انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 23 از 91:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  90  91  پسین »

اوحدی مراغه ای


مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۱۸

تویی که از لب لعلت گلاب می‌ریزد
ز زلف پرشکنت مشک ناب می‌ریزد

متاب زلف خود، ای آفتاب رخ، دیگر
که فتنه زآن سر زلف به تاب می‌ریزد

به هر سخن، که لب همچو شکر تو کند
مرا دگر نمکی بر کباب می‌ریزد

به یاد روی تو هر بامداد دیدهٔ من
ستاره در قدم آفتاب می‌ریزد

مرا بر آتش هجرت جگر چنین خسته
تو چشم خیرهٔ من بین که: آب می‌ریزد

ز خوی تند خود، ای ترک،بر حذر میباش
که این غبار ستم بر خراب می‌ریزد

تو سیم خواسته‌ای ز اوحدی و دیدهٔ او
ز مفلسی همه در در جواب می‌ریزد
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۱۹

هر سحرم ز هجر تو ناله بر آسمان رسد
گر تو جفا چنین کنی، از تو دلم به جان رسد

مایهٔ روزگار خود در هوس تو باختم
سود تو می‌بری، بهل کز تو مرا زیان رسد

تیر کمان ابروان بر سپرم مزن، که من
در جگرش نهان کنم، تیر کزان کمان رسد

گر ز تو لاله‌رخ دلم ناله کند، روا بود
دل چو شود ز غصه پر، هم به سر زبان رسد

رخت دل شکسته را پیش تو می‌هلم، ولی
بدرقه گر تویی، سبک دزد به کاروان رسد

از ستمی منال، اگر عاشقی آن جمال را
بار چنین بسی بری، تا فرحی چنان رسد

آخر کار عاشقان نیست بجز هلاک و خود
بر دل ریش اوحدی، گر تو تویی، همان رسد
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۲۰

جان و دل را بوی وصل آن دل و جان کی رسد؟
وین شب تنهای تاریکی به پایان کی رسد؟

ای صبا، باز آمدن دورست یوسف را ز مصر
باز گو تا: بوی،پیراهن به کنعان کی رسد؟

حاصل عمر گرامی از جهان دیدار اوست
من به امیدم کنون، تا فرصت آن کی رسد؟

روز و شب چون گوی دستش در گریبان منست
دست من گویی: بدان گوی گریبان کی رسد؟

یار نارنجی قبا را من بنیر نجات آه
تا نرنجانم شبی، در دم به درمان کی رسد؟

می‌نویسم قصه‌ها هر دم به خون دل، ولی
قصهٔ چون من گدایی پیش سلطان کی رسد؟

چشم من چون دور گشت از روی گل رنگش کنون
روی من بر پای آن سرو خرامان کی رسد؟

بنده فرمانم به هر چیزی که خاطر خواه اوست
گوش بر ره، چشم بر در، تا که فرمان کی رسد؟

اوحدی را چند گویی: بی سر و سامان چراست؟
زان ستمگر کار بی‌سامان به سامان کی رسد؟
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۲۱

با زلف او مردانگی باد صبا را می‌رسد
وز روی او دیوانگی زلف دو تا را می‌رسد

هست از میان او کمر بر هیچ، آری در جهان
بر خوردن از سیمین برش بند قبا را می‌رسد

با دشمنان هم خانگی زآن دوست میزیبد نکو
از دوستان بیگانگی آن آشنا را می‌رسد

گر تیره طبعی دور گشت از مجلس ما، گو: برو
کین رندی و دردی کشی اهل صفا را می‌رسد

آنرا که هست از عشق او رخ در سلامت بعد ازین
گو: نام عشق او مبر، کین شیوه ما را می‌رسد

ما را بکشت آن بی‌وفا، بی‌موجب و ما شادمان
بی‌موجبی عاشق کشی آن بی‌وفا را می‌رسد

گر اوحدی از نیستی در عشق او دم میزند
ما نیستانیم، ای پسر، هستی خدا را می‌رسد
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۲۲

حدیث آرزومندی قلم دشوار بنویسد
ز بهر آنکه اندک باشد، از بسیار بنویسد

ز کاردوست بسیارست گفتن قصه با دشمن
به کار افتاده گویم: کز میان کار بنویسد

دلیل حرقت این سینهٔ رنجور بنماید
حدیث رقت این دیدهٔ بیدار بنویسد

زمین بوس و سلام و اشتیاق و خدمتم یکسر
بدان ابرو و چشم و قامت و رفتار بنویسد

حکایت ریزه‌ای زین عاشق دلخسته بر گوید
شکایت گونه‌ای زان طرهٔ طرار بنویسد

کند در نامه یاد از عهد و از پیمان و من در پی
نهم زنهار بر جانش، که صد زنهار بنویسد

سیاهی گر نماند در دوات، از خون چشم من
به سرخی آنچه باقی مانده از طومار بنویسد

سخن‌هایی، که دارم از جفای چرخ، بنگارد
ستم‌هایی، که دیدم از فراق یار،بنویسد

ازین بیچارگی شرحی دهد در نامه، کان دلبر
چه برخواند جواب اوحدی ناچار بنویسد
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۲۳

آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد
صید ندیدم ز بند او، که رها شد

با دگران سرکشی نمود و تکبر
سرکش و بیدادگر به طالع ما شد

رنج که بردیم باد برد و تلف گشت
سعی که کردیم هرزه بود و هبا شد

نوبت آن وصل را که وعده همی داد
هیچ به فرصت نگه کرد و قضا شد

دل ز برم برد و زهره نیست که گویم:
آن دل سرگشته را که برد و کجا شد؟

گر کندم قصد جان دریغ ندارم
کام من آمد چو کام دوست روا شد

با همه جوری دلم نداد که گویم:
اوحدی از هجر او شکسته چرا شد؟
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۲۴

تا رسم جگرخواری پیش تو روا باشد
عشق ترا مشکل کاری به نوا باشد

شمشماد همی لرزد چون بید ز بالایت
بالای چنین، رعنا در شهر بلا باشد

زین‌سان که گریبانم بگرفت غم عشقت
این خرقه که می‌بینی یک روز قبا باشد

من میکنم آن طاعت کز بنده سزد، لیکن
شرطست که نگریزی، گر روز جزا باشد

خلقی ز پیت پویان، مهر تو به جان جویان
زین جمله دعا گویان تا بخت کرا باشد؟

آب غم عشق تو بگذشت ز سر ما را
وآنگه تو ز بی‌رحمی بگذاشته تا: باشد

لعلت نکند سعیی در چارهٔ کار من
بیچاره کسی کو را کاری به شما باشد

غم را که بها نبود در شهر کسان هرگز
آن روز که من جویم شهریش بها باشد

گر خوب شود کاری، از طلعت خود گیری
ور زشت شود، تاوان بر طالع ما باشد

گفتی که: روا گردد از من همه حاجت‌ها
مرد اوحدی از عشقت، آخر چه روا باشد؟
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۲۵

پرسش خسته‌ای روا باشد
که درین درد بی‌دوا باشد

بنماید ترا، چنانکه تویی
اگر آیینه را صفا باشد

بی‌قفا روی نیست در خارج
وندر آیینه بی‌قفا باشد

اندر آیینه هیچ ننماید
که نه آیین شهر ما باشد

در صفا نیست صورت دوری
دوری از ظلمت هوا باشد

این جدایی ز کندی روشست
روش عارفان جدا باشد

از ختایی خطت اگر دویی است
این دوبینی ازین خطا باشد

نشود اوحدی ز مهرش دور
تا ازو ذره‌ای بجا باشد
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۲۶

دلی که با سر زلف تو آشنا باشد
گمان مبر که ز خاک درت جدا باشد

اگر تو همچو جهان خرمی،ولیک جهان
تو خود معاینه دانی که بی‌وفا باشد

به گوشهٔ نظری کار خستگان فراق
بساز، از آنکه ترا نیز کارها باشد

در آرزوی نسیمی ز زلف تو جانم
همیشه منتظر موکب صبا باشد

ولیک زلف ترا، با همه پریشانی
نظر به حال پریشان ما کجا باشد؟

چه طالعست دل اوحدی مسکین را؟
که دایما به غم عشق، مبتلا باشد
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۲۷

نمی‌بینم بت خود را، نمی‌دانم کجا باشد؟
دلم آرام چون گیرد؟ که جان از وی جدا باشد

کسی حال دل مجروح من داندکه: همچون من
به سودایی گرفتار و به دردی مبتلا باشد

من اندر مذهب عشقش بزرگین طاعت آن دانم
که سر بر آستان او و دستم بر دعا باشد

چو روی او نمی‌بینم نباشد دیده را سودی
وگر خود خاک کوی او سراسر توتیا باشد

به گرد دانهٔ خالش کسی گردد که روز و شب
در آب دیده سرگردان بسان آسیا باشد

نگارا، از وصال خویش ما را شادمان گردان
اگر چه منصب وصل تو بیش از حدما باشد

مراد اوحدی یکشب ز وصل خود روا گردان
وزان پس گر دل او را برنجانی روا باشد
هله
     
  
صفحه  صفحه 23 از 91:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  90  91  پسین » 
شعر و ادبیات

اوحدی مراغه ای

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA