی نوگلی خونابهٔ دل در کنار
در چمن وحشی چنین دامن پر از گل می‌کند

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۹۳»

هرگز به غرض عشق من آلوده نگردد
چشمم به کف پای کسی سوده نگردد

آلوده نیم چون دگران این هنرم هست
کز صحبت من هیچکس آلوده نگردد

پروانه‌ام و عادت من سوختن خویش
تا پاک نسوزم دلم آسوده نگردد

با بلهوس از پاکی دامان تو گفتم
تا باز به دنبال تو بیهوده نگردد

وحشی ز غمش جان تو فرسود عجب نیست
جانست نه سنگست که فرسوده نگردد

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۹۴»

آنکه هرگز یاد مشتاقان به مکتوبی نکرد
گر چه گستاخیست می‌گوییم پرخوبی نکرد

با وجود کاروان مصر کز هم نگسلد
یوسفی دارم که هرگز یاد یعقوبی نکرد

کشت ما را هجر و یاری بر در سلطان وصل
جامهٔ خون بستهٔ ما بر سر چوبی نکرد

دورم از مطلب همان با آنکه هرگز هیچکس
اینقدرها جهد در تحصیل مطلوبی نکرد

با بلایی چون بلای هجر عمری کرد صبر
آنچه وحشی کرد هرگز هیچ ایوبی نکرد

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۹۵»

دلی کز عشق گردد گرم، افسردن نمی‌داند
چراغی را که این آتش بود مردن نمی‌داند

دلی دارم که هر چندش بیازاری نیازارد
نه دل سنگست پنداری که آزردن نمی‌داند

خسک در زیر پا دارد مقیم کوی مشتاقی
عجب نبود که پای صبر افشردن نمی‌داند

عنان کمتر کش اینجا چون رسی کز ما وفاکیشان
کسی دست تظلم بر عنان بردن نمی‌داند

میی در کاسه دارم مایهٔ سد گونه بد مستی
هنوز او مستی خون جگر خوردن نمی‌داند

بخند، ای گل کز آب چشم وحشی پرورش داری
که هر گل کو به بار آورد پژمردن نمی‌داند

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
مرد

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ «غزل شماره ۱۹۶»

کسی از دور تا کی چین ابروی کسی بیند
سراپا چشم حسرت گردد و سوی کسی بیند

ز روی خویشتن هم شرم می‌آید مرا تا کی
کسی بنشیند و از دور در روی کسی بیند

نه مغروری چنانم کشت کز دل چون کشد خنجر
سری پیش افکند در چاک پهلوی کسی بیند

فلک گو استخوان پیش سگ افکن ناتوانی را
که فرساید ز حسرت چون سگ کوی کسی بیند

کسی داند که وحشی را چه برق افتاد در خرمن
که داغی بر جگر از تندی خوی کسی بیند

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
     
  
صفحه  صفحه 20 از 71:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  70  71  پسین » 
شعر و ادبیات

Vahshi Bafqi | وحشی بافقی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA