انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 52 از 88:  « پیشین  1  ...  51  52  53  ...  87  88  پسین »

Maleko Shoara Bahar | ملک الشعرای بهار


زن

 
ناله ملت
هست صوتی بس مهیب و خوفناک
بانگ توپ و نعرهٔ فرماندهان

سخت تر زانست بانگ صاعقه
کاندر آید نیم شب از آسمان

هست از آن بسیار هول انگیزتر
غرٌش طوفان به بحر بی کران

باشد از آشوب طوفان سخت تر
نعره های موحش آتش فشان

هست از اینها جمله خوف انگیزتر
نالهٔ یک ملت بی خانمان
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
سياست
چون پیشه ای شدست سیاست به ملک ری
شایدکه هیچ نارم ازین پیشه بر زبان

از خوان و از خورش بکشم دست ناشتا
چون اوفتد یکی مگس اندر میان خوان

از تشنگی بمیرد اگر شیر بنگرد
بر چشمه ای که سگ زده است اندرو دهان
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
زن

 
تاريخ موزه
در عهد شهنشاه جوانبخت رضا شاه
کاز وی شده این کشور دیرینه گلستان

نخل فتن از پای درافتاد چو برخاست
این شاه جوانبخت به پیرایش بستان

چون امن شد ایران به ره علم کمر بست
دانشگه و دانشکده بگشود و دبستان

وانگاه بفرمود که دستور معارف
ریزد ز پی موزه چنین نادره بنیان

از پهلوی و حکمت او هیچ عجب نیست
کین کشور فرخنده شود روضهٔ رضوان

احسنت زهی موزه کز ایوان بلندش
گشتست پر از ریگ حسد موزهٔ کیوان

این موزه نماینده اعصار و قرونست
ممتاز از این رو شد از امثال و ز اقران

گنجینهٔ ذوق است و هنرنامهٔ تاریخ
آیینهٔ علمست و نمایندهٔ عرفان

خواهند ازین موزه به دریوزه تحف ها
شاهان پی آرایش کاشانه و ایوان

القصه چو بنیاد شد این موزهٔ عالی
کاز فرّ شه آباد بماناد به دوران

بنوشت » بهار« از پی تاریخ بنایش
» این موزهٔ عالی شود آرایش ایران «
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
درتحمل نكردن زور
دو رویه زبر نیش مار خفتن
سه پشته روی شاخ مور رفتن

تن روغن زده با زحمت و زور
میان لانهٔ زنبور رفتن

به کوه بیستون بی ره نمایی
شبانه با دو چشم کور رفتن

برهنه زخم های سخت خوردن
پیاده راه های دور رفتن

میان لرز وتب با جسم پر زخم
زمستان توی آب شور رفتن

به پیش من هزاران بار بهتر
که یک جو زیر بار زور رفتن
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
وعده مادر
شنیده ام پسری را جنایتی افتاد
از اتفاق که شرحش نمی توان دادن

قضات محکمه دادند حکم قتلش را
که رسم نیست به بیچارگان امان دادن

به دست و پای درافتاد مادرش که مگر
توان نجاتش از آن مرگ ناگهان دادن

بود علاقهٔ مادر به حالت فرزند
حکایتی که محال است شرح آن دادن

از آن که بود مقصر جوان و دشوار است
رضا به فاجعهٔ مرگ نوجوان دادن

به صورتش دم تیغ آشنا نگشته جفاست
گلوش را به دم تیغ خونفشان دادن

بهار زندگیش ناشکفته حیف بود
گلش به دست جفاکاری خزان دادن

ولی دربغ که قانون حرام می دانست
چنان شکار حلالی به رایگان دادن

بود شکستن قانون گناه و نیست گناه
عزیز جانی در دست جان ستان دادن

فقیر بود زن و ناله اش نداشت اثر
کجا به ناله توان سنگ را تکان دادن

همه رسوم و قوانین نوشته بر فقراست
بجز مراتب احسان و رسم نان دادن

وسیله ای به ضمیر زن فقیرگذشت
که باید آن را یاد جهانیان دادن

گرفت رخصت و در حبسگه پسر را دید
چه مشکل است تسلی در آن مکان دادن

بگفت غم مخور ای نور دیده کاسانست
ترا نجات ازین بحر بیکران دادن

به رهن داده ام اسباب خانه را امروز
که لازمست تعارف به این و آن دادن

ز پای دار به آن غرفه بلند نگر
مرا ببینی آنجا به امتحان دادن

گرم سپیدبود رخت مطمئن گشتن
وگر سیاه ، به چنگ اجل عنان دادن

شبی گذاشت پسر در امید وگفت رواست
زمام کار به اشخاص کاردان دادن

صباح مرگ یکی دار دید و میدانی
پر ازدحام ، چو لشکر به وقت سان دادن

به غرفه مادر خود دید در لباس سفید
دلش قوی شد از آن عهد و آن زبان دادن

نشاط کرد و بشد شادمانه تا در مرگ
چو داد باید جان ، به که شادمان دادن

فتاد رشتهٔ دارش به گردن و جان داد
به رغم مادر و آن وعدهٔ نهان دادن

یکی بگفت به آن داغدیده مادر زار
به وقت تسلیت وتعزیت نشان دادن

چرا تو وعدهٔ آزادی پسر دادی
مگر نبود خطا وعده ای چنان دادن

جواب داد چو نومیدگشتم این گفتم
که بچه ام نخورد غم به وقت جان دادن
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
دين ووطن
زمانه کرد چو در بر شعار دین و وطن
شدند مردم مسکین شکار دین و وطن

به میر و کاهن روز نخست لعنت باد
کز آن دوگشت بپا یادگار دین و وطن

ز پیش گرسنگان بهر پاس عزت خویش
گریختند به پشت حصار دین و وطن

بر اختلاف خلایق بنای دولت خویش
نهاد هرکه نمود ابتکار دین و وطن

به خیر محض نباشد جهان ولیک افتاد
بشر به دام شرور از شرار دین و وطن

خدا نیای بشر بود و خاک مادر او
فغان ز قیم نااستوار دین و وطن
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
‏ دو نامهٔ منظو م )خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود(‏
سر حلقهٔ صاحبدلان حسین
ای سرور عالیجناب من

دارم سخنانی صواب چند
بشنو سخنان صواب من

توخود ملکی برملوک عصر
زین رو به تو هست انتساب من

یاد آر که ورزید باب تو
پیوسته ارادت به باب من

شد صرف خلوص و مودتت
سرمایهٔ عهد شباب من

بود ارچه مهیا به فضل حق
از سعی و عمل نان و آب من

لیکن به سرای تو بد ز صدق
پیوسته ایاب و ذهاب من

دیدار تو اصل سرور من
اخلاص تو فصل الخطاب من

در خطهٔ ری بس شباکه بود
در باغ صبا خورد و خواب من

در امر تو بود انقیاد من
وز نهی تو بود اجتناب من

بی هیچ طمع مخلص وشفیق
تا آن که ببردی کتاب من

چون حبس شدم نامه کردمت
باشدکه فرستی حساب من

ز انصاف مرمت کنی بفور
بنیاد وجود خراب من

وندر حق اطفال من کنی
لطف و پدری در غیاب من

ظنم به خطا رفت کامدی
فارغ ز عذاب و عقاب من

چون سوی صفاهان شدم ز حبس
گشتی غمی از فتح باب من

بس نامه فرستادم و پیام
یک نامه ندادی جواب من

هرگز نسزد از تو رادمرد
کافیون کنی اندر شراب من

زیبنده نباشد اکرکند
سیمرغ تو قصد ذباب من

با گنج کتابی که مر توراست
بندی طمع اندرکتاب من
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
‏ قطعهٔ دوم )خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود(‏
سر دفتر آزادگان حسین
برد از دل من صبر و تاب من

وی با قلم آتشین خویش
بر خاک جفا ریخت آب من

ده سال کتاب مرا نداد
وز خاطر او شد حساب من

وز دیدن من هم کرانه کرد
سرچشمهٔ من شد سراب من

نامه بنوشتم به حضرتش
سربسته پس آمدکتاب من

گفتم بود این خواجهٔ کریم
در قحط و شداید سحاب من

معمار عنایات او کند
آباد بنای خراب من

در جاهلی ار کرده ام خطا
عفوش ندراند حجاب من

پیوسته نگوید به نظم و نثر
کردی تو چرا، هجو باب من

زیرا پس از آن شعر ، مدح ها
زاده است ز طبع چو آب من

ظنم به خطا رفت و عاقبت
شد اختر بختم شهاب من

هم دوست زکف رفت و هم کتاب
با سرکه بدل شد شراب من

با این همه جز شکوه وگله
نشنید کس اندر خطاب من

ناچار فرستادی آن کتاب
چون سخت گران شد تکاب من

سیمت نگرفتم از آن که نیست
سویت پی سیم اقتراب من

چون شمس برون آی و چون سحاب
میبار به کشت یباب من

دو نامه و دو رشتهٔ گهر
بنگاشتی اندر عتاب من

وان قطعه شیوا که ساختی
چون عقد پرن در جواب من

فرسود روان مرا و برد
از قلب پریش انقلاب من

تقدیم درت کردم آن کتاب
تا آن که بگویی کتاب من

لیکن نگرایم به باب تو
تا تو نگرایی به باب من
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
‏ ‏ و نیز در هجو بها نامی
زین بیش بها مجوی آزردن من
دینی مفکن زهجو برگردن من

تو هجوی و من تو را فزون خواهم کرد
اینست طریقه هجاکردن من

*********
ابروشفق ‏
کربم و باذل ابری برآمد از بر کوه
بغارتیده همه بار خانهٔ عمان

صلای داد و جبین برگشاد و کرد نثار
به دشت گوهر سیراب و بر افق مرجان
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
مونس ‏پدر
ای دختر خوب نازنین من
پروانه ماه مه جبین من

تو بخت منی در آستان من
تو دست منی در آستین من

از مادر مهربان جدا گشتی
گشتی به سویس همنشین من

دیدی پدرت ز رنج نالانست
از روی وفا شدی قرین من

می کوشی و یک زمان نه ای فارغ
از تسلیت دل غمین من

ای مرهم سینهٔ فکار من
و ای مونس خاطر حزین من

هرچند بهار من ز من دور است
هستی تو بهار دلنشین من

دیدار تو هست لاله زار من
رخسار تو هست فرودین من

موی تو خمیده ضیمران من
روی تو شکفته یاسمین من

با مهر تو از فلک ندارم باک
برخیزد اگر فلک به کین من

هرچندکه کودکی ، بزرگ آمد
قدر تو به چشم تیزبین من

با این خرد وکمال و زیبایی
فرزند منی و جانشین من

خوی تو و روبت ای پری آمد
شایستهٔ مدح و آفرین من

یزدانت جزای خیر فرماید
ای دختر خوب نازنین من
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
صفحه  صفحه 52 از 88:  « پیشین  1  ...  51  52  53  ...  87  88  پسین » 
شعر و ادبیات

Maleko Shoara Bahar | ملک الشعرای بهار


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA