انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 31 از 91:  « پیشین  1  ...  30  31  32  ...  90  91  پسین »

اوحدی مراغه ای


مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۹۸

کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟
به نام من ز لبت بوسه‌ای سؤال کند؟

دلم قرین غم و درد و رنج و غصه شود
چو یاد آن لب و رخسار و زلف و خال کند

نه محرمی که لبم نامهٔ بلا خواند
نه همدمی که دلم قصهٔ وصال کند

نیامدست مرا در خیال جز رخ تو
اگر چه نرگس مستت جزین خیال کند

مرا دلیست سراسیمه در ارادت تو
که از سماع حدیث تو وجد و حال کند

به گرد روی چو ماهت ز زلف می‌بینم
شبی دراز، که روز مرا چو سال کند

اگر چه بار غم خود تو سهل پنداری
نه هم‌دلیش بیاید که احتمال کند؟

ز سیم اشک مرا دامنیست مالامال
ولی رخ تو کجا التفات مال کند؟

به دیدنی ز تو راضی شدیم و غمزهٔ تو
امید نیست که آن نیز را حلال کند

ز بار هجر تو گشت اوحدی شکسته، مگر
دوای خویش به دیدار آن جمال کند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۹۹

هر زمان آشفته‌دل نامم کند
با دل آشفته در دامم کند

چون شود راز دل من آشکار
بعد ازان پوشیده پیغامم کند

گر به بزم عشق بنشاند مرا
پاسبان خویش بر بامم کند

تا نبیند دیدهٔ من روی غیر
بادهٔ توحید در کامم کند

تا نبینم نیز روی او به خواب
سالها بی‌خواب و آرامم کند

از برای وصف روی خویشتن
شهرهٔ آفاق و ایامم کند

گاه بهتر دارد از خاصان مرا
گاه سرگردان‌تر از عامم کند

گر بخواهد تا: بگردد رای من
روی در لوح الف لامم کند

تا که ننشیند زمانی آتشم
هم نشین بادهٔ خامم کند

چون شود کم عشق من، عشقی دگر
با شراب لعل در جامم کند

از برای آنکه بفریبد مرا
پیش خلق اعزاز و اکرامم کند

چون بخواهد سوختن در دوستی
آزمایشها به دشنامم کند

چشم را گر حیرتی آرد به روی
گوش بر آواز الهامم کند

چون نماند قوتم در پای و گام
دست گیرد زود و در گامم کند

تا نباشم بی‌حدیث آن غزال
در غرلها اوحدی نامم کند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۰۰

هر نفسی عشق او بی‌دل و دینم کند
آتش سودای او خاک زمینم کند

نور بپاشد ز روی، باز بپوشد به موی
بیدل از آن می‌شوم، عاشق ازینم کند

تا بگشایم به دم، بند طلسم قدم
نام بزرگین خود نقش نگینم کند

گر بگزیند مرا از پی کشتن بود
زان نشود شادمان دل که گزینم کند

گر بگشایم ز لب مهر خموشی دمی
روی چو مهرش سبک میل به کینم کند

رخ چو به کار آورم، طاق دو ابروی او
با غم و با درد خود جفت و قرینم کند

هر غم و رنجی که هست بر دل من مینهد
این همه دانی که چه؟ تا همه بینم کند

هم شب اول که دل طرهٔ او دید ، گفت:
زلف کمند افگنش قصد کمینم کند

چون به کمان غمش دست کشیدن برم
آخر کار، اوحدی، در پی اینم کند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۰۱

دل به کسی سپرده‌ام کو همه قصد جان کند
کام کسی روا نکرد، اشک بسی روان کند

هر که بدید کار ما وین رخ زرد زار ما
گفت که: در دیار ما جور چنین فلان کند

حجت بندگی بدو، دارم از اعتراف خود
بی‌خبرست مدعی، هر چه جزین بیان کند

گفت:وفا کنم، دلا، هر چه بگوید آن پری
بر همه گوش کن ولی این مشنو که آن کند

زلف دراز دست را بند نهاد چند پی
ور بخودش فرو هلد بار دگر چنان کند

من سخن جفای او با همه گفته‌ام، ولی
پند نگیرد اوحدی، تا دل و دین در آن کند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۰۲

مطرب، مهل که محنت و غم قصد جان کند
راهی سبک بیار، که رطلم گران کند

گیر و گرفت چیست؟ چو با عشق ساختیم
بر ما گرفته گیر که وصلی زیان کند

گر مهر و ماه را به در او برم شفیع
بر من به جهد اگر دل او مهربان کند

جز دیده و دلم نپسندد نشانه‌ای
تیری که چشم و ابرویش اندر کمان کند

دیدیم سروها که نشانند در چمن
لیکن کسی ندید که سروی روان کند

صورت کشند و نقش بر ایوان، نه این چنین
کش نوش در لب و گهر اندر دهان کند

شاید که اوحدی: بنویسد حدیث خویش
با دوستان حکایت ازین داستان کند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۰۳

