انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 42 از 107:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  106  107  پسین »

Anvari | دیوان اشعار انوری


زن

 


در حدود ری یکی دیوانه بود
سال و مه کردی به سوی دشت گشت

در تموز و دی به سالی یک دو بار
آمدی در قلب شهر از طرف دشت

گفتی ای آنان کتان آماده بود
زیر قرب و بعد ازین زرینه طشت

قاقم و سنجاب در سرما سه چار
توزی و کتان به گرما هفت و هشت

گر شما را با نوایی بد چه شد
ورچه ما را بود بی‌برگی چه گشت

راحت هستی و رنج نیستی
بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


سراجی ای ز مقیمان حضرت ترمد
رسید نامهٔ تو همچو روضه‌ای ز بهشت

حدیث فخری منحول اندرو کرده
که دست و طبعش جز دوک آن حدیث نرشت

غرض چه یعنی دزدیست بی‌حیا آخر
من این ندانم کز ماده گاو ناید کشت

به کعبهٔ سخن اندر چه ذکر او رانی
که ذکر او نکند هیچ کافری به کنشت

گواهیش که گواهی خود در این محضر
ز ننگ او به همه شهر خود دو کس ننوشت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


مکرم مفصل سدیدالدین سپهر سروری
ای کفت باغ امل را بهترین اردیبهشت

آنچنان افزون ز روی مرتبت ز ابنای عصر
کافتاب از ماه و چرخ از خاک و کعبه از کنشت

دست قدرت صورت آدم همی کردی نگار
ذکر اقبال تو بر اوراق گردون می‌نبشت

نه که خود آدم به ذکر تو تقرب می‌نمود
چون صور بخش هیولی خاک آدم می‌سرشت

سرورا وقت ضرورت خاصه چون من بنده را
بردن حاجت به نزدش چون کریمان نیست زشت

چون ندارم آنچه با قارون فروشد در زمین
در دلم آنست کانرا قبله کردن زرد هشت

در چنین وقتی مرا چون بندهٔ امر توام
از کف رادت که او جز تخم آزادی نکشت

گر نباشد آنچه اسمعیل را زو بد خلاص
زان بنگریزم که آدم را برون کرد از بهشت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


نیز مدح و غزل نخواهم گفت
گرچه طبعم به شعر موی شکافت
کانک معشوق بود پیر شدست
وانک ممدوح بود فرمان یافت





من به الماس طبع تا بزیم
گوهر مدحت تو خواهم سفت
تو عطا گر دهی و گر ندهی
بالله ار جز ثنات خواهم گفت




خسروا گوهر ثنای ترا
جز به الماس عقل نتوان سفت

دی چو خورشید در حجاب غروب
روی از شرم رای تو بنهفت

بیتی از گفته باز می‌گفتم
رای عالی بر امتحان آشفت

گردی ار عقل داشت صحن دماغ
جان به جاروب هیبت تو برفت

نطقم اندر حجاب شرم بماند
خرم اندر خلاف عجز بخفت

حیرتم بر بدیهه خار نهاد
تا به باغ بدیهه گل نشکفت

عذر مستی مگیر و بی‌خردی
آشکارست این سخن نه نهفت

خود تو انصاف من بده چو منی
چون تویی را ثنا تواند گفت؟

عقل الحق از آن شریفترست
که شود با دماغ مستان جفت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


گفتی اجل شهاب موئید که آن فلان
رفت و نگفت رفتم و این ناصواب رفت
از بادهٔ نعیم تو شد چون به خانه مست
رفتم چگونه گوید آن کو خراب رفت





ای ز جانم عزیزتر خاکی
گر زمین عطف دامن تو برفت
از تو باز آمدن که یارد خواست
عذر این آمدن که داند گفت





صفی‌الدین موفق را چو بینی
بگویش کانوری خدمت همی گفت

همی گفت ای به وقت کودکی راد
همی گفت ای به گاه خواجگی زفت

اگر از من بپرسد کو چه می‌کرد
بگو در وصف تو دری همی سفت

به وصف حجرهٔ پیروزه در بود
که آمد گنبد پیروزه را جفت

به شب گفت اندرو بودم ز نورش
سواد شب ز چشمم ذره ننهفت

غلو می‌کرد کز حسنش زمین را
بهاری تا به روز حشر نشکفت

سحاب از آب چشمش صحن می‌شست
صبا از تاب زلفش فرش می‌رفت

درین بود انوری کامد غلامش
که هیزم نیست چون آتش برآشفت

مرا گفت از چهار انگشت مردم
که بر چارم فلک طنزش زند سفت

به استدعای خرواری دو هیزم
زمستانی چو خر در گل همی خفت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


گفتم آن تو نیست خواجه صلاح
گفت چه گفتم آن دو خلقانت
گفت چون نیست گفتم از پی آنک
گر بدو نافذست فرمانت
چون گذاری که بر زند هر روز
قلتبانی سر از گریبانت





خسروا روزی ز عمرم گر سپهر افزون کند
یا نگیرد بسته مرگم چون مگس را عنکبوت

گر توانم سجده‌گاه شکر سازم ساحتت
چون مسیح مریم از صفر حمل تا پای حوت

پس چه گویی صرف یارم کرد بر درگاه تو
هریکی این روزها را از پی یک‌روزه قوت

بخت را دانی که یارد کرد حی لاینام
اعتکاف سدهٔ درگاه حی لایموت

طالب مقصود را یک سمت باید مستوی
مرد را سرگشته دارد اختلافات سموت

من چو کرم پیله‌ام قانع به یک نوع از غذا
توامان با صبر چون وتر حنیفی با قنوت

فضلهٔ طبعم نسیج‌الوحد از این معنی شدست
فضلهٔ کرمک نسیج‌الالف شد با برگ توت

انوری لاف سخن تا کی زنی خاموش باش
بو که چون مردان مسلم گرددت ملک سکوت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


ای خواجه رسیدست بلندیت به جایی
کز اهل سموات به گوشت برسد صوت
گر عمر تو چون قد تو باشد به درازی
تو زنده بمانی و بمیرد ملک‌الموت




ای به تو مخصوص اعجاز سخن
چون به وترای وتر در معنی قنوت

سمت درگاهت سعود چرخ را
گشته در دوران کل خیرالسموت

روزگاری در کمال ناقصان
روزگار اطلس کند ز برگ توت

ما چو قرص ارزن و حوت غدیر
تو چو قرص آفتا و برج حوت

صعوهٔ ما مرد سیمرغ تو نیست
تو قوی بازو به فضلی ما به قوت

پیش نظم چون نسیج الوحد تو
چیست نظم ما نسیج النعکبوت

گرچه در تالیف این ابیات نیست
بی‌سمین غثی و قسبی بی‌کروت

رای عالی در جواب این مبند
لایق اینجا السکوتست السکوت

ای به حق بخت تو حی لاینام
بادی اندر حفظ حی لایموت
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


صاحبا رای رفیعت که به معیار خرد
هست پیوسته چو میزان فلک حادثه‌سنج

پیش شطرنجی تدبیر چو بر نطع امور
از پی نظم جهان کرد بساط شطرنج

چرخ را اسب و رخی طرح کند در تدبیر
فتنه را بر در شه مات نشاند بی‌رنج

باز چون دست به شطرنج تفرج یازی
ای ز دست تو طمع رقص‌کنان بر سر گنج

شاه شطرنج که در وقت ضرورت ستده است
بارها خانهٔ فرزین و پیاده به سپنج

چون ببیند که ترا دست بود بر سر او
هم در آن معرکه با پیل کند نوبت پنج
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


هزار مدح شکر طعم وصف تو گفتم
کزو نگشت مرا تازه یک صبوح فتوح

برادرم که دو تن تاک را نهد نیرو
همی گسسته نگردد غبوق او ز صبوح

درست شد که دو تن تاک به ز صد ممدوح
یقین شدم که دو ممدوح به ز صد ممدوح





اندرین عصر هرکه شعر برد
به امید صلت بر ممدوح

چار آلت بیایدش ورنه
گردد از رنج غم دلش مجروح

دانش خضر و نعمت قارون
صبر ایوب و زندگانی نوح
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 


ای خداوندی که هر کز خدمتت گردن کشید
از ره جنبش فلک در گردنش افکند فخ

هم نکو خواهانت را دایم به روی تو نشاط
هم بداندیشانت را دایم به ... من زنخ

ساحت آفاق را اکنون که فراش سپهر
از حزیران صدره گسترد و تموز و آب یخ

بر سپهر اول از تاثیر نور آفتاب
حدت خوی از عذار مه فرو شوید وسخ

میوها سر درکشند از شدت گرما به شاخ
ماهیان بیرون فتند از جوشش دریا به شخ

وحش را گردد زبان در کام چون پشت کشف
طیر را گردد نفس در حلق چون پای ملخ

در چنین گرما ز بختم هیچ سردی نی که نیست
جز یکی کان نسبتی دارد به من یعنی که یخ
من هم خدایی دارم
     
  
صفحه  صفحه 42 از 107:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  106  107  پسین » 
شعر و ادبیات

Anvari | دیوان اشعار انوری


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA