انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 53 از 91:  « پیشین  1  ...  52  53  54  ...  90  91  پسین »

اوحدی مراغه ای


مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۱۸

من همان داغ محبت که تو دیدی دارم
هم چنان در هوست زرد وز عشقت زارم

قصهٔ درد فراق تو مپندار، ای دوست
که به پایان رسد، ار عمر به پایان آرم

خار در پای چو از دست غمت رفت مرا
گل به دستم ده و از پای درآور خارم

بر دلم بار گران شد چو ز من دور شدی
بار ده پیش خود و دور کن از دل بارم

تا بدان روز تو گویی: اجلم بگذارد
که تو در گردنم آویزی و من بگذارم؟

ز آتش سینهٔ ریشم خبرت شد گویی
که چو خاک از بر خود دور فگندی خوارم

اوحدی گر گنهی کرد، چو پایت برسید
دست گیرش تو، که من بر سر استغفارم
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۱۹

گمان مبر که ز مهر تو دست وادارم
که گر چه خاک زمینم کنی، هوا دارم

اگر جهان همه دشمن شوند باکی نیست
مرا ز غیر چه اندیشه؟ چون ترا دارم

مرا که روز و شب اندیشهٔ تو باید کرد
نظر به مصلحت کار خود کجا دارم؟

به وصل روی تو ایمن کجا توانم بود؟
که دشمنی چو فراق تو در قفا دارم

دلم شکستی و مهرت وفا نکرد، که من
به خردهای چنان با تو ماجرا دارم

ز آشنا دل مردم درست گردد و من
شکسته دل شدن از یار آشنا دارم

قبول کن ز من، ای اوحدی و قصهٔ عقل
به من مگوی، که من درد بی‌دوا دارم
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲۰

من از پیوستگان دل غریبی در سفر دارم
که بی‌او آتش اندر جان و ناوک در جگر دارم

ز حال خود خبر دارم نکرد آن ماه و زین غصه
حرامست ار ز حال خود سر مویی خبر دارم

مرا تا او برفت از در نیامد در نظر چیزی
بجز عکس خیال او، که پیش چشم تر دارم

ز بیم آنکه چشم من ببیند روی غیر او
نمی‌یارم که از خلوت زمانی سر بدر دارم

به حکم آنکه جای او قمر می‌بیند از گردون
من محروم سر گردان عداوت با قمر دارم

مرا امروز بگذارید همراهان، درین منزل
که من، حال، ز آب دیده سیلی بر گذر دارم

مپرس، ای اوحدی، کز چه دلت عاقل نمیگردد؟
حدیث عقل فردا کن: که امشب دردسر دارم
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲۱

ز داغ و درد تو بر جان و دل نشان دارم
خیال روی تو در چشم در فشان دارم

تو آب دیدهٔ پیدا بهل، که پوشیده
ز سوز مهر تو آتش در استخوان دارم

بپرس ز ابرو و مژگان خویش قصهٔ من
که این جراحت از آن تیر و آن کمان دارم

شدم چو خاک زمین خوار و روی آنم نیست
که از جفای تو دستی بر آسمان دارم

چنان مکن که به زنار در حساب آید
همین کمر که ز بهر تو در میان دارم

مرا به عشق تو چون آب در گذشت از سر
چه غم ز سرزنش هر که در جهان دارم؟

باو حدیث به یک بوسه اعتماد ار نیست
بمن فروش، که هم سیم و هم ضمان دارم
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲۲

صنمی که مهر او را ز جهان گزیده دارم
به زرش کجا فروشم؟ که به جان خریده دارم

دگران نهند خاک در او چو تاج بر سر
نه چو من که خاک آن در ز برای دیده دارم

من دل رمیده حیران شده زان جمال و آنگه
تو در آن گمان که: من خود دل آرمیده دارم

مکن، ای پسر، ز خوبان طلب وفا به جانت
که من این حدیث روز ز پدر شنیده دارم

به فسانه دوش گفتی که: فراق تلخ باشد
صفتش بمن چه گویی؟ که بسی چشیده دارم

خبرم ز مرگ دادند که: چون بود؟ گر آن هم
به فراق دوست ماند، چه خبر؟ که دیده دارم

نه عجب که نالهٔ من برسد به گوش آن مه
که چو اوحدی فغانی به فلک رسیده دارم
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲۳

چشم جان بر اثرت می‌دارم
گوش دل بر خبرت می‌دارم

میکنم جای تو در جان، گر چه
گفتی: از دل بدرت می‌دارم

همچو خاکم بدر افگندی و من
روی بر خاک درت می‌دارم

دوش گفتی که: نداری سر من
به سر تو که سرت می‌دارم

به جفا خونم ازین بیش مریز
که به خون جگرت می‌دارم

دل ترا دوست‌تر از جان دارد
من از آن دوست‌ترت می‌دارم

سپری شد دلم، از بس که درو
ناوک دل سپرت می‌دارم

در تو بستم چو کمر دل، گفتی
کز میان زودترت می‌دارم

اوحدی وار در آیینهٔ دل
همچو نقش حجرت می‌دارم
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲۴

صد بار ز مهرت ار بمیرم
یک ذره دل از تو بر نگیرم

از شهرم اگر برون کنی سهل
بیرون مگذار از ضمیرم

از من نسزد شکایت تو
گر خار نهی و گر حریرم

ای کاج! مرا نسوختی هجر
دانند که بندهٔ اسیرم

یاد از تن همچو شیرش، ای دل
کم کن، که نه یوز این پنیرم

من نشکنم این خمار هرگز
کز عشق سرشته شد خمیرم

چون درد تو نیست هیچ دردی
زان هیچ دوا نمی‌پذیرم

بر گور من ار گذر کنی تو
برخیزم و دامنت بگیرم

دوشم به فلک رسید ناله
و امروز به چرخ شد نفیرم

گر پیر شود سرم چه سودست؟
چون دل نشود مرید پیرم

حال دل من بکس مگویید
کین نامه غلط کند دبیرم

از مهر تو بست چرخ نقشم
با عشق تو داد دایه شیرم

بگذار به محنت اوحدی را
گو من ز محبتت بمیرم
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲۵

گر چه در پای هوی و هوست می‌میرم
دسترس نیست که روزی سر زلفت گیرم

گر تو پای دل دیوانهٔ ما خواهی بست
هم به زلف تو، که دیوانهٔ آن زنجیرم

کشتن ما چو به تیغ هوسی خواهد بود
هم به شمشیر تو روزی به شهادت میرم

صد گریبان بدریدیم ز شوق تو و نیست
قوت آن که گریبان مرادی گیرم

صوفیان را خبر از عشق جوانی چون نیست
در گمانند که: من نیز مریدی پیرم

گر سری در سر او رفت چه چیزست هنوز؟
بسر دوست، که مستوجب صد تشویرم

اوحدی پند لطیفست و نصیحت، لیکن
با حریفان ، عجب، ار پند کسی بپذیرم!
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲۶

مست آمدم امشب، که سر راه بگیرم
یک بوسه به زور از لب آن ماه بگیرم

دانم که: دهد عقل نکوخواه مرا پند
لیکن عجب ارپند نکوخواه بگیرم

تا هیچ کسم راز دل ریش نداند
این اشک روان بر رخ چون کاه بگیرم

هر چند بکوشید که بیگاه بیاید
من نیز بکوشم که ز ناگاه بگیرم

گر زانکه به بالای بلندش نرسد دست
در دست کنم زلفش و کوتاه بگیرم

از چاه ز نخ گر ندهد آب، چو دزدان
بر قافلهٔ عشق سر چاه بگیرم

دست ار به رکابش نتوانیم رسانید
باشد که عنان دل گمراه بگیرم

زان ساعد و زلف ار کمری سازم و طوقی
تاج از ملک و باج سر از شاه بگیرم

با اوحدی ار حیلت روباه کند خصم
من نیستم آن شیر که روباه بگیرم
هله
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲۷

به غم خویش چنان شیفته کردی بازم
کز خیال تو به خود نیز نمی‌پردازم

هر که از نالهٔ شبگیر من آگاه شود
هیچ شک نیست که چون روز بداند رازم

گفته بودی: خبری ده، که ز هجرم چونی؟
آن چنانم که ببینی و ندانی بازم

عهد کردی که: نسوزی به غم خویش مرا
هیچ غم نیست، تو می‌سوز، که من میسازم

بعد ازین با رخ خوب تو نظر خواهم باخت
گو: همه شهر بدانند که: شاهد بازم

آن چنان بر دل من ناز تو خوش می‌آید
که حلالت نکنم گر نکشی از نازم

اگر از دام خودم نیز خلاصی بخشی
هم به خاک سر کوی تو بود پروازم

اوحدی گر نه چو پروانه بسوزد روزی
پیش روی تو چو شمعش به شبی بگدازم
هله
     
  
صفحه  صفحه 53 از 91:  « پیشین  1  ...  52  53  54  ...  90  91  پسین » 
شعر و ادبیات

اوحدی مراغه ای

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA