انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 50 از 72:  « پیشین  1  ...  49  50  51  ...  71  72  پسین »

Saif Farghani | سیف فرغانی


زن

 
♤♤♤♤♤




ایا رخت زگریبان قمر برآورده
خط لب تو نبات از شکر برآورده

بدید روی تو خورشید گفت رنگ رخش
گلیست سرخ زروی قمر برآورده

در آینه چو خط سبز بر لبت بینی
زمردی شمر از لعل تر برآورده

بگیر آینه یی چون رخ تو در عرقست
بدست و، آب زآتش نگر برآورده

گلاب گلشن فردوس خورده تا چو رخت
درخت روضه حسنت زهر برآورده

بعهد جلوه طاوس حسن تو گرچه
جماعتی چو تذروند سر برآورده

اگرچه همچو مگس بر هوا کند پرواز
نه همچو مرغ بود مور پر برآورده

دل چو مرغ من از عشق دانه خالت
خروس وار فغان هر سحر برآورده

مقام با شرف کعبه کی بود هرگز
وگر چو کعبه بود از صبور برآورده

نشانده یوسف حسن توصد چو من یعقوب
بکنج کلبه احزان ودر برآورده

زچشم مست تو در کوی تو چو مدهوشان
شراب عشق مرا بی خبر برآورده

چو صبح داعی عشقت بر آسمان وجود
از آفتاب مرا پیشتر برآورده

برای روز نیاز تو سیف فرغانی
زبحر طبع هزاران گهر برآورده

بغیر بنده زضرابخانه خاطر
گدا که دید بدین سکه زر برآورده

بوصف تو دگری گر برآورد آواز
نه چون مناره بلندست هر برآورده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




ای ازلب تو مجلس ما پر شکر شده
عاشق بدیدن تو زخود بی خبر شده

دریای عشق دردل ما موج می زند
تااز تو گوش ما (چو) صدف پر گهر شده

عاشق که جز تو دردل او نیست این زمان
اندر ره تو آمده کز خود بدر شده

درهر قدم اگرچه سری کرده زیر پای
سرباز پس فگنده و او پیشتر شده

چون گوش بهر طاعت تو جمله گشته سمع
چون چشم سوی تو همه اعضا نظر شده

درکوی تو که مجمع ارواح و انفس است
زآفاق در گذشته و زافلاک برشده

در مجلس تو سوختگان تو همچو شمع
زنده بتیغ گشته و کشته بسر شده

دلدادگان صورت جان پرور ترا
ازبهر کشف حال معانی صور شده

آبی کشیده شاخ زبیخ درخت خوش
قسمی ازو شکوفه وقسمی ثمر شده

تا گفته ای درآیمت ازدر بدین امید
مارا بسان چشم همه خانه درشده

مرسیف راکه دیده زغیر تو باد کور
دل کار چشم کرده بصیرت بصرشده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




نبات خطت گرد لب رسته چیست
زمرد ز لعلت شکرچین شده

از اندام تو هست پیراهنت
شب و روز حمال نسرین شده

بنفشه خطی روی تو گلشنی است
درو لاله را خال مشکین شده

صبا چون بر آن زلف کرده گذر
مشام جهان عنبرآگین شده

کلیم سخن گوی عشق ترا
سر کوی تو طور سینین شده

تو آب حیاتی ز مهر تو سیف
چو اسکندر از روم تا چین شده

چو روی تو از حسن رنگین شده
مرا در سر تو دل و دین شده

ز خون دلم باز عشق ترا
چو کبک است منقار رنگین شده

الف قدی و زلف تا پای تو
شکن در شکن چون سرسین شده

مرا همچو فرهاد در کام جان
غم خوشگوار تو شیرین شده

جهان جمالی تو و کی بود
که خود را ببینم جهان بین شده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




ای خرد با عشق تو تنگ آمده
حسن با روی تو همرنگ آمده

با تو جانی هست ازمعنی حسن
قالب صورت برو تنگ آمده

برطرب رود جمالت حسن ولطف
چون دو صوت اندر یک آهنگ آمده

لعل میگونت که جان مست ویست
شیشهای توبه را سنگ آمده

برتن چون عود از دست غمت
هر رگی در ناله چون چنگ آمده

با تو نام ما زما برخاسته
ای مرا بی تو زمن ننگ آمده

در ره عشقت که منزل جزتو نیست
هردو عالم چون دو فرسنگ آمده

سیف فرغانی ترا در کوی دوست
بار افتادست وخر لنگ آمده

در ره وصفش جهانی رفته اند
لیک کس نبود برین تنگ آمده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




تویی از اهل معنی بازمانده
چنین از دین بدنیی بازمانده

بدین صورت که جانی نیست دروی
مدام از راه معنی بازمانده

زمعنی بی خبر چون اهل صورت
چرایی ای بدعوی بازمانده

ازآن دلبر که شیرین تر زجانست
چو مجنونی ز لیلی بازمانده

زیارانی که ازتو پیش رفتند
بران تا بگذری ای بازمانده

چو طور ازنور رویش بهره دارد
چرایی از تجلی بازمانده

چو پر همتت کنده است ازآنی
از آن درگاه اعلی بازمانده

میان اینچنین دجال فعلان
تو چون مریم زعیسی بازمانده

زیاران سیف فرغانی درین ره
چو هارونی زموسی بازمانده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




شکر لبی که مرا جان دهد بهر خنده
دلم ربود بدان پسته شکر خنده

رخش بگاه نظر گلشنیست در نوروز
لبش بوقت سخن غنچه ییست در خنده

اگرچه غنچه (لبی) ای نگار دایم باد
دهانت چون گل اشکفته سر بسر خنده

بروز هجر تو بر گریه خنده می آید
مرا که بی تو بباید گریست بر خنده

برای روز وصال وشب فراق تو بود
مرا بعهد تو گر گریه بود وگر خنده

چوآفتاب رخت دید ناگهان خورشید
همی زند بلب صبح بر قمر خنده

زما که مرده عشقیم خنده لایق نیست
چو در عزای عزیزان ز نوحه گر خنده

قضا کنیم بگریه اگر شود فاسد
نماز عشق تو ما را بدین قدر خنده

ز درد فرقت تو چشمم آنچنان تر نیست
که بی تو بر لب خشکم کند گذر خنده

تو خنده می زنی وعاشقان همی گریند
زابر گریه عجب نبود از زهر خنده

دهان پسته مثالت پر از شکر گردد
چو اندرآن لب شیرین کند اثر خنده

لبان تو ندهد جز بزر خشک دهان
دهان تو نکند جز بلعل تر خنده

گه وداع تو می گفت سیف فرغانی
مرو که بی تو نیاید ز من دگر خنده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




خداوندا نگارم را بمن ده
نگارم را خداوندا بمن ده

فلان را از میان جمله خوبان
خداوند اکرم فرما بمن ده

من از هستی خود سیر آمدستم
مرا بستان زمن اورا بمن ده

بگیر انصاف من بستانش امروز
وگر نی دامنش فردا بمن ده

رخش خورشید را هر روز گوید
تو معزولی،فرودآ،جا بمن ده

مرا جان از تن و اورا زخوبان
ترا سهل است بستان تا بمن ده

زمن این یک غزل بستان ببوسی
تو شکر می خور وحلوا بمن ده

تو جانان منی زآن لعل جان بخش
اگر جانی خوهم جانا بمن ده

برای سیف فرغانی نگارا
ز زلفت یک گره بگشا بمن ده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




تو می روی و مرا نقش تست در دیده
بیا که سیر نمی گردد از نظر دیده

از آن چراغ که در مجلس تو برمی شد
بجای سرمه کشیدیم دوده در دیده

از آن ز دیده مردم چو روح پنهانی
که اهل دیدن روی تو نیست هر دیده

اگر بیایی بر چشم ما نه آن قدمی
که بار منت او می کشیم بر دیده

درون خانه چنان جای پاک نیست که تو
قدم برو نهی ای نازنین مگر دیده

مهی که شب همه بر روزن تو دارد چشم
چو آفتاب ترا از شکاف در دیده

هزار بار اگر بنگرم ز باریکی
نمی شود ز میان تو جز کمر دیده

مدام بر در تو عاشقان خشک لبند
که جز بخون جگرشان نگشت تر دیده

مقیم کوی تو روشن دلان بیدارند
ترا بنور جمال تو هر سحر دیده

دهان پسته مثال تو کس ندیده بچشم
وگر چه گشته چو بادام سربسر دیده

ز گفته لاف مزن هیچ سیف فرغانی
که نزد رهرو عشقست معتبر دیده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




ای نکو رو مشو از اهل نظر پوشیده
آشکارا شو ودر ما منگر پوشیده

ای که در جلوه گه حسن تو چون طاوسی
دیگران پای سیاهند بپر پوشیده

سالها از پس هرپرده بچشمی کور است
دل همی دید ترا ای زنظر پوشیده

سکه داران ملاحت همه اندر بازار
آشکارند چو سیم وتو چو زر پوشیده

بیتکی گفته ام و لایق اوصاف تو نیست
کندر آن لحظه مرا بودبصر پوشیده

ای زتو نطق دهانی بسخن کرده عیان
وی زتو لطف میانی بکمر پوشیده

با چنین نقش که ماراست زتو بردیوار
از پس پرده نمانیم چودر پوشیده

حال فرهادکه همکاسه بود خسرو را
نیست چون قصه شیرین و شکر پوشیده

جای آنستکه تا روز ظفر بر وصلت
هرشبی ناله کنم تا بسحر پوشیده

آتشم تیز مکن ورنه دهانم بگشا
چند چون دیک کنم ناله سرپوشیده

سیف فرغانی اگر عشق نهان می ورزید
صدفی بود که می داشت گهر پوشیده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤




ای چو جان صورت خود را ز نظر پوشیده
عشق تو دردل و جان کرده اثر پوشیده

همه لطفی و از آن می نکنندت ادراک
همه جانی تواز آنی زنظر پوشیده

از تو وقدر تو گر خلق جهان بی خبرند
نیست درجمله جهان ازتو خبر پوشیده

تاچه معنیست درین صورت پنهان کرده
تا چه درست در این حقه سرپوشیده

عالم حسن تو مانند بهشتست که هست
اندر آن خطه بارواح صور پوشیده

آفتابی که برهنه رو میدان شماست
خلعت نور ز رخسار تو در پوشیده

گوهر مهر تودر طینت این مشتی خاک
همچنانست که در آب حجر پوشیده

آتش هجر تو اندردل هر قطره آب
راست چون در رگ کانست گهر پوشیده

عشق تو در دل مور عسلی نوش نهان
همچو در شمع و قصب شهدو شکر پوشیده

با چنین نقش که دارد زتو دیوار وجود
نشوی از پس هر پرده چو در پوشیده

خاصه اکنون که بنام تو روان شد چون سیم
سخن بنده که مسیست بزر پوشیده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 50 از 72:  « پیشین  1  ...  49  50  51  ...  71  72  پسین » 
شعر و ادبیات

Saif Farghani | سیف فرغانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA