انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 28 از 94:  « پیشین  1  ...  27  28  29  ...  93  94  پسین »

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۶۹ .

کاروان ختنی مشک ختا می‌آرد
یا صبا نکهت آن زلف دوتا می‌آرد

لاله دل در دم جانبخش سحر می‌بندد
غنچه جان پیشکش باد صبا می‌آرد

مرغ را گل باشارت چه سخن می‌گوید
باز هدهد چه بشارت ز سبا می‌آرد

می‌رسد قاصدی از راه و چنان می‌شنوم
که ز سلطان خبری سوی گدا می‌آرد

ای عزیزان چه بشیرست که از جانب مصر
مژده یوسف گمگشتهٔ ما می‌آرد

ظاهر آنست که مرغ دل مشتاقانرا
دانهٔ خال تو در دام بلا می‌آرد

می‌گشاید مگر از نافهٔ زلفت کارش
ورنه باد این دم مشکین ز کجا می‌آرد

هندوی پر دل شوریده که داری ز قفا
ای بسا دل که کشانت ز قفا می‌آرد

خواجو از قول مغنی نشکیبد ز آنروی
هر زمان پرده‌سرا را بسرا می‌آرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۷۰ .

دل من جان ز غم عشق تو آسان نبرد
وین عجبتر که اگر جان ببرد جان نبرد

گر ازین درد بمیرم چه دوا شاید کرد
کانک رنج تو کشد راه بدرمان نبرد

شب دیجور جدائی دل سودائی من
بی خیال سر زلف تو بپایان نبرد

هر کرا ساعت سیمین تو آید در چشم
دست حیرت نتواند که بدندان نبرد

ره بمنزلگه قربت ندهندم که کسی
رخت درویش به خلوتگاه سلطان نبرد

پادشاهی تو هر حکم که خواهی فرمود
بنده آن نیست که سر پیچد و فرمان نبرد

غارت دل کندم غمزهٔ کافر کیشت
وانکه کافر نبود مال مسلمان نبرد

ای عزیزان بجز از باد صبا هیچ بشیر
خبر یوسف گمگشته بکنعان نبرد

گر نسیم سحر قطع مسافت نکند
هیچکس قصهٔ دردم بخراسان نبرد

جان چه ارزد که برم تحفه بجانان هیهات
همه دانند که کس زیره بکرمان نبرد

شکر از گفته خواجو بسوی مصر برند
گر چه کس قند بسوی شکرستان نبرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۷۱ .

قصه غصه فرهاد بشیرین که برد
نامه ویس گلندام برامین که برد

خضر را شربتی از چشمهٔ حیوان که دهد
مرغ را آگهی از لاله و نسرین که برد

خبر انده اورنگ جدا گشته ز تخت
به سراپردهٔ گلچهر خور آئین که برد

گر چه بفزود حرارت ز شکر خسرو را
از شرش شور شکر خنده شیرین که برد

مرغ دل باز چو شد صید سر زلف کژش
گفت جان این نفس از چنگل شاهین که برد

ناز آن سرو قد افراخته چندین که کشد
جور آن شمع دل افروخته چندین که برد

می چون زنگ اگر دست نگیرد خواجو
زنگ غم ز آینهٔ خاطر غمگین که برد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۷۲ .

پیغام بلبلان بگلستان که می‌برد
و احوال درد من سوی درمان که می‌برد

یعقوب را ز مصر که می‌آورد پیام
یا زو خبر به یوسف کنعان که می‌برد

ما را خیال دوست بفریاد می‌رسد
ورنی شب فراق بپایان که می‌برد

مشتاق کعبه گر نکشد رنج بادیه
چندین جفای خار مغیلان که می‌برد

گه گاه اگر نه بنده نوازی کند نسیم
از ما خبر بملک خراسان که می‌برد

از بلبلان بیدل شوریده آگهی
جز باد صبحدم بگلستان که می‌برد

گفتم مکن که باز نمایم بطعنه گفت
یرغونگر بحضرت قا آن که می‌برد

در خورد خدمتش چو ندارم بضاعتی
جان ضعیف هست بجانان که می‌برد

خواجو اگر چه بیش نخیزد ز دست تو
پای ملخ بنزد سلیمان که می‌برد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
م غزل شمارهٔ ۲۷۳ .

توئی که لعل تو دست از عقیق کانی برد
فراقت از دل من لذت جوانی برد

ز چین زلف تو باد صبا بهر طرفی
نسیم مشک تتاری بارمغانی برد

چه نیکبخت سیاهست خال هندویت
که نیک پی بلب آب زندگانی برد

بساکه جان بلب آمد بانتظار لبت
ولیکن از لب من جان بلب توانی برد

بسا که مردمک چشم من ز خون جگر
بتحفه پیش خیال تو لعل کانی برد

خرد نشان دهان تو در نمی‌یابد
چرا که نام و نشانش ز بی نشانی برد

چو گشت حلقهٔ زلفت خمیده چون چوگان
ز دلبران جهان گوی دلستانی برد

به غمزه نرگس مستت بریخت خون دلم
ولیکن از بر من جان به ناتوانی برد

کمال شوق ز خواجو نگر که دیدهٔ او
سبق ز ابر بهاری بدرفشانی برد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۷۴ .

سپیده‌دم که صبا دامن سمن بدرد
ز مهر روی تو گل جیب پیرهن بدرد

اگر ز پستهٔ تنگ تو دم زند غنچه
نسیم باد صبا در دمش دهن بدرد

چو در محاوره آید لب گهربارت
عقیق پیرهن لعل بر بدن بدرد

ز وصف کوی تو گر شمه‌ئی نسیم بهار
بباغ عرضه دهد زهرهٔ چمن بدرد

اگر ز مهر تو یک ذره بر سپهر افتد
عروس قصر فلک ستر خویشتن بدرد

مگر ز پرده نیاید نگار من بیرون
وگرنه پردهٔ ناموس مرد و زن بدرد

اگر ز غیرت بلبل صبا خبر یابد
شگفت باشد اگر شقهٔ سمن بدرد

گهی که پرده برافتد ز طلعت شیرین
زمانه پردهٔ فرهاد کوهکن بدرد

بروز حشر چو بوی تو بشنود خواجو
ز خاک مست برون افتد و کفن بدرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۷۵ .

تاجداری کند آنکس که ز سردر گذرد
ره بمنزل برد آنکو ز سفر در گذرد

کوه سنگین دل اگر قلزم چشمم بیند
موج طوفان سرشکش ز کمر در گذرد

نکند ترک شکر خندهٔ شیرین خسرو
لیک پیش لب شیرین ز شکردر گذرد

دیده دریا دلی از خون دلم می‌بیند
کو تواند که روان از سر زر در گذرد

نتواند که نهد بر سر کوی تو قدم
مگر آنکس که نخست از سر سر در گذرد

باد را بر سر زلف تو اگر باشد دست
بهوایت ز سر سنبل تر در گذرد

خنک آن خسته که در کوی تو بی بیم رقیب
دهدش دست که چون باد سحردر گذرد

چرخ را بر سر میدان محبت هر دم
ناوک آه من از هفت سپر در گذرد

گرقدم پیش نهی در صف عشقش خواجو
تیر دلدوز فراقت ز جگر در گذرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۷۶ .

خنک آن باد که برخاک خراسان گذرد
خاصه برگلشن آن سرو خرامان گذرد

واجب آنست که از حال گدا یاد کنند
هر که بر طرف سراپردهٔ سلطان گذرد

بلبل دلشده را مژده رساند ز بهار
باد شبگیر چو بر صحن گلستان گذرد

که رساند ز دل خستهٔ جمعی پیغام
جز نسیمی که برآن زلف پریشان گذرد

هیچ در خاطر یوسف گذرد کز غم هجر
چه بلا بر سر محنت کش کنعان گذرد

خضر بر حال سکندر مگرش رحم آید
گر دگر بر لب سرچشمهٔ حیوان گذرد

عمر شیرین گذرانیم به تلخی لیکن
نبود عمر که بی صحبت جانان گذرد

قصهٔ آن نتوان گفت مگر روز وصال
هر چه برخسته دلان درشب هجران گذرد

پیش طوفان سرشکم ز حیا آب شود
ابر گرینده که بر ساحل عمان گذرد

بگذشت آن مه و جان با دل ریشم می‌گفت
بنگر این عمر گرامی که بدینسان گذرد

حاجی از کعبه کجا روی بتابد خواجو
گر همه بادیه بر خار مغیلان گذرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۷۷ .

ترک من ترک من گرفت و خطا کرد
جامهٔ صبر من برفت و قبا کرد

همچو زلف سیاه سرکش هندو
بر سر آتشم فکند و رها کرد

صبح رویش بدید و سورهٔ والشمس
از سرصدق در دمید و دعا کرد

خط زنگارگون آن بت چین را
هر که مشک تتار خواند خطا کرد

بدرستی که در حدیث نیاید
آنچه غم با دل شکسته ما کرد

آنکه بیرون ازو طبیب نداریم
دردمان کی شنیدئی که دوا کرد

اشک می‌خواست تا برون جهد از چشم
خون دل کام او برفت و روا کرد

چون بروز وصال شکر نکردم
اخترم در شب فراق سزا کرد

نیست برجای خویش مرغ سلیمان
باز گوئی مگر هوای سبا کرد

بر حدیث صبا چگونه نهم دل
زانکه با دست هر سخن که صبا کرد

سرو سیمین من ز صحبت خواجو
گر نه آزاد شد کناره چرا کرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۲۷۸ .

چو شام شد بشبستان باید کرد
ز ماه نو طلب آفتاب باید کرد

لباس ازرق صوفی که عین زراقیست
بخون چشم صراحی خضاب باید کرد

لب پیاله و رخسار مردم دیده
ز عکس باده چو یاقوت ناب باید کرد

مفرح جگر خسته و دوای خمار
ز لعل ساقی و جام شراب باید کرد

مدام بهر جگر خوارگان دردیکش
دل پر آتش خونین کباب باید کرد

مهی که منزل او در میان جان منست
کناره از در او از چه باب باید کرد

چو آفتاب کشد روی در حجاب عدم
نظارهٔ قمری شب نقاب باید کرد

برآتش دل ما ریز آب آتش فام
که دفع آتش سوزان به آب باید کرد

اگر بکوی خرابات می‌کنی مسکن
نخست خانه هستی خراب باید کرد

وگر بچنگ نمی‌آیدت خوش آوازی
بکنج میکده ساز رباب باید کرد

بروی دوست بروز آور امشب ای خواجو
که در بهشت برین ترک خواب باید کرد
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
صفحه  صفحه 28 از 94:  « پیشین  1  ...  27  28  29  ...  93  94  پسین » 
شعر و ادبیات

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA