انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 88 از 88:  « پیشین  1  2  3  ...  86  87  88

Mohtasham Kashani | محتشم كاشانی


زن

 
رباعى شماره49
در تکیه گه واسع این بزم جلیل
اندر دم امتیاز با سعی جمیل
چون درک یکایک از شهان بیند دور
فوق همه باد درک شاه اسمعیل

********* *********
رباعى شماره50
از ملک ملوک ما درین بیت جلیل
کاراسته صد بلا از آئین جمیل
هر گنج کز آبادی گیتی و دهور
گرد آمده بود وقف شاه اسمعیل

********* *********
رباعى شماره51
این ساعی اگرچه باشد از حسن قلیل
بی دانائی و راه علم و تحصیل
در هر فنش دلا نه از اهل جهان
دانند به لاف مهر شاه اسمعیل

********* *********
رباعى شماره52
آن راه که از حال سهیلی است جمیل
از میل درو به که نمایم تعجیل
کاشوب و نوای فرح نو در دل
افکنده طرب نامهٔ شاه اسمعیل

********* *********
رباعى شماره53
المنة لله که از سعی جمیل
این منزل فیض بخش بی مثل و عدیل
شد ساخته همچو خانهٔ ابراهیم
از تمشیت غلام شاه اسمعیل
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
زن

 
رباعى شماره54
این کوثر فیض بخش کز خجلت او
آب چه زمزم به زمین رفته فرو
گر جوشد و بیرون رود از سرچه عجب
کز عکس رخ تو آتش افتاده درو

********* *********
رباعى شماره55
لی شیر فلک اسیر صیادی تو
در وادی دین شیر خدا هادی تو
ادراک به میزان خرد می سنجد
با خسروی ملوک فرهادی تو

********* *********
رباعى شماره56
هرچند که بهر پاس جمیعت تو
هستند هزار بنده در خدمت تو
یک بنده بی ریاست کز ادعیه است
مشغول به پاسبانی دولت تو

********* *********
رباعى شماره57
ای شیخ که هست دایم از نخوت تو
در طعنهٔ آلایش من عصمت تو
گر عفو خدا کم بود از طاعت تو
دوزخ ز من و بهشت از حضرت تو

********* *********
رباعى شماره58
گفتم چو رسد کوکبهٔ دولت تو
بیش از همه بندم کمر خدمت تو
بی طالعیم لباس صحت بدرید
تا زود نیابم شرف صحبت تو
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
زن

 
رباعى شماره59
اسلام مرا ای دل دیندار ببین
در صورت او قدرت جبار ببین
چشمش که کشیده تیغ مژگانش بنگر
گردن زن آهوان تاتار ببین

********* *********
رباعى شماره60
اسلام مگو آفت ایام است این
افت چه بلای صبر و آرام است این
کفر آمد و داد خاک ایمان بر باد
از قوت اسلام چه اسلام است این

********* *********
رباعى شماره61
گوئی ز ته بستر آن حجله نشین
تا ناف پر است از نافهٔ چین
چادر شب بسترش اگر افشانند
تا حشر هوا عبیر بارد به زمین

********* *********
رباعى شماره62
در کعبه قدم نهاده ام وای به من
دور از ره دین فتاده ام وای به من
از وسوسهٔ عشق مسلمان سوزی
اسلام ز دست داده ام وای به من

********* *********
رباعى شماره63
از لطف تو سهل است کرم ورزیدن
چشم از گنه بی گنهان پوشیدن
دعوی نکنم که بی گناهم اما
دارم گنهی که می توان بخشیدن
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
زن

 
رباعى شماره64
چون مهر تو میتوان نهان ورزیدن
باید ز چه رسوای جهان گردیدن
گوئی که نمی توانیم دید آری
با غیر تو را نمی توانم دیدن

********* *********
رباعى شماره65
گیرم که به چشم خلق پوید دشمن
با من ره غالبیت اندر همه فن
با این چه کند که خود یقین می داند
کو مغلوبست و غالب مطلق من

********* *********
رباعى شماره66
دارد ز خدا خواهش جنات نعیم
زاهد به ثواب و من به امید عظیم
من دست تهی میروم او تحفه به دست
تا زین دو کدام خوش کند طبع کریم

********* *********
رباعى شماره67
خواهم که شبی محو جمال تو شوم
نظارگی بزم وصال تو شوم
وانگاه به یاد شمع رویت همه عمر
بنشینم و فانوس خیال تو شوم

********* *********
رباعى شماره68
زان پیش که هجر تو برد آرامم
آمد به وداع تو دل خود کامم
فریاد که بیشتز ز هنگام فراق
دل سوخت ازین وداع بی هنگامم
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
زن

 
رباعى شماره69
اسلام که گم کرده ز دل آرامم
بسیار خطر دارد ازو اسلامم
ز آن آفت دین که هست اسلامش نام
ترسم که به کافری برآید نامم

********* *********
رباعى شماره70
دی از کرم داور دوران کردم
سودی و زیان نیز دو چندان کردم
طالع بنگر که بر در حاتم دهر
رفتم که کنم فایدهٔ نقصان کردم

********* *********
رباعى شماره71
این بستر خستگی که انداخته ام
بروی ز تب هجری تو بگداخته ام
ابروی تو لیک در نظر محرابیست
کز سجده آن به فرقتت ساخته ام

********* *********
رباعى شماره72
سقا پسرا خسته دل از دست توام
بیمارتر از چشم سیه مست توام
سر از قدم تو برندارم شب و روز
ماننده باد مهره پا بست توام

********* *********
رباعى شماره73
ای درگه خاصت از شرف کعبه عام
وی چرخ به سدهٔ تو در سجده مدام
نام تو از آن زمانه محراب نهاد
تا خلق به سجدهٔ تو آیند تمام
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
زن

 
رباعى شماره74
ای خامه ورق چون به مداد آرائی
آرای به مدح ملک بطحائی
شاهی که کند در صفت نور رخش
هر بیضه ای از زاغ قلم بیضائی

********* *********
رباعى شماره75
ای نام تو در هر لغتی ذکر انام
وز تذکرهٔ نام تو شیرین لب و کام
بی نام تو شعله ها تباهند تباه
با نام تو کارها تمامند تمام

********* *********
رباعى شماره76
بر پیکر آن سرور خورشید علم
کز عارضه ای گشته مزاجش درهم
چندان به دمم دعا که برباد رود
از آینهٔ وجود او گرد الم

********* *********
رباعى شماره77
اسبی که بود پویه گهش چرخ نهم
در تک شکند تارک خورشید بسم
برگرد جهان چو شعلهٔ جواله
گر چرخ زند نگسلدش دم از دم

********* *********
رباعى شماره78
در راه دگر اگرچه چست آمده ای
در راه وفا و مهر سست آمده ای
ای یار درست وعده دیر وفا
دیر آمده ای ولی درست آمده ای
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
زن

 
رباعى شماره79
ای شمع سرا پردهٔ شاهنشاهی
سرگرم تو ذرات ز مه تا ماهی
گر پرده ز چهره افکنی برخیزد
بانگ از عرب و عجم که ماهی ماهی

********* *********
رباعى شماره80
هرنجم که بر فلک رود زایت وی
رجعت کند اختلال در رفعت وی
نواب ولی نجم غرایب اثریست
که آثار سعادتست در رجعت وی

********* *********
رباعى شماره81
عید آمد و بانگ نوبت سلطانی
هرگوشه گذشت از فلک چوگانی
بر چرخ برین جذر اصم گوش گرفت
از غلغلهٔ کوس محمد خانی

********* *********
رباعى شماره82
این حوض که در دیده هر نکته رسی
از جام جهان نماسبق برده بسی
آیینهٔ صد صورت گوناگونست
آیینهٔ بدین گونه ندیدست کسی

********* *********
رباعى شماره83
از الفت درد اگرچه کلفت داری
صد شکر که بر علاج قدرت داری
آن پای که بر بستر درد است امروز
فرداست که در رکاب صحت داری

********* *********
رباعى شماره84
با آن که به مهر آزمونم کردی
در بارگه وفا ستونم کردی
با یان قدم دیر تحرک که مراست
از خاطر خود زود برونم کردی

********* *********
رباعى شماره85
ای شمع سرا پردهٔ شاهنشاهی
سرگرم تو ذرات ز مه تا ماهی
گر پرده ز چهره افکنی برخیزد
بانگ از عرب و عجم که ماهی ماهی
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  ویرایش شده توسط: ROZAALINDA   
صفحه  صفحه 88 از 88:  « پیشین  1  2  3  ...  86  87  88 
شعر و ادبیات

Mohtasham Kashani | محتشم كاشانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA