انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 186 از 219:  « پیشین  1  ...  185  186  187  ...  218  219  پسین »

Amir Khusro Dehlavi | امیر خسرو دهلوی


زن

 
شمارۀ ۱۸۵۲

نوبهار است و گل و موسم عید، ای ساقی
باده نوش و گذر از وعد و وعید، ای ساقی

روز محشر نبود هیچ حسابش به یقین
هر که در کوی مغان گشت شهید، ای ساقی

گشت پیمانه چو تسبیح روان در کف شیخ
تا ز لعل تو یکی جرعه کشید، ای ساقی

حاصل از عمر ندارد بجز از حسرت و درد
هر که عید است ز میخانه بعید، ای ساقی

آنکه در کوی محبت قدم از صدق نهاد
دگر او پند ادیبان نشنید، ای ساقی

بارها کرده بدم توبه ز می، باز مرا
چشم مست تو به میخانه کشید، ای ساقی

زاهد از شرم تو دایم سرانگشت گزد
جز در میکده جایی مگرید، ای ساقی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۵۳

باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی؟
کز برای دل دیوانه ما می آیی

می کشد هجر و ره آمدنت می طلبم
چیست فرمان تو، جانا، به کجا می آیی؟

گر ز جا می روی از خویش نباشد عجبی
عجب این است که چون باز به جا می آیی

ای خوش آن کشته که شد در ته شمشیر و بزیست
که در آن دم تو به نظاره ما می آیی

سوزت، ای عشق، همه خرمن جانها سوزد
شرم ناید که بر این برگ گیا می آیی

زندگانیت نمی سازد دانم، خسرو
آخر این کوی فلان است که تا می آیی!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۵۴

آن نه روییست که ماهی ست بدان زیبایی
وان نه بالاست، بلاییست بدان رعنایی

گر سر زلف سیه بازگشایی، چه عجب
که شود مشک تتار از غم تو شیدایی!!

بر دل من غم زلف تو گره بر گره ست
با تو بگشایم اگر پیش کسی نگشایی

مردم چشمی و شد خانه چشمم تاریک
تا تو در خانه دیگر شدی، ای بینایی

سوی دیوار چه آیی که نیاید، صنما
هیچگه صورت دیوار بدین زیبایی

هم بدان بام چو مهتاب طوافی مکن
آفتابی تو، چرا بر سر دیوار آیی؟

چند از دور، حبیبا، به سوی من نگری
چند هر ساعتی از خویشتنم بربایی

بخت یاری دهدم، گر تو به من یار شوی
دولتم رو بنماید، چو تو رو بنمایی

دوش پیغام تو بر ما برسیده ست، امروز
جان به شکرانه فرستیم، چه می فرمایی؟

بکشیدم سر زلف تو و خسرو داند
آنچه من می کشم امروز بدین تنهایی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۵۵

چو منی را مده از دست که کمتر یابی
نه چون من یابی هر یار که دیگر یابی

قدر من می نشناسی که چسانم به وفا
باش تا صحبت یاران دگر دریابی

میر خوبان ولایت شدی، از ما می پرس
کاین ولایت نه همه عمر مقرر یابی

قاب و قوسین خدایست کمان ابرو
نه کمانی که به دکان کمانگر یابی

نیکویی داری، اندر حق خسرو کن صرف
که بسی خوبی از این دولت بیمر یابی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۵۶

جان من، بی من درمانده تنها چونی؟
من ز غم سوخته گشتم، تو بگو تا چونی؟

بندگان را نرسد پرسش مخدوم، ولی
ای منت بنده، بگو بهر خدا تا چونی؟

هیچ می دانی کآخر غم تنهایی چیست؟
هیچ می پرسی، کای غمزده تنها چونی؟

بهر تسکین غریبی چه کمت خواهد شد؟
گر بگویی که چه حال است ترا یا چونی؟

بی من سوخته هر شب که حرامت بادا
با گل و نقل تر و جام مصفا چونی؟

خسرو از دست تو خود خون دلش می نوشد
تو بگو اینکه به نوشیدن صهبا چونی؟

خسرو از دست تو خود خون دلش می نوشد
تو بگو اینکه به نوشیدن صهبا چونی؟
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۵۷

بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم، چونی؟
کز پی کاهش من روز به روز افزونی

پیش از این گر چه جفاهات بسی بود، ولی
نه چنین بود از این بیشتری کاکنونی

جان همی خواستی از من که به افسون ببری
جان من رفت و تو هم بر سر آن افسونی

چند گویی که چه حال است دل تنگ ترا
آن چنان است که تو از دل من بیرونی

حال خونابه خسرو دل خسرو داند
تو چه دانی که نه در آب و نه اندر خونی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۵۸

دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگشایی
جانها به عشوه سوزی، چون زلف را نمایی

دلها بری و گویی، من دلبری ندانم
بازی ز زلف بستان تعویذ دلربایی

هستم فتاده در غم برخاسته ز هستی
هیچ افتدت که گه گه در دیدن من آیی

گردد دل غمینم خون از برای جانان
زیرا که می برآید حال من از جدایی

خون شد ز گریه دیده، بفشان ز زلف گردی
تا دیده سرمه سازد از بهر روشنایی

چندین مگو که خسرو با من چه کار دارد؟
آخر تو روز عیدی، من بنده روستایی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۵۹

ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی
شادی به رویت ار چه بر غم کنان نیایی

گفتی، رهات کردم از خنجر سیاست
دل سوختی و جانم آتش برین رهایی

داند چگونه باشد شبهای دردمندان
آن کس که خفته یک روز بر بستر جدایی

شبهای عاشقان را شمع مراد نبود
رسوای شهر و کو را چه جای پارسایی

خورشید آسمان را چون کم توان رسیدن
بر جای رقص می کن، ای ذره هوایی

در حسرت جمالت جانم به لب رسیده
ای دستگیر جان ها، آخر بگو، کجایی؟

آن من نیم که باشم در ملک وصل خسرو
بگذار تا به کویت خوش می کنم گدایی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۶۰

ای که تاراج دل و دین می دهی
فتنه را باز این چه آیین می دهی؟

ماه از روی تو می یابد شرف
کش به یک خنده دو پروین می دهی

می دهی دل بو که جان خواهد ستد
باری آن مستان، اگر این می دهی

ندهیم چندان که خواهم بوسه ای
بارک الله، عشوه چندین می دهی

چند گویی لب به دندانت گزم
در دهان مرده یاسین می دهی

خوی ز رویت ریخت آبی بر لبت
زانکه شربت نیک شیرین می دهی

لعل تو در خون خسرو بسته شد
هم بر این شربت که رنگین می دهی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
شمارۀ ۱۸۶۱

سرمه اندر چشم خودبین می کنی
شانه اندر زلف پرچین می کنی

از ستم چندین که کردی کس نکرد
بس کن، از بهر که چندین می کنی؟

در غم لبهای من گویی بمیر
مرگ را بر بنده شیرین می کنی

بگذری از مهر و گویی کاین کنم
مهر می باید ترا کاین می کنی

تا بود ما و خیالت در شرف
چشم خسرو پر ز پروین می کنی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 186 از 219:  « پیشین  1  ...  185  186  187  ...  218  219  پسین » 
شعر و ادبیات

Amir Khusro Dehlavi | امیر خسرو دهلوی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA