ارسالها: 181
#225
Posted: 11 Sep 2021 17:59
elalio:
گر بر قدح یاران بذر حیاتی ریزند
همه یاران ز بزم هر دو جهان بَرخیزند
گر به خون عشاق سیراب شود دور فَلک
به که بر در و دیوار این خانه افتد نقش تَرک
گر در این دایره نقش دروغ نقطه پرگار شود
به که آتش جان دامنگیر نفس عالم دوار شود
گر از این وادی به سرایی دگر است مسکن ما
این همه غَل و دغَل از خانه شیطان تا به کجا
عرفان مرو از این راه که در عالم شَر
خشکه چوبی بسوزاند جسم این جنگل تَر
خدایی چه شعرهای خفنی نوشتم نه خداییی حال می کنید می دونید اون موقع من چند سالم بوده که این شعرها رو نوشتم؟
بذارید یه شعر خفن براتون بنویسم
شبی ز بزم شبانه گرفتم جام به دست
ربودم خواب ز چشم ساقیان شهر چو روز الست
من آن گوشه نشین خانقاه غم بودم
که یک شبه گشتم ز سر عالم، ساقی پرست
گرچه به سخره گیرند این دوگانگی ز من
شیخان ظاهر بین و برادران پست
من آنم که به یک جرعه دریدم لباس
که میگذرد عالم گردون چه باشم هوشیار و چه مست
دیو عریان به ز آفت پوشیده است
عرفان عریان شو همچو شاهان مست
خدایی یه دیوان شعر برای من درست کنید :|