دلم از لعل تو یک بوسه تمنا نکند
که جفای تو مرا دیده چو دریا نکند

این چنین بیدل و بیچاره که ماییم امروز
کس ندانم که جفا داند و بر ما نکند

بوسه‌ای گر بربودم ز لبت طیره مشو
چون کسی تنگ شکر یابد و یغما نکند؟

نیست تشویشم از آن کس که کند خو و اتو
همه تشویشم از آنست که خووا نکند

در غمت زانکه شکایت کند اندیشه مدار
زان بیندیش که غم بیند و پیدا نکند

چشم ترک تو همان روز که من دیدم عقل
گفت بگریز، که مستست و محابا نکند

دوش گفتم که: بیوشم غم عشقت، دل گفت:
اوحدی،گریه نگه‌دار، که رسوا نکند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۰۴

در آن شمایل موزون چو دل نگاه کند
هزار نامه به نقش هوس سیاه کند

ز حسرت رسن زلف و چاه غبغب او
نه طرفه گر دل من رغبت گناه کند

به هجراو دل من غیر ازین نمی‌داند
که روز و شب بنشیند، فغان و آه کند

برفت و در پی او آن چنان گریسته‌ام
کز آب دیدهٔ من کاروان شناه کند

دلم کجا طمع وصل او کند؟ هیهات!
مگر ز دور به خاک درش نگاه کند

اگر ز طلعت او مشتری خبر یابد
کجا ملازمت آفتاب و ماه کند؟

ز فخر سر به فلک برکشد ستاره صفت
چو اوحدی ز سر زلف او پناه کند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۰۵

یار آن کسی بود که به کارت نگه کند
باری نگه کنی، دوسه بارت نگه کند

گاه دعا به نالهٔ زیرت چو گوش کرد
روز بلا به گریهٔ زارت نگه کند

روزی اگر ترا به میان در کشد غمی
دستی بگیرد و ز کنارت نگه کند

بار کسی بکش، که ز پای ار بیوفتی
باری به اوفتادن بارت نگه کند

چون مست شد ز بادهٔ اندوه او سرت
جامی دو کم دهد، به خمارت نگه کند

از مهر دوستی چه کنی فخر؟ کو ز کبر
هر ساعتی به دیدهٔ عارت نگه کند

اغیارات ار نگه نکند هیچ باک نیست
چون اوحدی بکوش، که یارت نگه کند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۰۶

نگار من به یکی لحظه صد بهانه کند
وگر به جان طلبم بوسه‌ای رهانه کند

به سنگ خویش بریزد ز طره عنبر و مشک
هر آنگهی که سر زلف را به شانه کند

ز چشم من پس ازین گر چنین رود سیلاب
درین دیار کسی را مهل که خانه کند

به وقت مرگ وصیت کنم رفیقی را
که گور من هم از آن خاک آستانه کند

به زلف او دلم از بهر خال شد بسته
که مرغ میل به دام از برای دانه کند

زمانه مایهٔ بیداد بود و طرهٔ او
بدان رسید که بیداد بر زمانه کند

به شیوه گوشهٔ چشمش چو ناوک اندازد
ز گوشهٔ جگر اوحدی نشانه کند
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۰۷

عاشق کسی بود که چو عشقش ندی کند
اول قدم ز روی وفا جان فدی کند

دلبر، که دستگیری عاشق کند ز لطف
گر جان کنند در سر کارش کری کند

زهری که دشمنی دهد از بهر رنج، تو
بستان به یاد دوست بخور، تا شفی کند

بستم دکان مشغله را در به روی خلق
تا عشق او در آید و بیع و شری کند

از آستان نمی‌گذرم تا جفای او
خاکم وظیفه سازد و خونم جری کند

بر کشتگان تیغ غم او کفن مپوش
کان به شهید عشق که از خون ردی کند

مجنون که شب رود بر لیلی، شگفت نیست
روز از تحملی ز سگان حمی کند

باد هواست، چار حد آن خراب کن
هر خانه را که جز هوس او بنی کند

ای اوحدی، ز هر چه کنی کار عشق به
آیا کسی که عشق ندارد چه می‌کند؟
هله
     
  
صفحه  صفحه 31 از 91:  « پیشین  1  ...  30  31  32  ...  90  91  پسین » 
شعر و ادبیات

اوحدی مراغه ای

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA