انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 66 از 219:  « پیشین  1  ...  65  66  67  ...  218  219  پسین »

Amir Khusro Dehlavi | امیر خسرو دهلوی


مرد

 
شمارهٔ ۶۵۱

ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد
وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد

چشم مست او که مژگان را به قتلم تیز کرد
خنجر زهراب داده در کف قصاب داد

هر خدنگ غمزه ای را کاو به شست ناز بست
آن خدنگ اول نشان بر سینه احباب داد

باز آن ابرو کمان غمزه زن قصد که کرد
چشم او باری ز مژگان ناوک پرتاب داد

وین کجا ماند ز چشم و ابرویش زنیسان که او
ترک مست کافری را راه در محراب داد
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۵۲

دوش بوی گل مرا از آشنایی یاد داد
جان گریبان پاره کرد و خویش را بر باد داد

ترسم از پرده برون افتم چو گل، کاین باد صبح
زان گلستانها که روزی با تو بودم یاد داد

جز خرابی نامد اندر جانم از بنیاد عشق
گر چه هر دم دیده خون تو درین بنیاد داد

پیش ازین اباد بود این دل که مستی در رسید
وین صلای صوفیان در خانه آباد داد

مشنو، ای حاکم، ز ما دعوی خون بر یار خویش
کشتگان عشقبازی را نشاید داد داد

چون نوازد خوبرو آنگه کشد، خود فتنه بود
ساغر شیری که شیرین بر کف فرهاد داد

من نشسته هر دم و از دیده خون پیش افتدم
بین دل خون گشته خسروا را چه پیش افتاد داد؟
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۵۳


آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد
دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد

رنج بیداری شبهای غم روشن نبود
خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد

سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار
کاینچنین ها آدمی از بهر دل بسیار کرد

درج یاقوت لب لیلی مفرح هست، لیک
کی توان بیچاره مجنون را بدان هشیار کرد

داند آن کز گلرخان خورده ست خاری بر جگر
کز چه بلبل در گلستان ناله های زار کرد

دارد اندر دل غباری وقت تست، ای گریه،هان
کار کن اندر دلش، گر می توانی کار کرد

سنگدل یارا، اثر در تو نکرد آهی که آن
کشت اهل درد را بیدرد را افگار کرد

با من بیمار شیرین گشت معجون اجل
زانکه عشقت چاشنیی خویش با آن یار کرد

هر چه خسرو پیش ازین در پیش خوبان سجده کرد
پیش محراب دو ابروی تو استغفار کرد
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۵۴

یا رب، آن بالا مگر از آب حیوان ریختند
یا بسی جان کسان بگداختند، آن ریختند

شیره جانهای شیرین برکشیدند از نخست
وین تن نازک ازان شیرینی جان ریختند

هر کجا خوی ریخت از رویت، ملاحت مایه بست
چاشنی گیران خوبی در نمکدان ریختند

زین هوس کز ران یکرانت فرو شانند گرد
آبروی خویش بسیاری که خوبان ریختند

عیش تلخم با خیال لعل جان افزات هست
شربت زهری که در وی آب حیوان ریختند

شعله می خیزد ز گور کشتگانت گاه نور
بس که زیر خاک با دلهای سوزان ریختند

همچو چشم نامسلمان تو بی رحمت نه اند
کافران چین که خونهای مسلمان ریختند

از گناه نیکوان، یارب، مرا سوزی نخست
گر چه آن مردم کشان خونها فراوان ریختند

عاقبت بر روی آب آورد راز بیدلان
گر چه گریه در شب تاریک پنهان ریختند

خسروا، مگری که جز خاشاک بدنامی نرست
دیده های عاشقان هر جا که باران ریختند
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۵۵

آبرویم ز آتش سودای خوبان شد به باد
خاک بر سر می کنم از دست ایشان داد داد

زلف تو سرمایه عمر دراز است، ای پسر
زانکه از سودای زلفت می رود عمرم به باد

از شب غم بر سر من صبح پیری می دمد
حبذا عهد جوانی، گوییا آن بود باد

زین صفت کز آتش دل دود بر سر می رود
روشن است این کاخرم باید چو شمع از پا فتاد

ای که برکندی دل از پیمان یاران قدیم
گاه گاهت یاد باید کرد از عهد وداد

بخت یارت شد، مبارک طالع فیروز روز
نیک بختی مقبلی کو را قبولت دست داد

خسرو از دوران گیتی محنت و غم دید و بس
دولت او بود و بخت او که از مادر نزاد
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۵۶

در شب هجران که روزی هیچ دشمن را مباد
می رود عمر عزیزم چون سر زلفت به یاد

محنت هجران و رنج راه و تشویش سفر
این همه گویی نصیب جان مهجورم فتاد

سیل خون دل که از اینگونه آید سوی چشم
دم به دم بر آب خواهد رفت مردم زین سواد

تا ز خط جام می فهم معانی کرده ام
هر چه خواندم پیش استاد طریقت شد ز یاد

ترک چشمش ریخت خون ما به شوخی، وز لبش
خونبها جستیم از وی، خونبها بر هم نهاد

در غمت گر رفت خسرو از جهان، عمر تو باد
لیک خواهد خواست روز محشر از دست تو داد
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۵۷

غمزه هایی کرد چشمش با دل این نامراد
باز از دال دو زلفم آن الف قد داد یاد

گفته بودم عمرهای اعتمادم با تو بود
این زمان دانستم، ای جان، نیست بر عمر اعتماد

حرف میم آمد دهانت، هست الف انگشت تو
جز تو کس بر ما چرا انگشت نتواند نهاد؟

با نسیم صبح دادم دل که بر در پیش او
داد بلبل در هوای گلبنی دل را به یاد

از رخت جان پروری آموخت لعلت، آفرین
شد درین فن عاقبت شاگرد بهتر ز اوستاد

جان خسرو هست چشم و غمزه عاشق کشش
عشق جان بازیست، یاران و عزیزان، خیر باد!
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۵۸

ساقیا، می ده که بیرون سبزه های تر دمید
چون خط سبز جوانان نغز و جان پرور دمید

در خیالت، ای خیال ابروانت ماه عید
اذهبا قبلی و روحی، بیننا بعد بعید

مثل رویت در بنی آدم کسی هرگز ندید
دست نقاش ازل تا نقش آدم برکشید

باد صبح از خاک کویت مژه ای می داد دوش
آب چشمم بر سر کویش به هر سو می دوید

ای نصیحت گو، برو، از من چه می خواهی که نیست
در من این مذهب که روزی شیخ باشم یا مرید

گر جهانی بر سر آیندم به شمشیر جفا
هیچکس پیوند من از دوست نتواند برید

دوستان گویند خسرو را ملامت در وفاست
ای عزیزان، هر نفس یاری دگر نتوان گزید
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۵۹

سبزه ای سبز است و آب روشن و سرو بلند
باده صافی به جام آبگون باید فگند

جای بلبل هست بر سرو بلند و زین قبیل
هست جای آنکه بلبل می پرد زینسان بلند

نرگس اندر عین مستی سوی گل چشمک زن است
ورنه گل بر سبزه هم چندین نکردی ریشخند

گل ازان کم عمر شد کاو ییشتر از عمر خویش
دام داد آن را که از وی وقت گل شد بهره مند

ساقیا، می چاشنی کن بعد ازان درده، ازانک
گر ترش باشد می آن را چاشنی باید ز قند

بند بندم را جدا کرده است دست غم به تیغ
تو به خون گرم می پیوند کن بندم ز بند

شاهد مجلس، بپوشان رو که من از بیم چشم
پیش رویت پای می کوبم بر آتش چون سپند

گر دل خسرو رسن بازی کند با زلف تو
رشته یک چندی درازش ده ز زلف چون کمند
     
  
مرد

 
شمارهٔ ۶۶۰

ای که چون جان رفته ای از پیش ما، باز آی زود
کز فراقت سوختم بر آتش دل همچو عود

پیش روی خود مرا بنشان بر آتش چون سپند
تا بسوزم خویشتن را کوری چشم حسود

ای که بردی آبروی من ز آه دل بترس
چون مرا در جان زدی آتش، مشو غافل زدود

صورت جان بی حجاب آن روز دیدم ذره وار
کافتاب روی او از روزن دل رو نمود

قصه ما با تو از لیلی و مجنون در گذشت
خسرو و شیرین چه باشد، وامق و عذرا چه بود

عاشقی و رندی و دیوانگی، در شخص ما
قصه و افسانه نبود راستی باید شنود

عشق ازان بالاتر است آری که خسرو را به زور
گاه پیری سر برد پیش جوانان در سجود
     
  
صفحه  صفحه 66 از 219:  « پیشین  1  ...  65  66  67  ...  218  219  پسین » 
شعر و ادبیات

Amir Khusro Dehlavi | امیر خسرو دهلوی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA