انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 39 از 94:  « پیشین  1  ...  38  39  40  ...  93  94  پسین »

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۷۹

در آن مجلس که جام عشق نوشند
کجا پند خردمندان نیوشند

خداوندان دانش نیک دانند
که مدهوشان خداوندان هوشند

خوشا وقتی که مستان جام نوشین
بیاد چشمهٔ نوش تو نوشند

مکن قصد من مسکین که خوبان
چنین در خون مسکینان نکوشند

برون از زلف و رخسارت ندیدم
که برمه سنبل مه پوش پوشند

هنوزت جادوان در عین سحرند
هنوزت هندوان عنبر فروشند

مگر خواجو که مرغان ضمیرم
ز مستی همچو بلبل در خروشند

نگر کازادگان گرده زبانند
چو سوسن جمله گویای خموشند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۰

کسی که پشت بر آن روی چون نگار کند
باختیار هلاک خود اختیار کند

نه رای آنکه دلم دل ز یار برگیرد
نه روی آنکه تنم پشت بر دیار کند

ز روزگار هرآن محنتم که پیش آمد
دلم شکایت آنهم بروزگار کند

بیا و بر سر چشمم نشین که در قدمت
بسا که دیده بدامن گهر نثار کند

بناسزای رقیب از تو گر کناره کنم
دلم سزای من از دیده در کنار کند

اگر ز تربت من سر برآورد خاری
هنوز در دلم آن خار خار خار کند

ببوی خال تو جانم اسیر زلف تو شد
برای مهره کسی جان فدای مار کند

خمار می‌کندم بی لب تو می خوردن
اگر چه مست کی اندیشه از خمار کند

گر از وصال تو خواجو امید برگیرد
خیال روی تو بازش امیدوار کند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۱

نور رویت تاب در شمع شبستان افکند
اشکم آتش در دل لعل بدخشان افکند

ای بسا دود جگر کز مهر رویت هر شبی
شمع عالمتاب گردون در شبستان افکند

صوفی صافی گر از لعل تو جامی در کشد
خویشتن را در میان می پرستان افکند

راستی را ترک تیرانداز مستت هر نفس
کشته‌ئی را از هوا برخاک میدان افکند

درج یاقوت گهر پوشت چو گردد در فشان
از تحیر خون دل در جان مرجان افکند

یک نظر در کار خواجو کن که هر شب در فراق
ز آتش مهرت شرر در کاخ کیوان افکند

نزد طوفان سرشکش بین که ابر نوبهار
از حیا آب دهن بر روی عمان افکند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۲

ترکم از غمزه چو ناوک بکمان در فکند
ای بسا فتنه که هر دم بجهان در فکند

کمر ار نکته‌ئی از وصف میانش گویم
خویشتن را بفضولی بمیان در فکند

گر در آن صورت زیبا نگرد صورتگر
قلم از حیرت رویش ز بنان در فکند

تا چرا نرگس مست تو بقصد دل من
هردم از غمزه خدنگی بکمان در فکند

بشکرخنده در آور نه یقین می‌دانم
که دهان تو یقین را بگمان در فکند

باغبانرا چه تفاوت کند ار وقت سحر
بچمن بلبل شوریده فغان در فکند

قلم ار شرح دهد قصه اندوه فراق
ظاهر آنست که آتش بزبان درفکند

نرگس مست تو از کنج صوامع هر دم
زاهدی را بخرابات مغان در فکند

خواجو از شوق لب لعل تو هنگام صبوح
بقدح اشک چو یاقوت روان در فکند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۳

آنکه هرگز نظری با من شیدا نکند
نتواند که مرا بی سر و بی پا نکند

دوش می‌گفت که من با تو وفا خواهم کرد
لیک معلوم ندارم که کند یا نکند

اگر آن حور پری رخ بخرامد در باغ
نبود آدمی آنکس که تماشا نکند

خسرو آن نیست که از آتش دل چون فرهاد
جان فدای لب شیرین شکرخا نکند

گل چو بر نالهٔ مرغان چمن خنده زند
چکند بلبل شب خیز که سودا نکند

هر که را تیغ جفا بردل مجروح زنی
حذر از ضربت شمشیر تو قطعا نکند

چون توانم شدن از نرگس مستت ایمن
کانکه چشم تو کند کافر یغما نکند

گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم
نتواند که رخم بیند و صفرا نکند

هر که احوال دل غرقه بداند خواجو
اگرش عقل بود روی بدریا نکند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۴

هیچکس نیست که وصل تو تمنا نکند
یا جفا بر من دلخستهٔ شیدا نکند

هر که سودای سر زلف تو دارد در سر
این خیالست که سر در سر سودا نکند

چشم شوخت چه عجب گر دل مردم بربود
ترک سرمست محالست که یغما نکند

وامق آن نیست که گر تیغ نهندش بر سر
سر بگرداند و جان در سر عذرا نکند

ماه کنعائی ما گو ز پس پرده درآی
تا دگر مدعی انکار زلیخا نکند

عاقبت دود دلش فاش کند از روزن
هر که از آتش دل سوزد و پیدا نکند

مرد صاحب‌نظر آنست که تا جان بودش
نتواند که نظر در رخ زیبا نکند

آن سهی سرو روان از سر پا ننشیند
تا من دلشده را بی سر و بی پا نکند

مکن اندیشهٔ فردا و قدح نوش امروز
کانکه عاقل بود اندیشهٔ فردا نکند

در بهاران که عروسان چمن جلوه کنند
کیست کورا هوس عیش و تماشا نکند

دل کجا برکند از آن لب میگون خواجو
زانکه مخمور بترک می حمرا نکند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۵

جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند
تن خاکی طلب جان چه کند گر نکند

هر گدائی که مقیم در سلطان گردد
روز و شب خدمت دربان چه کند گر نکند

بینوائی که برو لشکریان جور کنند
روی در حضرت سلطان چه کند گر نکند

طالب وصل حرم در شب تاریک رحیل
تکیه بر خار مغیلان چه کند گر نکند

آن نگارین مبرقع چو کند میل عراق
دلم آهنگ سپاهان چه کند گر نکند

چون زلیخا دلش از دست بشد ملکت مصر
در سر یوسف کنعان چه کند گر نکند

هر که در پای گلش برگ صبوحی باشد
صبحدم عزم گلستان چه کند گر نکند

زلف سرگشته که بر روی تو گشت آشفته
گرد رخسار تو دوران چه کند گر نکند

نتواند که ز هجر تو ننالد خواجو
هر که خنجر خورد افغان چه کند گر نکند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۶

گمان مبر که دلم میل دوستان نکند
چرا که مرغ چمن ترک بوستان نکند

کسی که نقد خرد داد و ملک عشق خرید
اگر ز سود و زیان بگذرد زیان نکند

بجان دوست که گنج روان دلی یابد
که او مضایقه با دوستان بجان نکند

شب رحیل خوشا در عماری آسودن
بشرط آنکه جرس ناله و فغان نکند

چه باشد ار نفسی ساربان در این منزل
قرار گیرد و تعجیل کاروان نکند

شهی که بادهٔ روشن کشد بتیره شبان
معینست که اندیشه از شبان نکند

چو خامه هر که حدیث دل آورد بزبان
طمع مدار که سر بر سر زبان نکند

زبان شمع جگرسوز از آن برند بگاز
که از فسرده دلان راز دل نهان نکند

جهان بحال کسی ملتفت شود خواجو
که التفات به نیک و بد جهان نکند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۷

سنبلش غارت ایمان نکند چون نکند
لب لعلش مدد جان نکند چون نکند

گر چه دربان ندهد راه ولیکن درویش
التماس از در سلطان نکند چون نکند

هر که زین رهگذرش پای فرو رفت به گل
میل آن سرو خرامان نکند چون نکند

چون تو در بادیه بر دست نهی آب زلال
تشنه را آرزوی آن نکند چون نکند

کافر زلف تو چون روی ز ایمان پیچد
قصد آزار مسلمان نکند چون نکند

طالب لعل توام کانکه بظلمات افتاد
طلب چشمهٔ حیوان نکند چون نکند

باغبانرا که ز غلغل همه شب خواب نبرد
شور بر مرغ سحر خوان نکند چون نکند

صبر ایوب کسی را که نباشد در رنج
حذر از محنت کرمان نکند چون نکند

چون درین مرحله خواجو اثر از گنج نیافت
ترک این منزل ویران نکند چون نکند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۳۸۸

چنانکه صید دل آن چشم آهوانه کند
پلنگ صید فکن قصد آهوان نکند

چو تیر غمزهٔ خونریز در کمان آرد
دل شکستهٔ صاحبدلان نشانه کند

سپاه زنگ چو از چین بنیمروز کشد
شکنج زلف و بناگوش را بهانه کند

هزار دل ز سر شانه‌اش فرو بارد
چو ترک سیم عذارم نغوله شانه کند

بدانکه مرغ دل خسته‌ئی بقید آرد
ز زلف تا فتنه دام و ز خال دانه کند

ازین قدر چه کم آید ز قدر و حشمت شاه
که یک نظر بگدایان خیلخانه کند

اگر بچرخ برافشاند آستین رسدش
کسی که سرمه از آن خاک آستانه کند

کجا رسم بمکانت که پشه نتواند
که در نشیمن سیمرغ آشیانه کند

چو بر زمانه بهر حال اعتمادی نیست
نه عاقلست که او تکیه بر زمانه کند

دل شکستهٔ خواجو چو از میانه ربود
چرا ندیده گناهی ازو کرانه کند
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
     
  
صفحه  صفحه 39 از 94:  « پیشین  1  ...  38  39  40  ...  93  94  پسین » 
شعر و ادبیات

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA