انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 17 از 91:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  90  91  پسین »

اوحدی مراغه ای


زن

 
غزل شمارهٔ ۱۵۸

ای عید روزه‌داران ابروی چون هلالت
وی شام صبح خیزان زلف سیاه و خالت

خورشید چرخ خوبی عکس فلک نوردت
ناهید برج شادی روی قمر مثالت

پشت فلک شکسته مهر قضا توانت
روی زمین گرفته عشق قدر مجالت

عمر منی، وفا کن، تا برخوردم ز وصلت
مرغ توام، رها کن، تا می‌پرم به بالت

دردا! که در فراقت خرمن به باد دادم
وانگه ندیده یک جو از خرمن وصالت

گفتی مرا که: داری میلی به جانب من
میلم بسیست لیکن، لیکن می‌ترسم از ملالت

کی چون خیال گشتی از ناخوشی تن او!؟
گر اوحدی ندیدی در خواب خوش خیالت

بیچاره اوحدی را ملکی نبود و مالی
ورنه هم از کناری بفریفتی به مالت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۵۹

زهی! شب نسخه‌ای از زلف و خالت
تراز کسوت خوبی جمالت

حروف نقش چین را نسخه کرده
مسلسل گشتن زلف چو دالت

به نام ایزد، چه فرخ فالم امروز!
که دیدم طلعت فرخنده فالت

اگر بودی مرا در دست مالی
نمی‌بودم بدین سان پایمالت

بسی گندم نمایی می کنی، لیک
نشاید شد بدین‌ها در جوالت

تو می‌گوئی که که: من ما هم، ولیکن
من مسکین ندیدم جز بسالت

نگشتی اوحدی همچون خیالی
اگر در خواب می‌دیدی خیالت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۶۰

سرشک دیده دلیلست و رنگ چهره علامت
که در فراق تو جانم چه جور برد و ملامت!

بیا، که از سر رغبت به نام عشق تو کردم
سرای سینه به کلی و ملک دل به تمامت

ز شرم خازن جنت در بهشت ببندد
اگر تو روی چنان را در آوری به قیامت

دل امام به محراب ابروان بربودی
که تا نظر به تو کرد او، بکرد ترک امامت

بکنیت و لقب ما چه التفات نمایی؟
برای نام همین بس که: بنده‌ایم و غلامت

سزد که بانگ نگوید دگر مؤذن مسجد
که در نماز نیارد مرا جز آن قد و قامت

چو سینه و جگر و دل مرا به جوش درآمد
طبیب عشق تو فرمود داغ و فصد و حجامت

ز هیچ روی تو با من چو روی صلح نداری
ستاده گیر به انصاف و داده گیر غرامت

مسافری و غریبی به این دیار نیامد
که کاس حب تو خورد و نکوفت کوس اقامت

نه آن میان جفا بسته‌ای تو، شوخ حرامی
که هیچ قافله‌ای را رها کنی به سلامت

جماعتی که نمردند روزها به غم تو
چو اوحدی بنشینند سالها به غرامت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۶۱

ای سر تو پیوسته با جان، ز که پرسیمت؟
پیدا چو نمی‌گردی، پنهان ز که پرسیمت؟

از جمله بپرسیدم احوال نهان تو
ای جمله ترا از هم‌پرستان، ز که پرسیمت؟

در جسم نمی‌گنجی وز جان نروی بیرون
جسمی تو بدین خوبی؟ یا جان؟ زکه پرسیمت؟

ای رنج تن ما را راحت، زکه جوییمت؟
وی درد دل ما را درمان، ز که پرسیمت؟

گفتی: نتوان پرسید احوال من از هر کس
فی‌القصه اگر روزی بتوان، ز که پرسیمت

گفتی که: به آسانی پرسم سخنت، نی، نی
دشوار حدیثست این، آسان ز که پرسیمت؟

گویی که: سراندازد پرسیدن سر من
ما را چو بترسانی، ترسان ز که پرسیمت؟

بر اوحدی از دانش بردیم گمان، اکنون
او نیز برون آمد نادان، ز که پرسیمت؟
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۶۲

هر کسی را می‌نوازد لطف و خاطر جستنت
چون به نزد ما رسی، با خاطر آید جستنت

امشبم داغی نهادی از جفا بر دل، کزو
سالها نتوان، اگر روزی بباید شستنت

من ترا میخواهم از دنیا، بهر منزل که هست
ای که منزل در دلم داری ومن در جستنت

سرو بستانی دگر هرگز نرستی از زمین
راستی را گر بدیدی اعتدال رستنت

با تو من عهد از میان جان شیرین کرده‌ام
وه! کرا دل میدهد عهد چنان بشکستنت؟

گر نخواهی تا چو من مسکین و بی‌مسکن شوی
خاطر مسکین مسکینان نباید خستنت

اوحدی، چون دانهٔ خالش دلت را صید کرد
بعد ازین از دام او ممکن نباشد جستنت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۶۳


گفته بودم با تو من: کان جا نباید رفتنت
ور ضرورت می‌روی با ما نباید رفتنت

دشمن پر در کمین داری و دستی بر کمان
گرنه تیری، ای پسر، تنها نباید رفتنت

راه پر چاهست و شب بیگاه و صحرا بی‌پناه
بی‌دلیلی پر دل دانا نباید رفتنت

مشکل خود را ز رای خرده‌دانی بازپرس
راه جویی، پیش نابینا نباید رفتنت

زین من و او دور شو، گز ز آن مایی کین طریق
راه توحیدست، با غوغا نباید رفتنت

خود نمایی پیش ما عین ریا باشد، تو نیز
گر مرایی نیستی، پیدا نباید رفتنت

اوحدی، چون جای خود زین پرده بیرون ساختی
گر برآید فتنه‌ای، از جا نباید رفتنت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۶۴

ای ماه سر نهاده از مهر بر زمینت
صد مشتری درخشان از زهرهٔ جبینت

کار تو دل فروزی، شغل تو دیده دوزی
دین تو بنده سوزی، ای من غلام دینت

هر چنبری چو ماری، هر شقه‌ای تتاری
هر حلقه زنگباری، از طره بر جبینت

غم نیست گر شد آبم، یا هجر داد تابم
از بوسه گر بیابم، دستی بر آستینت

سحرست و بی‌وفایی، این حسن و دلربایی
ختم آن گر نمایی، بر خاتم جبینت

زان دست پاک طاهر، نور نگار ظاهر
ای زینت جواهر، زان ساعد سمینت

خود را زمن چه پوشد؟ جام صفا چو نوشد؟
در یاس من چه کوشد؟ روی چو یاسمینت

آشوب عقل و جانی، آرایش جهانی
چون ماه آسمانی، ای آسمان زمینت

گر چه ز خوب چهری، چون اختر سپهری
با دیگران به مهری، با اوحدیست کینت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۶۵

ای طیرهٔ شب طرهٔ خورشید پناهت
آرایش عالم رخ رنگین چو ماهت

تاب دل ناهید ز باد خم زلفت
آ ب رخ خورشید ز خاک سر راهت

دیباچهٔ خوبی ورق روی منیرت
عنوان شگرفی رقم خط سیاهت

بر رشتهٔ پروین زده صد سوزن طعنه
تابیدن عکس گهر از بند کلاهت

از خاک فزون گشته سیاه تو، ولیکن
آتش زده سودای تو بر قلب سپاهت

فردا به قیامت گر ازین گونه برآیی
ایزد، نه همانا، که بپرسد ز گناهت

نزدیک شود با فلک از روی بلندی
روزی که کند اوحدی از دور نگاهت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۶۶

بد میکنند مردم زان بی‌وفا حکایت
وانگه رسیده ما را دل دوستی به غایت

بنیاد عشق ویران، گر می‌زنم تظلم
ترتیب عقل باطل، گر می‌کنم شکایت

صد مهر دیده از ما، ناداده نیم بوسه
صد جور کرده بر ما، نادیده یک جنایت

آیا بر که گویم: این قصهٔ پریشان؟
یا بر که عرضه دارم این رنج بنهایت؟

عقلم به عشق او، چون رخصت بداد، گفتم
روزی به سر در آیم زین عقل بی‌کفایت

دل وصف او به نیکی کردی همیشه، آری
چون عشق سخت گردد دل کژ کند روایت

بی‌غم کجا توان بود؟ آسوده کی توان شد؟
نی زین طرف تحمل، نی زان جهت عنایت

در عشق او صبوری دل باز داد ما را
ورنه که خواست کردن درویش را رعایت؟

ای اوحدی، غم او برخود مگیر آسان
کین غصهٔ نهانی ناگه کند سرایت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۶۷

ای شب تیره فرع گیسیویت
اصل کفر از سیاهی مویت

مه ز دیوان مهر خواسته نور
وجه آن گشته روشن از رویت

بی‌سخن دم ببسته طوطی را
شیوهٔ شکر سخن گویت

مشک را در فکنده خون به جگر
نکهت زلف عنبرین بویت

خورده چوگان طعنه سیب بهشت
از زنخدان گرد چون گویت

از طراوت بیتر زده
ماه نو را کمان ابرویت

اوحدی را ز زلف بشکسته
تیزی چشم و تندی خویت
من هم خدایی دارم
     
  
صفحه  صفحه 17 از 91:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  90  91  پسین » 
شعر و ادبیات

اوحدی مراغه ای

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA