انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 20 از 91:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  90  91  پسین »

اوحدی مراغه ای


زن

 
غزل شمارهٔ ۱۸۸

دل باز در سودای او افتاد و باری می‌برد
جوری که آن بت می‌کند بی‌اختیاری میبرد

چندیست تا بر روی او آشفته گشته این چنین
نه سر به جایی می‌کشد، نه ره به کاری می‌برد

من در بلای هجر او زانم بتر کز هر طرف
گویند: می‌چیند گلی، یا رنج خاری می‌برد

با دل بسی گفتم، کزو بگسل، چو نشیند این سخن
من نیز هم بگذاشتم تا: روزگاری می‌برد

ای مدعی، گر پای ما در بند بینی شکر کن
تا تو نپنداری کسی زین جا شکاری می‌برد

عشق ار نمی‌سازد مرا معذور باید داشتن
کز تشنگی پنداشتم: آن می‌خماری می‌برد

تا چند گویی:اوحدی یاری نمی‌خواهد ز کس
یارش که باشد؟ چون جفا از دست یاری می‌برد
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۸۹


خاک آن بادیم کو بر آستانت بگذرد
یا شبی بر چین زلف دلستانت بگذرد

بعد ازین چون گرم شد بازار خورشید رخت
مشتری مشنو که: از پیش دکانت بگذرد

ابروانی چون کمان داری و خلقی منتظر
تا کرا دوزی؟ به تیری کز کمانت بگذرد

نام من فرهاد کردند از پریشانی، ولی
در زمان شیرین شود گر بر زبانت بگذرد

پیش تیر غم نشان کردی دلم را وانگهی
من در آن تشویش کان تیر از نشانت بگذرد

در ضمیر نازک اندیشت ز باریکی سخن
پیکر مویی شود تا بر دهانت بگذرد

نیست در عشق اوحدی را جز به زاری دسترس
وین نه پیکانیست کز برگستوانت بگذرد
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۹۰


به دشمنان نتوان رفت و این شکایت کرد
که: دوست بر دل ما جور تا چه غایت کرد؟

لبش، که بر دل ما راه زد، جنایت نیست
دلم که آه زد از دست او جنایت کرد

بیا، که درد ترا من به جان خریدارم
اگر به سینه رسید، ار به جان سرایت کرد

لبت که آیت لطفست، قهر بر دل من
روا بود، چو به حکم حدیث و آیت کرد

کمینه پرتوی از صورت تو بتواند
هزار زهره و خورشید را حمایت کرد

کسی ندید رخت را، که وصف داند گفت
قمر نشان تو از دیگری روایت کرد

مگر ز بام رخت را مجاوران فلک
به آفتاب نمودند و او حکایت کرد

اگر به شحنه بگویند، شهر بگذارد
ستم، که نرگس مست تو در ولایت کرد

به عشق سرزنش و منع دل کفایت نیست
از آن که در همه عمر خود این کفایت کرد

نشان روی تو از هر که باز پرسیدم
میان عالمیانم نشان و رایت کرد

بریخت خون من از چشم و مردم از چپ و راست
درین حدیث که: با اوحدی عنایت کرد
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۹۱

ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
دل را لبش ز تنگ شکر بی‌نیاز کرد

کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر
چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد

ای دلبری که عارض چون آفتاب تو
بر مشتری کرشمه و بر ماه ناز کرد

از درد دل چو مار بپیچید سالها
هر بیدلی، که عقرب زلف تو گاز کرد

با صورت خیال تو دل خلوتی گزید
وانگه بر وی این دگران در فراز کرد

پیوسته من ز عشق حذر کردمی، کنون
آن چشمهای شوخ مرا عشقباز کرد

کوتاه گشته بود ز من دست حادثات
زلف تو کار بر من مسکین دراز کرد

رفتی، پی تو پردهٔ خلقی دریده شد
این پرده بین، که بار فراق تو ساز کرد

پنهان بر اوحدی زده‌ای تیر چشم مست
نتوان ز پیش زخم چنین احتراز کرد
من هم خدایی دارم
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۱۹۲

باد بویی از دو زلفت وام کرد
سوی چین آورد و مشکش نام کرد

غمزهٔ آهووش گو افگنت
تیر غم در دیدهٔ بهرام کرد

دانهٔ خالی، که بر رخسار تست
پای ما را بستهٔ این دام کرد

قامت من چون الف بود از نشاط
آن الف را دام زلفت لام کرد

نازنینا، صبح ما را همچو شام
فتنهٔ‌آن لعل خون آشام کرد

توسن دل، گرچه تندی می‌نمود
عاقبت چشم تو او را رام کرد

آتش روی تو ما را سخت سوخت
گر چه کار اوحدی را خام کرد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۱۹۳

هوست معتکف خانهٔ خمارم کرد
عشقت از صومعه و مدرسه بیزارم کرد

خاطرم را ز حدیث دو جهان باز آورد
لب لعل تو به یک عشوه، که در کارم کرد

شورها در سر و با خلق نمی‌یارم گفت
زخمها بر دل و فریاد نمی‌یارم کرد

می‌شنیدم که: شود نیک به شربت بیمار
شربتی داد خیال تو، که بیمارم کرد

من ندانم سبب گرم و گدازی که مراست
تا چه زورست و تعدی که چنین زارم کرد؟

سایه‌ای بودم و عکس تو بپوشید مرا
ذره‌ای بودم و نور تو پدیدارم کرد

دیده تا باز گشودم بتو، اندیشه ببست
در بر وی همه و روی به دیوارم کرد

آنکه اندر عقب من به تعبد کوشید
بعد ازین حال ندانست که انکارم کرد

مرده بودم، به سخن‌های تو گشتم زنده
خفته بودم، صفت حسن تو بیدارم کرد

بادهٔ هر که چشیدم سبب مستی بود
اوحدی زان قدحی داد، که هشیارم کرد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۱۹۴

دل ببردی و یکی کار دگر خواهم کرد
چیست آن؟ جان به سر کار تو در خواهم کرد

دگری روی ز تیر تو اگر می‌پیچید
بمن انداز، که من دیده سپر خواهم کرد

خوبرویان همه گر در نظرم جمع شوند
من ندانم که به غیر از تو نظر خواهم کرد

اگر انکار کنندم به محبت همه خلق
تو مپندار کزین کار حذر خواهم کرد

پیش خورشید رخت غایت کوته نظریست
گر به خوبی صفت روی قمر خواهم کرد

من چو از پستهٔ خندان تو کامی یابم
طفل ره باشم، اگر یاد شکر خواهم کرد

اوحدی، عاشق اویی، ز سر جان برخیز
ورنه بنشین، که من این کار به سر خواهم کرد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۱۹۵

وصف روی آن پسر خواهیم کرد
خدمت زلفش به سر خواهیم کرد

جای او را جان خود خواهیم ساخت
هر چه هست از دل به در خواهیم کرد

پیش خورشید جمال روی او
بعد ازین عیب قمر خواهیم کرد

شکر آن شیرین دهان خواهیم گفت
عالمی را پر شکر خواهیم کرد

اوستاد مکتب فضلیم، لیک
ابجد عقشش ز بر خواهیم کرد

از دهانش بوسه‌ای خواهیم خواست
وین حکایت مختصر خواهیم کرد

اوحدی، پنهان مکن عشقش، که ما
عالمی را زان خبر خواهیم کرد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۱۹۶

چاره سگالیدنم فایده‌ای چون نکرد
آتش هجران تو جز جگرم خون نکرد

نیست کسی در جهان کش چو من شیفته
زلف چو مفتول تو عاشق و مفتون نکرد

سر و چمن، گر چه هست تازه، ولی همچو تو
نکتهٔ شیرین نگفت، شیوهٔ موزون نکرد

درد نهان مرا هیچ علاجی نبود
عقرب زلف ترا هیچ کس افسون نکرد

زخم که من می‌خورم، سینهٔ رامین نخورد
گریه که من می‌کنم، دیدهٔ مجنون نکرد

عاشق صادق کسیست کو سخن و سر تو
تن‌زد و باکس نگفت، خون شد و بیرون نکرد

روز نشد هیچ شب کاوحدی از هجر تو
نعره دگر سان نداشت، ناله دگرگون نکرد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۱۹۷

جز لبم شرح میان او نکرد
جز دلم وصف دهان او نکرد

روی اقبالی ندید آن سر، که زود
جای خود بر آستان او نکرد

راز دل زان فاش می‌گردد، که دوست
چارهٔ درد نهان او نکرد

هر که قتل ما بدید آگاه شد:
کان بجز تیر و کمان او نکرد

آنکه سر در پای عشق او نباخت
دست وصل اندر میان او نکرد

خاطر آشفتهٔ ما کی کند؟
عشرتی کندر زمان او نکرد

بر که نالد اوحدی زین پس، که دوست
گوش بر آه و فغان او نکرد
     
  
صفحه  صفحه 20 از 91:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  90  91  پسین » 
شعر و ادبیات

اوحدی مراغه ای

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA