انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 6 از 72:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  71  72  پسین »

Saif Farghani | سیف فرغانی


زن

 
♤♤♤♤♤



دلم بربود دوش آن نرگس مست
اگر دستم نگیری رفتم از دست

چه نیکو هر دو با هم اوفتادند
دلم با چشمت این دیوانه آن مست

نمی دانم دهانت هست یا نیست
نمی دانم میانت نیست یا هست

تویی آن بی دهانی کو سخن گفت
تویی آن بی میانی کو کمر بست

بجانم بنده آزاده یی کو
گرفتار تو شد وز خویشتن رست

دگر با سیف فرغانی نیاید
دلی کز وی برید و در تو پیوست

گدایی کز سر کوی تو برخاست
بسلطانیش بنشاندند و ننشست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



ای که لبت منبع آب بقاست
درد تو بیماری دلرا دواست

آه که اندر طلب تو مرا
رفت دل و درد دل ای جان بجاست

گر همه آفاق بگیرد کسی
آنکه توانگر بتو نبود گداست

بهر دل تو چه توان ترک کرد
مال ندارم من و جان خود تراست

هر دو جهان مملکت من شود
گر تو بگویی که فلان آن ماست

هرچه کنی بر سر ما حاکمی
گر بکشی از طرف ما رضاست

محنت عشقت بهمه کس رسید
دولت وصل تو ندانم کراست

درد دل و عشق بهم گفته اند
کام دل و عشق بهم نیست راست

گوهر وصلت که ندارد بها
کشته هجران ترا خون بهاست

چاکر تو بر همه کس مهترست
بنده تو در دو جهان پادشاست

روی بهر سو که کنم در نماز
قبله اگر روی تو باشد رواست

زهر چو از جام تو نوشم شکر
تیغ گر از دست تو باشد عطاست

در غزل ای دوست دعاگوی تست
سیف که دشنام تو او را دعاست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست
وآن حیاتی که بدو زنده بود جان اینجاست

نام شکر چه بری قند لب او حاضر
ذکر شیرین چکنی خسرو خوبان اینجاست

طوطی تنگ دلم لیک ز شکر پس ازین
بار منت نکشم کآن شکرستان اینجاست

پیش ازین گر چه بسی نعره زدم چون بلبل
گریه چون ابر کنم کآن گل خندان اینجاست

مجلسی پر ز عزیزان زلیخا مهرند
دست دل خسته که آن یوسف کنعان اینجاست

نیکوان نور ندارند چو استاره بروز
کامشب از طالع سعد آن مه تابان اینجاست

امشب ای صبح تو در دامن شب پنهان باش
کآفتابی که برآید ز گریبان اینجاست

شست دل در طلب ماهی اومید انداخت
جان خضروار که آن چشمه حیوان اینجاست

هرکرا درد دلی بود و نمی گفت بکس
گو بجو مرهم آن درد که درمان اینجاست

از مجاری شکر پیش جگر سوختگان
نمک افشانده که چندین دل بریان اینجاست

عشق در دل غم و انده نبود دور از تو
جور لشکر بکش ای خواجه کی سلطان اینجاست

زین غزل جمله بیک قول شدند اهل سماع
همه گوینده چو بلبل که گلستان اینجاست

سیف فرغانی تو نیز بگو چون دگران
«خانه امشب چو بهشتست که رضوان اینجاست »
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



در رخت می نگرم جلوه گه جان اینجاست
در قدت می نگرم سرو خرامان اینجاست

من دل سوخته خواهم که لب تشنه خویش
بر دهان تو نهم کآبخور جان اینجاست

خانه یی چون حرم و بر در و بامش عشاق
چون مگس جمع شده کآن شکرستان اینجاست

پرده داران تو گر چند بسنگم بزنند
نروم همچو سگ از در که مرا نان اینجاست

من دوا یابم اگر لطف تو گوید که بده
مرهم وصل، که این خسته هجران اینجاست

اندرین مجمع اگر جمع شوم شاید ازآنک
رخ و زلفی که مرا کرد پریشان اینجاست

یوسف حسنی و در هر طرفی چون یعقوب
از برای تو بسی عاشق گریان اینجاست

تو امام همه خوبانی و با آن قامت
قبله کافر و محراب مسلمان اینجاست

تو زر لطف کنی بخش و چو من درویشی
آخر ای گنج گهر با دل ویران اینجاست

باز روح ار ز پی صید روان شد، آن تن
که بدل همچو جلاجل کند افغان اینجاست

دور ازین باغ رقیب تو بهرجا که بود
همچو اشکسته سفالیست که ریحان اینجاست

ای بکعبه شده در بادیه چون اعرابی
آب باران چه خوری؟ چشمه حیوان اینجاست

سیف فرغانی از آن نور روان چون خورشید
روز وصلی که ندارد شب هجران اینجاست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



تبارک الله از آن روی دلستان که تراست
ز حسن و لطف کسی را نباشد آن که تراست

گمان مبر که شود منقطع بدادن جان
تعلق دل از آن روی دلستان که تراست

بخنده ای بت بادام چشم شیرین لب
شکر بریزد از آن پسته دهان که تراست

ز جوهری که ترا آفریده اند ای دوست
چگونه جسم بود آن تن چو جان که تراست

ز راه چشم بدل می رسد خدنگ مژه
مرا مدام ز ابروی چون کمان که تراست

چه خوش بود که چو من طوطیی شکر چیند
ببوسه زآن لب لعل شکرفشان که تراست

بغیر ساغر می کش بر تو آبی هست
ببوسه یی نرسد کس از آن لبان که تراست

اگر کمر بگشایی و زلف باز کنی
میان موی تو گم گردد آن میان که تراست

چو عندلیب مرا صد هزار دستانست
بوصف آن دو رخ همچو گلستان که تراست

صبا بیامد و آورد بوی تو، گفتم
هزار جان بدهم من بدین نشان که تراست

بیا که هیچ کس امروز سیف فرغانی
ندارد آب سخن اینچنین روان که تراست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



اختر از خدمت قمر دور است
مگس از صحبت شکر دور است

ما از آن بارگاه محرومیم
تشنه مسکین از آبخور دور است

پای من از زمین درگه او
راست چون آسمان ز سر دور است

جهد کردم بسی ولی چکنم
بخت و کوشش ز یکدگر دور است

پادشاهان چه غم خورند اگر
گربه از خانه سگ زدر دور است

تو بدست کرم کنم نزدیک
که بپای من این سفر دور است

یوسف عهدی و منم بی تو
همچو یعقوب کز پسر دور است

در فراق تو ای پسر هستم
همچو یوسف که از پدر دور است

اندرین حال حکمتی مخفیست
بنده از خدمت تو گر دور است

هر کرا قرب نیست با سلطان
از بلا ایمن از خطر دور است

همچو پروانه می زنم پر و بال
گرچه آن شمعم از نظر دور است

شاخ اگر هست بر درخت دراز
دست کوتاهم از ثمر دور است

عشق بگریزد از دل جان دوست
عیسی از پایگاه خر دور است

خشک لب بی تو یوسف فرغانیست
طبع از انشای شعر تر دور است

شاید ار خانه پر عسل نکند
نحل چون از گل و زهر دور است
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



جانا زرشک خط تو عنبر در آتش است
وزلعل آبدار تو گوهر در آتش است

دل درغم تو دانه گوهر در آسیاست
خط بر رخ تو خرده عنبر درآتش است

کردم نظر بر آن رخ چون آتش کلیم
خال تو چون خلیل پیمبر در آتش است

از شرم چون نبات در آبم که گفته ام
کان مه بگاه خشم چو شکر در آتش است

عاشق بآب دیده چون سیم حل شده
در بوته بلای تو چون زر در آتش است

از آب گرم اشک فروغم زیاده شد
کز عشق تو چو شمع مرا سر در آتش است

از تاب هجر تو دل بریان من بسوخت
آبی بده زوصل که چاکر درآتش است

دراشک ودرغم تو نگارا تن ودلم
چون ماهی اندر آب وسمندر در آتش است

مارا بسان هیزم تر در فراق تو
نیمی درآب ونیمه دیگر درآتش است

من سوختم در آتش عشق و تو چون شکر
آگه نه ای که عود معطر درآتش است

صیدت شدم چو مرغ وز بهر خلاص خود
بالی نمی زنم که مرا پر در آتش است

ازرنگ خویش روی تو ای آبدار لطف
گویی که آفتاب منور در آتش است

سیف ازتو دور مانده وشعرش بنزد تست
زر در خزینه شه وزرگر در آتش است
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



ما غریبیم وشهر ازآن شماست
با چنین رو جهان جهان شماست

پادشاهان چو بنده می گویند
ما رعیت ولایت آن شماست

عهد خسرو ندید از شیرین
شر و شوری که در زمان شماست

باچنین چشم مست عاشق کش
هرکه میرد از کشتگان شماست

گر براتی بجان کنند وبسر
بدهم چون برو نشان شماست

جان عاشق نشانه آن تیر
که زابروی چون کمان شماست

زردی روی زعفرانی من
از رخ همچو ارغوان شماست

ابر گوهرفشان دو چشم منست
پسته پرشکر دهان شماست

آب حیوان یک جهان عاشق
در دو لعل شکرفشان شماست

کم زاصحاب کهف نیست بقدر
هرکه چون سگ برآستان شماست

غم جانرا بخود نمی گیرد
دل که چون لامکان مکان شماست

سیف فرغانی ارچه چیزی نیست
بلبلی بهر گلستان شماست

سخن خود نمی تواند گفت
که دهانش پر از زبان شماست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



عذر قدمت بسر توان خواست
بوسی زلبت بزر توان خواست

گرچه تو کرم کنی ولیکن
بی زر نتوان اگر توان خواست

درکیسه خراج مصر باید
تا ازلب تو شکر توان خواست

بوسی برتو چه قدر دارد
دانم زتو اینقدر توان خواست

بالای تو سرو میوه دارست
این میوه ازآن شجر توان خواست

نی نی غلطم درین حکایت
ازسرو کجا ثمر توان خواست

ازمعدن اگر چه هیچ ندهند
عیبی نبود گهر توان خواست

گنج از (تو) توقع است مارا
آنرا زکدام در توان خواست

وآنچ ازدر تو رسد بدرویش
هرگز زکسی دگر توان خواست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
♤♤♤♤♤



آن کو بدر تو سر نهاده است
پای از دو جهان بدر نهاده است

در دام غم تو طایر وهم
با بال شکسته پر نهاده است

سلطان که بسکه نقش نامش
بر چهره سیم و زر نهاده است

تا باشدش آب روی حاصل
بر خاک در تو سر نهاده است

در خانه دل ز دست عشقت
غم بر سر یکدگر نهاده است

عاشق چه کند چو اندرین ره
از بهر تو پای در نهاده است

باری بکشد بپشت همت
چون روی بدین سفر نهاده است

بیچاره سری گرفته بر دست
پای از همه پیشتر نهاده است

از بهر مراد دل درین راه
جا نیست که در خطر نهاده است

عاشق سر خدمتی عجب نیست
در پای رقیب اگر نهاده است

ترسا بنهد ز بهر عیسی
سر بر قدمی که خر نهاده است

رویت که بنور او توان دید
ارواح که در صور نهاده است

دیر است که از پس هوایت
اندر پی ما شرر نهاده است

در پیش رخ تو عقل کوریست
کش آینه در نظر نهاده است

از بهر بهای بوسه تو
کش روح به از شکر نهاده است

گر جان برود تفاوتی نیست
اندر لبت آن اثر نهاده است

خورشید و مهت نمی توان گفت
در من خرد این قدر نهاده است

کز جبهه تو هزار اکلیل
بر تارک ماه و خور نهاده است

آن خشک لبی که دست عشقش
داغی ز تو بر جگر نهاده است

از خون جگر بر آستانت
صد نقطه بچشم تر نهاده است
من هم خدایی دارم
     
  
صفحه  صفحه 6 از 72:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  71  72  پسین » 
شعر و ادبیات

Saif Farghani | سیف فرغانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA