انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 27 از 94:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  93  94  پسین »

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۵۹

با درد دردنوشان درمان چه کار دارد
با نالهٔ خموشان الحان چه کار دارد

در شهر بی نشانان سلطان چه حکم داند
در ملک بی زبانان فرمان چه کار دارد

دریا کشان غم را از موج خون مترسان
با اهل نوح مرسل طوفان چه کار دارد

از دفتر معانی نقش صور فرو شوی
با نامهٔ الهی عنوان چه کار دارد

زلف سیه چه آری در پیش چشم جادو
با ساحران بابل ثعبان چه کار دارد

عیبی نباشد ار من سامان خود ندانم
با آنکه سر ندارد سامان چه کار دارد

بر خاک کوی جانان بگذر ز آب حیوان
کانجا که خضر باشد حیوان چه کار دارد

خسرو چگونه سازد منزل بصدر شیرین
بر مسند سلاطین دربان چه کار دارد

ریحان گلشن جان عقلست و نزد جانان
چون روح در نگنجد ریحان چه کار دارد

از مهر خان چه داری چشم وفا و یاری
در دست زند خوانان فرقان چه کار دارد

گفتم که جان خواجو قربان تست گفتا
در کیش پاکدینان قربان چه کار دارد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۰

درد محبت درمان ندارد
راه مودت پایان ندارد

از جان شیرین ممکن بود صبر
اما ز جانان امکان ندارد

آنرا که در جان عشقی نباشد
دل بر کن از وی کوجان ندارد

ذوق فقیران خاقان نیابد
عیش گدایان سلطان ندارد

ایدل ز دلبر پنهان چه داری
دردی که جز او درمان ندارد

باید که هر کو بیمار باشد
درد از طبیبان پنهان ندارد

در دین خواجو مؤمن نباشد
هر کو بکفرش ایمان ندارد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۱

کسی کو دل بر جانان ندارد
دلی دارد ولیکن جان ندارد

هر آنکو با سر زلف سیاهش
سری دارد سر و سامان ندارد

ز غرقاب غمش کی جان توان برد
که دریا نیست کان پایان ندارد

بهر موئی دلی دارد ولیکن
ز چندین دل غمی چندان ندارد

قمر گفتم چو رویش دلفروزست
ولیکن چون بدیدم آن ندارد

نسیم باغ جنت چون عذارش
گلی در روضهٔ رضوان ندارد

چو قدش باغبان گر راست خواهی
خرامان سرو در بستان ندارد

ترا با مه کنم نسبت ولی ماه
شکنج زلف مشک افشان ندارد

چه درمان خواجو ار در درد میری
که درد عاشقی درمان ندارد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۲

آن پریچهره که جور و ستم آئین دارد
چه خطا رفت که ابروش دگر چین دارد

نافهٔ مشگ ز چین خیزد و آن ترک ختا
ای بسا چین که در آن طره مشگین دارد

دل غمگین مرا گر چه بتاراج ببرد
شادمانم که وطن در دل غمگین دارد

عجب از چشم کماندار تو دارم که مقیم
مست خفتست و کمان برسر بالین دارد

ای خوشا آهوی چشمت که بهر گوشه که هست
خوابگه برطرف لاله و نسرین دارد

مرغ دل کز سر زلفت نشکیبد نفسی
باز گوئی هوس چنگل شاهین دارد

گر چه فرهاد به تلخی ز جهان رفت ولیک
همچنان شور شکرخندهٔ شیرین دارد

دل گمگشته ز چشم تو طلب می‌کردم
کرد اشارت بسر زلف سیه کاین دارد

خواجو از چشمهٔ نوشت چو حکایت گوید
همه گویند سخن بین که چه شیرین دارد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۳

هر کو بصری دارد با او نظری دارد
با او نظری دارد هر کو بصری دارد

آنکو خبری دارد در بیخبری کوشد
در بیخبری کوشد هر کو خبری دارد

شیرین شکری دارد آن خسرو بت رویان
آن خسرو بت رویان شیرین شکری دارد

چون ما دگری دارد آن فتنه بهر جائی
آن فتنه بهر جائی چون ما دگری دارد

هر کس که سری دارد جان در قدمش بازد
جان در قدمش بازد هر کس که سری دارد

دل گر خطری دارد از جان خطرش نبود
از جان خطرش نبود دل گر خطری دارد

مهر قمری دارد باز این دل هر جائی
باز این دل هر جائی مهر قمری دارد

عزم سفری دارد از ملک درون جانم
از ملک درون جانم عزم سفری دارد

آنکو هنری دارد از عیب نیندیشد
از عیب نیندیشد آنکو هنری دارد

روشن گهری دارد چشمی که ترا بیند
چشمی که ترا بیند روشن گهری دارد

خواجو نظری دارد با طلعت مه رویان
با طلعت مه رویان خواجو نظری دارد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۴

دل من باز هوای سر کوئی دارد
میل خاطر دگر امروز بسوئی دارد

هیچ دارید خبر کان دل سرگشتهٔ من
مدتی شد که وطن بر سر کوئی دارد

بگسست از من و در سلسله موئی پیوست
که دل خلق جهان در خم موئی دارد

ایکه از سنبل مشکین توعنبر بوئیست
خنک آن باد که از زلف تو بوئی دارد

ما بیک کاسه چنین مست و خراب افتادیم
حال آن مست چه باشد که سبوئی دارد

شاخ را بین که چه سرمست برون آمده است
گوئیا او هم ازین باده کدوئی دارد

ایکه گوئی که مکن خوی بشاهد بازی
هر کرا فرض کنی عادت و خوئی دارد

خیز چون پرده ز رخسار گل افکند صبا
روی گل بین که نشان گل روئی دارد

خوش بیا برطرف دیدهٔ خواجو بنشین
همچو سروی که وطن برلب جوئی دارد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۵

کدام یار که ما را پیام یار آرد
از آن دیار حدیثی بدین دیار آرد

که می‌رود که ز یاران مهربان خبری
بدین غریب پریشان دلفگار آرد

بتشنگان بیابان برد بشارت آب
ببلبلان چمن مژدهٔ بهار آرد

اگر نه لطف نماید نسیم باد صبا
بمرغ زار که بوئی ز مرغزار آرد

خیال روی نگارم اگر نگیرد دست
که طاقت غم هجران آن نگار آرد

بسی تحمل خار جفا بباید کرد
که تا نهال مودت گلی ببار آرد

ز بهر دفع خمارم که می‌تواند رفت
که جرعه‌ئی می نوشین خوشگوار آرد

بجای سرمه‌ام از خاک کوی او گردی
برای روشنی چشم اشکبار آرد

سلام و خدمت خواجو بدان دیار برد
پیام یار سفر کرده سوی یار آرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۶ .

چون صبا نکهت آن زلف پریشان آرد
دل پر درد مرا مژدهٔ درمان آرد

جان بشکرانه کنم پیشکش خدمت او
هر نسیمی که مرا مژدهٔ جانان آرد

چه تفاوت کند از نکهت انفاس نسیم
بلبل دلشده را بوی گلستان آرد

زلف چوگان صفت ار حلقه کند بر رخسار
هر زمان گوی دلم در خم چوگان آرد

هر که را دست دهد حاصل اوقات عزیز
حیف باشد که بافسوس بپایان آرد

در ره عشق مسلمان حقیقی آنست
که به زنار سر زلف تو ایمان آرد

زاهد صومعه را هر نفسی مست و خراب
نرگس مست تو در حلقهٔ مستان آرد

اگر از چشمهٔ نوش تو زلالی یابد
کی خضر یاد بد آب چشمهٔ حیوان آرد

باز صورت نتوان بست که نقاش ازل
صورتی مثل تو در صفحهٔ امکان آرد

دیگران سبزه ز گلزار ببازار برند
خط سبزت بچه رو سبزه ببستان آرد

گرخیال سر زلف تو نگیرد دستم
کی دل خستهٔ من طاقت هجران آرد

هر که با منطق خواجو کند اظهار سخن
در به دریا برد و زیره به کرمان آرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
http://ganjoor.net/khajoo/ghazal-khajoo/sh267/ .

خدنگ غمزهٔ جادو چو در کمان آرد
هزار عاشق دلخسته را بجان آرد

در آن دقیقهٔ باریک عقل خیره شود
دلم حدیث میانش چو در میان آرد

حلاوت سخنش کام جان کند شیرین
عبارتی ز لبش هر که در بیان آرد

از آن دو نرگس مخمور ناتوان عجبست
که تیر غمزه بدینگونه در کمان آرد

اگر چو خامه سرش تا به سینه بشکافند
نه عاشقست که یک حرف بر زبان آرد

کدام قاصد فرخنده می‌رود که مرا
حدیثی از لب آن ماه مهربان آرد

ز راه بنده نوازی مگر نسیم صبا
ز دوستان خبری سوی دوستان آرد

چرا حرام کند خواب بر دو دیدهٔ من
اگر نسیم سحر خواب پاسبان آرد

کسی که وصف لب و عارض کند خواجو
شکر بمصر برد گل بگلستان آرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۸ .

نقاش که او صورت ارژنگ نگارد
کی چهرهٔ گلچهر چو او رنگ نگارد

فرهاد چو از صورت شیرین نشکیبد
صد نقش برانگیزد و بر سنگ نگارد

صورتگر چین نقش نبندم که نگاری
چون آن صنم سنگدل شنگ نگارد

حنا مگر امروز درین مرحله تنگست
کو پنجه بخون من دلتنگ نگارد

نقاش بصورتگری ار موی شکافد
صورت نتوان بست کزین رنگ نگارد

چنگی همه از پردهٔ عشاق سراید
گر نقش نگارین تو بر چنگ نگارد

ور چنگ و سرانگشت تو ناهید ببیند
نقش سر انگشت تو بر چنگ نگارد

در جنب جمال تو بود صورت دیوار
هر نقش که صورتگر ارژنگ نگارد

خواجو چه عجب باشد اگر شیر دلاور
سرپنجه بخون جگر رنگ نگارد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
صفحه  صفحه 27 از 94:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  93  94  پسین » 
شعر و ادبیات

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA