انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 168 از 219:  « پیشین  1  ...  167  168  169  ...  218  219  پسین »

Amir Khusro Dehlavi | امیر خسرو دهلوی


زن

 
شمارۀ ۱۶۷۲

گر نه کمند بلاست بر دل عشاق تو
بهر چه نازی کند زلف تو بر ساق تو

تو که به غلتاق تنگ چست در آمد تنت
پرده دل را درید رشک بغلتاق تو

بو که بیاید ز تو شستن نعل سمند
پای بزرگان گرفت گریه عشاق تو

گریه کنم تا مگر ز ابرو اشارت کنی
لیک ز باران من غم نخورد طاق تو

پیش تو مردن مرا چون نگذارد رقیب
بهر چه باری زید خسرو مشتاق تو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۶۷۳

نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو
فتنه عسس گشت باز گرد سر کوی تو

گر به ترازوی چرخ دست رسد مر مرا
حسن تو یکسو نهم، مه به دگر سوی تو

روی مرا زرد کرد روی تو منکر شود
اینک اگر راست است، روی من و روی تو

نیست کمان غمت چون که به بازوی من
گوشه گرفتم، ولی گوشه ابروی تو

من به فسون وفا زان خودت می کنم
تفرقه گر نفگند نرگس جادوی تو

بس که شکسته دلان بسته زلفت شدند
هست هزاران شکست در سر هر موی تو

ای به دو رخ چون پری زلف ز رخ دور کن
دیو نه نیکو بود خاصه به پهلوی تو

قامت خسرو ز غم چون دم سگ حلقه شد
تا فلکش طوق ساخت بهر سگ کوی تو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۶۷۴

عاشق و دیوانه ام، سلسله یار کو
سینه ز هجران بسوخت، شربت دیدار کو

گر چه گلستان خوش است، ورچه چمن دلکش است
آن همه دیدم، ولی آن گل رخسار کو

ناله هر عاشقی از دل افگار خویش
از من مسکین مپرس کان دل افگار کو

نقش من بت پرست هست به کشتن سزا
تیغ سیاست کجاست، بازوی این کار کو

آه که دعوی عشق، پس غم جان، چون بود
دوستی جان گرفت، دوستی یار کو

وه که جمالی چنان روزی این چشم نیست
دیده بیدار هست، دولت بیدار کو

بر سخن درد ما گوش نهد گر چه یار
خسرو بیچاره را طاقت گفتار کو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
شمارۀ ۱۶۷۵

خون گریم ار چه از ستم بیکران تو
هم خاک روبم از مژه بر آستان تو

بسیار آبگینه دلها شکسته ای
زین جرم سنگ شد دل نامهربان تو

جان رفت و نه وصال توام شد نه عیش خوش
نه من از آن خویش شدم نه از آن تو

در دل که شب جفای تو می گشت تا به روز
گفتم که، ای تو، در دل من، گفت، جان تو

ابرو ترش مکن که شود کشته عالمی
زین چاشنی که می نگرم در کمان تو

از تنگی دهان توام دست کی دهد
روزی من چو تنگ تر است از دهان تو

گفتی که خسرو آن من است این چه دولت است
یعنی منم که می گذرم بر زبان تو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
شمارۀ ۱۶۷۶

هر جا که لب به خنده گشاید دهان تو
خونابه ایست از لب چون ناردان تو

ای بس عنان که بر سر کوی تو شد ز دست
کز راه جور باز نتابد عنان تو

شد خانمان صبر همه غارت و خراب
از ترکتاز غمزه نامهربان تو

از خوی بد چه ظلم که بر ما نمی کنی
آخر چه کرده ام من مسکین از آن تو

عشق تو بس که بر دل خسرو زده ست زخم
گرهست امید زیستنم هم به جان تو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
شمارۀ ۱۶۷۷

کس چون جهد ز گیسوی همچون کمند تو
جایی که آن کمند شود پای بند تو

آموخت چشمهای مرا گریه های تلخ
در دیده خنده های لب نوشخند تو

شویم ز گریه روی زمین را که هست حیف
کافتد به خاک سایه سرو بلند تو

ای پندگو که گوییم از عشق او بخیز
چون دل به جای نیست، چه خیزد ز پند تو

تا کی هنوز در دلت از خسته غبار
کز خون دل نشاند غبار سمند تو

دل تنگیم بکشت، مفرمای عیب اگر
تنگ است این قبا به تن ارجمند تو

دلهاست آخر این، نه سپند، اینچنین مسوز
یک پند من به گوش کن، ای من سپند تو

گو تا به روح من کند از بعد مردنم
کش گر بود نصیبه ز حلوای قند تو

گرد آر زلف را که ز عالم برون گریخت
خسرو هنوز می نجهد از کمند تو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
شمارۀ ۱۶۷۸

گر باده می خورم به سر من خمار تو
ور در چمن روم به دلم خارخار تو

خون شد ز نالشم جگر سنگ و همچنان
با سنگ خویشتن دل با استوار تو

از دیدن تو مست و خرابم تمام روز
جان می کنم تمام شب اندر خمار تو

بیرون جهان سمند که پیشت به صد هوس
مردن به پای خویشتن آید شکار تو

دل راتب غم تو چو بی من نمی خورد
شرمنده دلم من و دل شرمسار تو

عمرم به یاری سگ کوی تو شد به سر
روزی نگفتیش که چگونه ست یار تو

داغ تو دارم ار نکنم خدمتی دگر
کم زانکه با زمین برم این یادگار تو

بهر کدام روز بود عقل و جان و دل
گر این متاع خرج نگردد به کار تو

صد پاره شد چو غنچه دل خسرو و هنوز
باری گلی کشفت مرا در بهار تو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۶۷۹

هر شب منم فتاده به گرد سرای تو
تا روز آه و ناله کنم از برای تو

روزی که ذره ذره شود استخوان من
باشد هنوز در دل تنگم هوای تو

هرگز شب وصال تو روزی نشد مرا
ای وای بر کسی که بود مبتلای تو

جان را روان برای تو خواهم نثار کرد
دستم نمی دهد که نهم سر به پای تو

جانا، بیا ببین تو شکسته دلی من
عمری گذشته است منم آشنای تو

بر حال زار من نظری کن ز روی لطف
تو پادشاه حسنی و خسرو گدای تو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۶۸۰

بوی وفا ز طره عنبرفشان تو
عشاق را نه جز ستم بیکران تو

شب نیستی که می نکنم تا به وقت صبح
افغان ز جور غمزه نامهربان تو

برق از نفس گشایم و ژاله زنم ز اشک
شاخ وفا دمد مگر از گلستان تو

نادیده کس میان تو و تابدیده ام
گم گشته ام ز لاغری اندر میان تو

تن موی شد مرا و به هر موی از تنم
غم کوه کوه در غم کوه روان تو

زرد و خمیده شد تن خسرو که تا شود
خلخال پایهای سگ پاسبان تو
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۶۸۱

مست آمد آن نگار که ما مست روی او
دیوانگیست کار من از جستجوی او

با خود برید چشم من از روی مردمی
گر آرزو کنید که بینید روی او

بر خاک کوی وی دل من دوش گم شده ست
یک ره طلب کنید دل از خاک کوی او

خواهید تا چو من نشوید از بلای هجر
در من نگه کنید و ببینید سوی او

گر تلخ پاسخی دهد از خوی تلخ خویش
هم بشنوید و تلخ مدانید خوی او

گر هیچ نیست، پیش نسیم صبا روید
بر خسرو شکسته رسانید بوی او
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 168 از 219:  « پیشین  1  ...  167  168  169  ...  218  219  پسین » 
شعر و ادبیات

Amir Khusro Dehlavi | امیر خسرو دهلوی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA