انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 73 از 94:  « پیشین  1  ...  72  73  74  ...  93  94  پسین »

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۱۹


ببوستان می گل بوی لاله گون مستان
مگر ز دست سمن عارضان پردستان

جهان ز عمر تو چون داد خویش می گیرد
تو نیز کام دل از لذت جهان بستان

کنونکه فصل بهاران رسید و موسم گل
خوشا نواحی یزد و نسیم اهرستان

چه نکهتست مگر بوی دوستانست این
چه منزلست مگر طرف بوستانست آن

منم جدا شده از یار و منقطع ز دیار
چو بلبلان چمن دور مانده از بستان

سفر گزیدم و بسیار خون دل خوردم
چودر مصیبت سهراب رستم دستان

باختیار کسی هرگز اختیار کند
جرون و تشنگی و باد گرم و تابستان

مکن ملامت خواجو که عاقلان نکنند
ز بیم حکم قضا اعتراض برمستان
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۰


نرگس مستت فتنهٔ مستان
تشنهٔ لعلت باده پرستان

روی تو ما را لاله و نسرین
کوی تو ما را گلشن و بستان

زلف سیاهت شام غریبان
روی چو ماهت شمع شبستان

در چمن افتد غلغل بلبل
چون تو درآئی سوی گلستان

طلعت زیبا یا قمرست این
لعل شکر خا یا شکرست آن

دست بخونم شسته و از من
هوش دل و دین برده بدستان

باده صافی خرقه صوفی
درکش و برکش در ده و بستان

پرده بساز ای مطرب مجلس
باده بیار ای ساقی مستان

خواجوی مسکین بر لب شیرین
فتنه چو طوطی بر شکرستان
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۱


ای بوستان عارض تو گلستان جان
چشم تو عین مستی و جسم تو جان جان

زلف تو دستگیر دل و پای بند عقل
لعل تو جانفزای تن و دلستان جان

مهر رخ تو مشتری آسمان حسن
یاد لب تو بدرقهٔ کاروان جان

بر سر نیامدست سیاهی بپر دلی
چون آن دو زلف قلب شکن در جهان جان

ز آندم که رفت نام لبت بر زبان من
طعم شکر نمی‌رودم از دهان جان

گوید خیال آن لب جانبخش دلفریب
هر لحظه با دلم سخنی از زبان جان

آن زلف همچو دال ببین بر کنار دل
و آن قد چون الف بنگر در میان جان

خواجو مباش خالی از آن می که خرمست
از رنگ و بوی او چمن و بوستان جان

زان لعل آتشین قدحی نوش کن که هست
نار دل شکسته و آب روان جان
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۲


ای لب و گفتار تو کام دل و قوت جان
لعل زمرد نقاب گوهر یاقوت کان

زلف تو هندو نژاد لعل تو کوثر نهاد
هندوی آتش نشین کوثر آتش نشان

چشم گهر پاش من قلزم سیماب ریز
و آه جگر تاب من صرصرآتش فشان

کاکل مشکین تو غالیه برنسترن
سنبل پرچین تو سلسله بر ارغوان

هندوی زلف ترا بر شه خاور کمین
زنگی خال ترا بر طرف چین مکان

شام سحر پوش را کرده ز مه تکیه جای
چشمهٔ خورشید را بسته ز شب سایبان

روی تو و خط سبز آینهٔ چین و زنگ
لعل تو و خال لب طوطی و هندوستان

موی میانت که آن یک سر مو بیش نیست
نیست تو گوئی از او یک سر مو در میان

گر چه ز سر تا قدم در شب حیرت بسوخت
زنده دل آمد چو شمع خواجوی آتش زبان
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۳


ای چشم می پرستت آشوب چشم بندان
وی زلف پر شکستت زنجیر پای بندان

مهپوش شب نمایت شام سحرنشینان
یاقوت جان فزایت کام نیازمندان

رویت بدل فروزی خورشید بت پرستان
زلفت بدستگیری اومید مستمندان

از شام روز پوشت سرگشته تیره روزان
وز نقش دلفریبت آشفته نقش بندان

آهوی نیمه مستت صیاد شیرگیران
هندوی بت پرستت زنار هوشمندان

کفرت ز راه تحقیق ایمان پاک دینان
دردت ز روی تعیین درمان دردمندان

خواجو جفای دشمن تا کی کند تحمل
مپسند بروی آخر غوغای ناپسندان
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۴


ای می لعل تو کام رندان
جعد تو زنجیر پای بندان

کفر تو ایمان پاک دینان
درد تو درمان دردمندان

لعل تو در خون باده نوشان
چشم تو در چشم چشم بندان

پستهٔ تنگ تو نقل مستان
نرگس مستت بلای رندان

تشنهٔ لعل تو می پرستان
کشتهٔ جور تو مستمندان

جور کشیدم ولی نه چندین
لطف شنیدم ولی نه چندان

بر دل خواجو چرا پسندی
این همه بیداد ناپسندان
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۵


به من رسید نوید وصال دلداران
چو کشته را دم عیسی و کشته را باران

چه نکهتست مگر بر گذار باد بهار
گشوده‌اند سر طبله‌های عطاران

به حق صحبت و یاری که چون شوم در خاک
بود هنوز مرا میل صحبت یاران

چو رفت آب رخم در سر وفاداری
بهل که خاک شوم در ره وفاداران

ترا که بر سر سنجاب خفته‌ئی چه خبر
که شب چگونه بروز آورند بیداران

ز نرگس تو طبیبان اگر شوند آگاه
هزار بار بمیرند پیش بیماران

چنین که بادهٔ دوشین مرا ز خویش ببرد
مگر بدوش برندم ز کوی خماران

کسیکه مست بمیرد بقول مفتی عشق
برو درست نباشد نماز هشیاران

چگونه خواب برد ساکنان هودج را
ز غلغل جرس و نالهٔ گرفتاران

مجال نیست که در شب کسی برآرد سر
ز بسکه دست برآورده‌اند عیاران

دل ار چه روی سپردی بطره‌اش خواجو
کسی چگونه دهد نقد خود بطراران
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۶


چو چشم خفته بگشودی ببستی خواب بیداران
چو تاب طره بنمودی ببردی آب طراران

ترا بر اشک چون باران من گر خنده می‌آید
عجب نبود که در بستان بخندد غنچه از باران

چو فرهاد گرفتاران بگوشت می‌رسد هرشب
چه باشد گر رسی روزی بفریاد گرفتاران

طبیب ار بیندت در خواب کز رخ پرده برداری
ز شوق چشم رنجورت بمیرد پیش بیماران

الا ای شمع دلسوزان چراغ مجلس افروزان
بجبهت ماه مه رویان بطلعت شاه عیاران

بقد سرو سرافرازان برخ صبح سحر خیزان
بخط شام سیه روزان بشکر نقل میخواران

ز ما گر خرده‌ئی آمد بزرگی کن و زان بگذر
که آن بهتر که بر مستان ببخشایند هشیاران

ز ارباب کرم لطفی و رای آن نمی‌باشد
که ذیل عفو می‌پوشند بر جرم گنه کاران

کسی حال شبم داند که چون من روز گرداند
تو خفته مست با شاهد چه دانی حال بیداران

بقول دشمن ار پیچم عنان از دوست بی‌دینم
که ترک دوستی کفرست در دین وفاداران

بگو ای پیر فرزانه که شاگردان میخانه
برون آرند خواجو را بدوش از کوی خماران
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۷


ای غمزهٔ جادویت افسونگر بیماران
وی طره هندویت سرحلقهٔ طراران

رویت بشب افروزی مهتاب سحرخیزان
زلفت بدلاویزی دلبند جگر خواران

گوئیکه دو ابرویت بیمار پرستانند
پیوسته دو تا مانده از حسرت بیماران

جان آن نبود کو را نبود اثر از جانان
یار آن نبود کو را نبود خبر از یاران

چون دود دلم بینی اندیشه کن از اشکم
چون ابر پدید آید غافل مشو از باران

تا پیر خراباتت منظور نظر سازد
در دیدهٔ مستان کش خاک در خماران

جز عشق بتان نهیست در ملت مشتاقان
جز کیش مغان کفرست در مذهب دینداران

یوسف که بهر موئی صد جان عزیز ارزد
کی کم شود از کویش غوغای خریداران

خواهد که کند منزل بر خاک درش خواجو
لیکن نبود جنت ماوای گنه کاران
     
  
مرد

 


غزل شمارهٔ ۷۲۸


تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران
گل را چه محل پیش رخ لاله عذاران

هر یار که دور از رخ یاران بدهد جان
از دل نرود تا ابدش حسرت یاران

منعم مکن از صحبت احباب که بلبل
تا جان بودش باز نیاید ز بهاران

گر صید بتان شد دل من عیب مگیرید
آهو چه کند در نظر شیر شکاران

در بحر غم از سیل سرشکم نبود غم
کانرا که بود خرقه چه اندیشه ز باران

تا تاج سر از نعل سم رخش تو سازیم
یک راه عنان رنجه کن ای شاه سواران

گر نقش نگارین تو بینند ز حیرت
از دست بیفتد قلم نقش نگاران

از لعل تو دل بر نکنم زانکه بمستی
جز باده نباشد طلب باده گساران

خواجو چکنی ناله که پیش گل صد برگ
باشد بسحر باد هوا بانگ هزاران
     
  
صفحه  صفحه 73 از 94:  « پیشین  1  ...  72  73  74  ...  93  94  پسین » 
شعر و ادبیات

Khwaju Kermani | خواجوی كرمانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA