انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 54 از 54:  « پیشین  1  2  3  ...  52  53  54

فروغی بسطامی


مرد

 
شمارهٔ ۱۲

نشه‌ای داده به من دست از این مطلع شاه
که ننوشیده قدح بی خبر از خویشتنم

دگر دهد باده کنون ساقی سیمین بدنم
توبهٔ پیش به یک جرعهٔ می برشکنم»

تا به پیرانه‌سرت جام دمادم بخشند
ای جوان باده به من بخش که پیر کهنم

مستی عشق تو را چند نهان باید داشت
بشنود گو همه کس بوی شراب از دهنم

حال پروانهٔ دل سوخته من می‌دانم
کز ازل شمع رخت سوخت به هر انجمنم

آن که بر کشتن من تیغ کشیده‌ست تویی
وان که از تیغ تو گردن نکشیده‌ست منم

آن چنان بر سر کویت به غریبی شادم
که به خاطر نگذشته است خیال وطنم

روز هجرت ز گران جانی خود حیرانم
که نرفته‌ست چرا جان گرامی ز تنم

رهبری کرد به کوی تو و برد از راهم
عشق هم راه بر من شد و هم راهزنم

تا لبت گفته به من سر سخن‌دانی را
کرده سلطان سخن سنج قبول سخنم

مالک نظم گهربار ملک ناصردین
که ز فیض لب او صاحب در عدنم

خسرو عهد فروغی نظری کرده به من
که ز شیرین سخنی شور به عالم فکنم
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۱۳

دوش در میکده با آن صنم قافیه‌دان
خواندم این مطلع شه را و زدم رطل گران

«برقع از روی برافکن که همه خلق جهان
به یکی روز ببینند دو خورشید عیان»

رخ رخشان بنما، دیدهٔ جان را بفروز
لب میگون بگشا آتش دل را بنشان

مهر خورشید رخت هیچ نگنجد به ضمیر
وصف یاقوت لبت هیچ نیاید به زبان

دلستانی تو ولی از همه دلها به کنار
آفتابی تو ولی از همه ذرات نهان

موی عنبر شکنت سلسلهٔ گردن دل
روی خورشیدوشت شعلهٔ عالم جان

دستم از حلقهٔ مویت همه شب مشک فروش
چشمم از تابش رویت همه روز اشک افشان

راستی جز خم ابروی تو نشنیدم من
که مه نو بکشد بر سر خورشید کمان

من ندیدم ز رخ خوب تو فرخنده‌تری
جز بلند اختر فرخ ملک ملک ستان

آفتاب فلک جاه ملک ناصردین
که قرینش ملکی نامده در هیچ قران

رفته تا طبع فروغی ز پی مطلع شاه
شعرش افلاک نشین آمد و خورشید نشان
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۱۴

ای خامهٔ مشک افشان چون نامه نگار آیی
این مطلع شاهی را عنوان کتابم کن

« ای ساقی خوش منظر مست می نابم کن
روی چو مهت بنمای بیهوش و خرابم کن»

کیفیت بیداری خون کرد دلم ساقی
برخیز و شرابم ده بنشین و به خوابم کن

هر وقت که می خواران پیمانهٔ می نوشند
از چشم خمارینت سرمست شرابم کن

من زهر فراقت را زین پیش نمی‌نوشم
صهبای وصالم ده، فارغ ز عذابم کن

پیش لب نوشینت تا کی به سؤال آیم
گر بوسه نمی‌بخشی یک باره جوابم کن

رخساره نشان دادی بی دین و دلم کردی
بگشای خم گیسو بی طاقت و تابم کن

خواهی که در این عالم یک عمر کنم شاهی
در خیل غلامانت یک روز حسابم کن

ترسم که بر خسرو داد از تو برم آخر
شیرین دهنا رحمی بر چشم پرآبم کن

شه ناصردین کز دل پیر فلکش گوید
کز جمله حجابت یک باره خطابم کن

صد بار فروغی من با دل بر خود گفتم
بنواز دلم باری آن گاه عتابم کن
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۱۵

بشنو ای تازه غزال این غزل تازهٔ شاه
تا شود خوش‌دلی هر دو جهان حاصل تو

در ازل چون بسرشتند ملایک گل تو
حیف و صد حیف که کردند چو آهن دل تو

همه جایی و ندانیم کجایی ای دوست
هیچ کس پا ننهاده‌ست به سر منزل تو

دل عشاق به امید وصال تو خوش است
ره ندارند به جایی به جز از محفل تو

هر کجا رو کنی ای دوست همه مشتاقان
هم چو مجنون بدوند از عقب محمل تو

دوش پیش دهنت مشکل خود را گفتم
گفت کز تنگی حل می نشود مشکل تو

عقل در چارهٔ سودای تو بی چاره بماند
وقت آن است که دیوانه شود عاقل تو»
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۱۶

پنج بیت از شه والاست در این تازه غزل
که بود هوش ربایندهٔ هر دانایی

ای که چون حسن تو نبود به جهان کالایی
چو قد سرو روانت نبود بالایی

تنم آن روح ندارد که تو تیرش بزنی
خونم آن قدر ندارد که تو دست الایی

باغ فردوس نخواهند مقیمان درت
نیست خوش‌تر ز سر کوی تو دیگر جایی

چهرهٔ هم چو مهت را همه شب زیر نقاب
هر چه پنهان کنی ای دوست به ما پیدایی

تا تو منظور منی دیده فرو دوخته‌ام
که نیفتد نظرم بر رخ هر زیبایی

گر چه روی تو ندیدیم ولی خوشنودیم
که ندیده‌ست تو را دیدهٔ هر بینایی

لب شیرین تو گویا به حدیث آمد باز
که برآورده بسی شور ز هر شیدایی

دست در زلف رسای تو کسی خواهد زد
که سرش را ننهد بر سر هر سودایی

گر قدم بر سر شعرا نهی ای مه شاید
زان که خوانندهٔ اشعار شه والایی

نکته پرداز سخن سنج ملک ناصر دین
که به تحقیق ندارد سخنش همتایی

خسروا طبع فروغی به همین خرسند است
که سخن سنج و سخن‌دان و سخن آرایی
     
  
مرد

 
رباعیات



از کشت عمل بس است یک خوشه مرا
در روی زمین بس است یک گوشه مرا
تا چند چو کاه گرد خرمن گردیم
چون مرغ بس است دانه‌ای توشه مرا




دوشینه فتادم به رهش مست و خراب
از نشهٔ عشق او نه از بادهٔ ناب
دانست که عاشقم ولی می‌پرسید
این کیست، کجایی است، چرا خورده شراب




تا قبلهٔ ابروی تو ای یار کج است
محراب دل و قبلهٔ احرار کج است
ما جانب قبلهٔ دگر رو نکنیم
آن قبله مراست گر چه بسیار کج است




فرموده خدا بزرگی آیین من است
تمکین شهان ز فر تمکین من است
فرماندهٔ اختران به صد جاه و جلال
فرمان بر شاه ناصرالدین من است





این دل که به شهر عشق سرگشتهٔ تست
بیمار و غریب و در به در گشتهٔ تست
برگشتگی بخت و سیه روزی او
از مژگان سیاه برگشتهٔ تست
     
  
مرد

 


آمد مه شوال و مه روزه گذشت
وایام صیام و رنج سی روزه گذشت
صد شکر خدا که روزی روزهٔ ما
گاهی به غنا و گه به دریوزه گذشت




تا دل به برم هوای دل‌بر دارد
افسانهٔ عشق دل‌بر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دل‌بر چگونه دل بر دارد




زلفین سیه که در بناگوش تواند
سر بر سر هم نهاده بر دوش تواند
سایند سر از ادب به پایت شب و روز
آری دو سیاه حلقه در گوش تواند




از هر دو جهان مرا مقید کردند
وان گه به مدیح شه مقید کردند
این نامه که مدح ناصرالدین شاه است
ترتیب وی از خط محمد کردند




یک عمر شهان تربیت عیش کنند
تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند
نازم به جهان همت درویشان را
کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنند
     
  
مرد

 


آشفته سخن چو زلف جانان خوش تر
چون کار جهان بی سر و سامان خوش تر
مجموعهٔ عاشقان بود دفتر من
مجموعهٔ عاشقان پریشان خوش تر




تا دل به هوای وصل جانان دادم
لب بر لب او نهاده و جان دادم
خضر ار ز لب چشمهٔ حیوان جان یافت
من جان به لب چشمهٔ حیوان دادم




گاهی هوس بادهٔ رنگین دارم
گاه آرزوی وصل نگارین دارم
گه سبحه به دست و گاه زنار به دوش
یارب چه کنم، کیم، چه آیین دارم




بگذار که خویش را به زاری بکشم
مپسند که بار شرمساری بکشم
چون دوست به مرگ من به هر حال خوش است
من نیز به مرگ خود به هر حال خوشم




تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم
دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم
ره یافته در زلف دل آویز کجت
القصه به راه کج فتاده‌ست دلم




بگذار که تا می خورم و مست شوم
چون مست شوم به عشق پا بست شوم
پابست شوم به کلی از دست شوم
ار مست شوم نیست شوم، هست شوم





تو مردمک چشم من مهجوری
زان با همه نزدیکیت از من دوری
نی نی غلطم تو جان شیرین منی
زان با منی وز چشم من مستوری
     
  
صفحه  صفحه 54 از 54:  « پیشین  1  2  3  ...  52  53  54 
شعر و ادبیات

فروغی بسطامی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA