انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 48 از 88:  « پیشین  1  ...  47  48  49  ...  87  88  پسین »

Mohtasham Kashani | محتشم كاشانی


مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۰


گرچه در دیدهٔ‌تر جای تو نتوان کردن
به همین قطع تمنای تو نتوان کردن
وصل را گرچه به کوشش نتوان یافت ولی
هجر را مانع سودای تو نتوان کردن
کنم از بهر تو دانسته خلاف دل خویش
چون خلاف دل دانای تو نتوان کردن
گرچه کفر است ز بس سرکشیت می‌ترسم
کز خدا نیز تمنای تو نتوان کردن
در دل تنگی و این طرفه که نه گردون را
صدف گوهر یکتای تو نتوان کردن
خواهم از خلق نهانت کنم اما چه کنم
که تو خورشیدی و اخفای تو نتوان کردن
گر سراپا چو فلک دیده توان گشت هنوز
سیر خود را ز تماشای تو نتوان کردن
گر کنی وعده هم ای یار غلط وعده چه سود
که نیائی و تقاضای تو نتوان کردن
محتشم گر تو کنی ترک سخن صد کان را
به دل طبع گهر زای تو نتوان کردن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۱

فتنه می‌خیزد از آن ترکانه دامن برزدن
عشوه می‌ریزد از آن مستانه گل بر سر زدن
ترک چشمش دارد آیا از کدام استاد یاد
دست از تمکین به جنبانیدن خنجر زدن
شیر دلرا کند گرد لشگر حسنش ز جا
نیست آسان خویش را بر قلب این لشگر زدن
قسمی از بیگانگی دارد که می‌بارد از آن
خانهٔ دل را به دست آشنائی در زدن
باده در خلوت کشیدن‌های او را در قفاست
سر ز جائی برزدن آتش به عالم در زدن
یک جهان لطف است ازو بعد از تواضعهای عام
سر ز من پیچیدن اندر حالت ساغر زدن
نرگس خنجرزن او زخم خنجر خورده را
می‌کشد از انتظار خنجر دیگر زدن
پیش آن چشم ای غزالان عشوهٔ چشم شما
نیست جز بر چشم مردم مشت خاکستر زدن
محتشم پروانه آن شمع گشتی وای تو
نیست کار سرسری گرد سر او پر زدن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۲

روز من زان زلف میدانم سیه خواهد شدن
حال من زان خال میدانم تبه خواهد شدن
قد اگر این است پر تنها ز پا خواهدفتاد
جلوه‌گر این است پر دلها زره خواهد شدن
ماه نو صد ناز خواهد کرد بر مهر آن زمان
کان چنان نازان به آنطرف کله خواهد شدن
گر خرام این است بس جانها ز پا خواهد فتاد
گر روش این است بس دلها زره خواهد شدن
گر به صید انداختن پردازد آن رعنا سوار
صید پردازنده صد صید گه خواهد شدن
بر نگاهش دوز چشم ای دل که مرهم کاری
در میان تیرباران نگه خواهد شدن
راحتی کز تیغ او دیدم من آن خون خوار را
قتل من کفارهٔ چندین گنه خواهد شدن
محتشم گر بحر غم امواج خواهد زد چنین
سیل اشگ من ز ماهی تا به مه خواهد شدن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۳

ای ابرویت به وقت اشارت زبان حسن
شهرت ده زبان دگر در زمان حسن
ز آمد شد خیال تو در شاه راه چشم
از یکدگر نمی‌گسلد کاروان حسن
از تیر عشق اهل زمین پر برآورند
آرد چو غمزه‌ات به کشاکش کمان حسن
خوبی به غایتی که زلیخا نمی‌برد
در جنب خوبی تو به یوسف گمان حسن
چندان نیافریده دل اندر جهان مرا
کان بت کند ببردنشان امتحان حسن
عالم ز دل تهی شد و آن مه نمی‌دهد
از دلبری هنوز زمانی امان حسن
روزی که صدهزار سر از تن بیفکند
باشد به جرم بد مددی سرگران حسن
چشمت که گرم تربیت مرغ غمزه است
شهباز پرور آمده در آشیان حسن
جز بهر پیشکاری حسنت جهان نداد
پیش از تصرف تو به یوسف جهان حسن
میداشت بهر فتنه آخر زمان نگاه
آیینه‌ات زمانه در آیننه‌دان حسن
از نوبهار حسن چه گلها که بشکفد
روزی که گرد روی تو گردد خزان حسن
تا غارت بهار چمنها کند خزان
بادا دعای محتشمت پاسبان حسن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۴

ای تو نکرده جز جفا آن چه نکرده‌ای بکن
تیغ بکش به خون ما آن چه نکرده‌ای بکن
ای زده عقل و راه دین خواهی اگر متاع جان
بی خبر از درم درا آن چه نکرده‌ای بکن
چند به منتم کشی کز ستمت نکشته‌ام
ای ستمت به از وفا آن چه نکرده‌ای بکن
ای که ربوده‌ای به رخ صد دل و مایلی بدین
عقدهٔ زلف برگشا آن چه نکرده‌ای بکن
ای که نبوده بر درت مثل من از جفا کشان
میروم این زمان بیا آن چه نکرده‌ای بکن
ای نه نموده روی مه برده هزار دل ز ره
روی به محتشم نما آن چه نکرده‌ای بکن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۵

چون شدم صیدت به گیسوی خودت دربند کن
تا ابد با خود به این قیدم قوی پیوند کن
ای گل رعنا برای عندلیب بی‌نصیب
نیست گر بوئی به رنگی از خودت خورسند کن
تلخی شیرین لبان ناموس را خوش مایه‌ایست
تا توانی زهر باش ای شوخ و کار قند کن
ای مسیحا دم که صد بیمار در پی میروی
یک نفس بنشین دوای دردمندی چند کن
کعبهٔ مقصودی الحق سر زگمراهان مپیچ
قبلهٔ حاجاتی آخر رو به حاجت‌مند کن
می‌رود ای مادر ایام کار ما ز دست
یک سفارش از برای ما به این فرزند کن
اعتمادت نیست گر بر عهدهای محتشم
خیز و هر یک عهد او محکم به صد پیوند کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۶

در پرده عشق آهنگ زد ای فتنه قانون ساز کن
صحبت گذشت از زمزمه ای دل خروش آغاز کن
دست خرد کوتاه شد از ضبط ملک عافیت
ای عشق فرصت یافتی بنیاد دست انداز کن
آمد صدای طبل باز از صید گاهی در کمین
شهباز عشقی پر گشوده‌ای مرغ جان‌پرواز کن
عشق اینک از ره می‌رسد ای جان به استقبال رو
غم حلقه بر در می‌زند ای دل برو در باز کن
شد زنده از یک پرسشت تا زنده‌ام مانند من
داری گواهی این چنین رو دعوی اعجاز کن
نوعی که هستی خویش را بنما و بر هم زن جهان
از عهد دیگر دلبران این عهد را ممتاز کن
چون بر مراد محتشم غمگین نواز است آن صنم
ای دل تو نازان شو به غم ای غم تو بر دل ناز کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۷

بیا ای عشق تمکین مرا از گرد ره بشکن
جنون را پیش رو کن عقل را پشت سپه بشکن
مسجد سرو من قدر است کن وز بار عشق آنجا
هزاران زاهد صدساله را پشت دو ته بشکن
حصار دل که شاهانند در تسخیر آن عاجز
تو زیبا دلستان بستان تو رعنا پادشه بشکن
قضا چون بست به رمه طاق ابرویت زبردستی
بیا و طاق دلها را ز ماهی تا به مه بشکن
اگر در وادی عشقت دل از ظلمت کشد لشگر
شکوهٔ لشگر دل را به زور یک نگه بشکن
به بام بارگاه آی و ز برقع طرف رخ بنما
وزان شکل هلالی قدر ماه چهارده بشکن
فراغعت را غنیمت دان غمین منشین قدح بستان
تکلف را اجازت ده کمر بگشا کله بشکن
اگر از کام جویان بر در و دیوار او بینی
سر کیوان به چوب حاجیان بارگه بشکن
اگر این است ساقی محتشم گو پشت زهدم را
به آن رطل گران پیمودن از بار گنه بشکن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۸

گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن
گفت اگر یار مکنی شکوه ز آزار مکن
گفتمش چند توان طعنه ز اغیار شنید
گفت از من بشنو گوش باغیار مکن
گفتم از درد دل خویش به جانم چه کنم
گفت تا جان شودت درد دل اظهار مکن
گفتم آن به که سر خویش فدای تو کنم
از میان تیغ برآورد که زنهار مکن
گفتمش محتشم دلشده را خوار مدار
گفت خورد از پی عزت او خوار مکن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۷۹

ای پارسای کعبه رو عزم سر آن کو مکن
راه ریا گم میکنی در قبلهٔ ما رو مکن
رسم به تانست ای پری دین کاهی و ایمان بری
اما تو قدسی جوهری با این صفتها خو مکن
یارب چو من هر بی‌خبر کز فرقتت دارد خطر
بیخ حیات او بکن هجران نصیب او مکن
من صیدی‌ام کز سرکشی حکمت شکارت می‌کند
پرتکیه بر تسخیر من در قوت بازو مکن
تنها ز کویت می‌روم دل گر نیاید کو میا
جان هم به منت گر کند همراهی من گو مکن
خار مزار محتشم گل می‌دهد از خون برون
بگذر بران گلشن ولی گلهای او را بو مکن
     
  
صفحه  صفحه 48 از 88:  « پیشین  1  ...  47  48  49  ...  87  88  پسین » 
شعر و ادبیات

Mohtasham Kashani | محتشم كاشانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA