انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 11 از 94:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  93  94  پسین »

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


زن

 
غزل شمارهٔ ۹۹

آنزمان مهر تو می‌جست که پیمان می‌بست
جان من با گره زلف تو در عهد الست

نو عروسان چمن را که جهان آرایند
با گل روی تو بازار لطافت بشکست

دلم از زلف کژت جان نبرد زانک درو
هندوانند همه کافر خورشیدپرست

چشم مخمور تو گر زانکه ببیند درخواب
هیچ هشیار دگر عیب نگیرد برمست

خسروانند گدایان لب شیرینت
خسرو آنست که او را چو تو شیرینی هست

دلم از روی تو چون می‌نشکیبد ز آنروی
ببرید از من و در حلقهٔ زلفت پیوست

دوش گفتم که بنشین زانک قیامت برخاست
فتنه برخاست چون آن سرو خرامان بنشست

زادهٔ خاطر خواجو که بمعنی بکرست
حیف باشد که برندش بجهان دست بدست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۰۰


رخسار تو شمع کایناتست
وز قند تو شور در نباتست

ریحان خط سیاه شیرین
پیرامن شکرت نباتست

خضرست مگر که سرنوشتش
برگوشهٔ چشمهٔ حیاتست

برعرصه حسن شاه گردون
پیش دو رخ تو شاه ماتست

یک قطره ز اشک ما محیطست
یک چشمه ز چشم ما فراتست

عنوان سواد خط سبزت
برنامهٔ نامهٔ نجاتست

وجهی ز برات دلربائی
یا نسخه‌ئی از شب براتست

آخر به زکوة حسن ما را
دریاب که موسم زکوتست

خواجو ز تو کی ثبات جوید
ز آنروی که عمر بی ثباتست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
ا غزل شمارهٔ ۱۰۱


ما هم از شب سایبان برآفتاب انداختست
سروم از ریحان تر برگل نقاب انداختست

برکنار لاله‌زار عارضش باد صبا
سنبل سیراب را در پیچ وتاب انداختست

حلقه‌های جعد چین بر چین مه‌فرسای را
یک بیک در حلق جانم چون طناب انداختست

تا کند مرغ دلم را چون کبوتر پای بند
برکنار دانه دام از مشک ناب انداختست

آندو هندوی سیه کار کمند انداز را
همچو دزدان بسته و برآفتاب انداختست

منکه چون زلفش شدم سرحلقهٔ شوریدگان
حلقه وارم بردر آیا از چه باب انداختست

مردم چشم ار ز چشم من بیفتد دور نیست
چون بخونریزی سپر بر روی آب انداختست

ساقی مستان که هوش می پرستان می‌برد
گوئیا بیهوش دارو در شراب انداختست

در رهش خواجو به آب دیده و خون جگر
دل چو دریا کرده و خر در خلاب انداختست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۰۲


ایکه لبت آب شکر ریختست
بر سمنت مشگ سیه بیختست

نقش ترا خامهٔ نقاش صنع
بر ورق جان من انگیختست

ساقی از آن آب چو آتش بیار
کاتش دل آب رخم ریختست

با تو محالست برآمیختن
گرچه غمت با گلم آمیختست

در سر زلف تو ز آشفتگی
باز بموئی دلم آویختست

خانهٔ دل عشق بتاراج داد
عقل ازین واقعه بگریختست

خون دل از دیدهٔ خواجو مگر
عقد ثریاست که بگسیختست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۰۳


کارم از دست دل فرو بستست
عقلم از جام عشق سرمستست

زلف او در تکسرست ولیک
دل شوریده حال من خستست

با دلم کس نمی کند پیوند
بجز از حاجبش که پیوستست

هر کجا در زمانه دلبندیست
دل در آن زلف دلگسل بستست

یا رب این حوری از کدام بهشت
همچو مرغ از چمن برون جستست

با منش هر که دید می‌گوید
فتنه بنگر که با که بنشستست

عجب از سنبل تو می‌دارم
که چه شوریدهٔ زبر دستست

دل ریشم چو در غمت خون شد
مردم دیده دست ازو شستست

گرچه بگسسته‌ئی دل از خواجو
بدرستی که عهد نشکستست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۰۴


خطی کز تیره شب برخور نوشتست
چه خطست آن که بس در خور نوشتست

اگر چه در خورست آن خط ولیکن
خطا کردست کان برخور نوشست

خطا گفتم مگر سلطان حسنش
براتی بر شه خاور نوشتست

و گر نی اجری خیل حبش را
خراج روم بر قیصر نوشتست

و یا توقیع ملک دلبری را
مثالی بر مه از عنبر نوشتست

بشیرینی بتم بستست گوئی
بدان افسون که برشکر نوشتست

همه راز نهانم مردم چشم
بیاقوت روان بر زر نوشتست

تو گوئی منشی دیوان تقدیر
مرا این در ازل بر سر نوشتست

بچشم عیب در خواج می‌بینید
چو می‌دانید کاینش سرنوشتست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
ا غزل شمارهٔ ۱۰۵


جان ما بر آتش و گیسوی جانان تافتست
سنبلش در پیچ و ما را رشتهٔ جان تافتست

آن دو افعی سیاه مهره بازش از چه روی
همچو ثعبان برکف موسی عمران تافتست

جادوی مردم فریب او چو خوابم بسته است
زلف هندویش چرا نعلم بدانسان تافتست

گر نمی‌خواهد که ما را رشتهٔ جان بگسلد
آن طناب چنبری بهر چه چندان تافتست

مهر رخسار تو در جان من شوریده دل
همچون ماه چارده در کنج ویران تافتست

آن بنا گوش دل افروزست یا مه یا چراغ
کز شب زلف تو چون شمع شبستان تافتست

باده پیش آور که از عکس می و مهر رخت
در دلم گوئی که صد خورشید تابان تافتست

بنده تا دست طلب در دامن عشق تو زد
هرگزت روزی زغفلت سر ز فرمان تافتست ؟

همچو زلفت کار خواجو روز و شب آشفته بود
با تو گر یک روز روی از مهر و پیمان تافتست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۰۶


ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست
زآتش روی تو آب گل سوری رفتست

در دهانت سخنست ار چه بشیرین سخنی
لب شکر شکنت عذر دهانت گفتست

همچو خورشید رخ اندر پس دیوار مپوش
زانکه کس چشمهٔ خورشید به گل ننهفتست

دل گم گشته که بر خاک درت می‌جستم
گوئیا زلف تو دارد که بسی آشفتست

چون توانم که ز کویت بملامت بروم
کاب چشم آمده و دامن من بگرفتست

از سر زلف درازت نکنم کوته دست
که بهر تار سر زلف تو ماری خفتست

احتیاجت به چمن نیست که بر سرو قدت
گل دمیدست و همه ساله بهار اشکفتست

بسکه خواجو همه شب خاک سر کوی ترا
بدو چشم آب فشاندست و بمژگان رفتست

گر کسی گفت که شعرش گهر ناسفتست
چه زند گوهر ناسفته که گوهر سفتست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۰۷


جانم از غم بلب رسیدهٔ تست
دلم از دیده خون چکیدهٔ تست

راستی را قد خمیدهٔ من
نقشی از ابروی خمیدهٔ تست

طوطی جانم از پی شکرت
زآشیان بدن پریدهٔ تست

با لب لعل روح پرور تو
جوهر روح پروریدهٔ تست

شاید ار سر نهند سرداران
پیش رویت که برکشیدهٔ تست

دل شوریدگان بی آرام
در سر زلف آرمیدهٔ تست

دیده نادیده می‌کنی و مرا
دیده پیوسته در دو دیدهٔ تست

بنده را کو به زر کنند بها
بی‌بها بنده زر خریدهٔ تست

دل خواجو بجان رسید و مرا
جان غمگین بلب رسیدهٔ تست
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
غزل شمارهٔ ۱۰۸


گر حرص زیردست و طمع زیر پای تست
سلطان وقت خویشی و سلطان گدای تست

ای صاحب اجل که روی در قفای دل
رخش امل مران که اجل در قفای تست

گر نفس راه می‌زندت کاین طریق نیست
از ره مرو که پیر خرد رهنمای تست

زین تابخانه رخت برون بر که کاینات
یک غرفه بر در حرم کبریای تست

جای وقوف نیست درین دامگاه دیو
بگذر که این مزابل سفلی نه جای تست

از ره مرو بنغمه سرائیدن غراب
چون مرغ روح بلبل بستانسرای تست

بر فرش خاک تکیه زدن شرط عقل نیست
چون تختگاه عالم جان متکای تست

ای یار آشنا که دم از خویش می‌زنی
بیگانه شو ز خویش چو یار آشنای تست

خواجو اگر بقا طلبی از فنا مترس
چون بنگری فنای تو عین بقای تست
من هم خدایی دارم
     
  
صفحه  صفحه 11 از 94:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  93  94  پسین » 
شعر و ادبیات

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA