ارسالها: 14491
#671
Posted: 17 Aug 2014 05:39
از بخل کسی که میکند وعده دروغ
بگریز ازو که آب دارد در دوغ
آن صبح که خلق کاذبش میخوانند
هرگز نرسد ازو به ایمان فروغ
*****
خاقانی را طعنه مزن زهر آمیغ
کز حکم شما نه ترس دارد نه گریغ
از کشتن و سوختن تنش نیست دریغ
کو آتش و کو درخت و کو زه، کو تیغ
*****
خاقانی را دلی است چون پیکر تیغ
رخ چون حلی و سرشک چون گوهر تیغ
تهدید سر تیغ دهی کو سر تیغ
تا دست حمایل کند اندر بر تیغ
*****
از صحبت همدمان این دور خلاف
گویم سخنی اگر نگیری به گزاف
چون شیشهٔ ساعت است پیوسته به هم
دلها همه پرغبار و درها همه صاف
*****
در عشق تو شد موی زبانم به گزاف
کان موی میان ز غم دلم کرد معاف
بر هر سر موی من غمت راست مصاف
موئی شدهام به وصف تو موی شکاف
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#672
Posted: 17 Aug 2014 05:40
نه خاک توام به آدمی کردهٔ عشق
نه مرغ توام به دانه پروردهٔ عشق
پس بر چو منی پرده دری را مگزین
کآهنگ شناس نیست در پردهٔ عشق
*****
ای درد چو بیدرد ز حالم غافل
بر گردن او بستهٔ مهری از دل
بر سر دهمت خاک ز انصاف دمی
در گردن حق که دید دست باطل
*****
زرین چکنم قدح گلین آر ای دل
پای از گل غم مرا برون آر ای دل
تا از گل گورم ندمد خار ای دل
گلگون می در گلین قدح دار ای دل
*****
یارت نکند به مهر تمکین ای دل
او نیست حریف، مهره بر چین ای دل
از یار سخن مگوی چندین ای دل
خیز از سر او خموش بنشین ای دل
*****
از آتش عشق آب دهانم همه سال
در آب چو آتش به فغانم همه سال
بر خاک چو باد بینشانم همه سال
بر باد چو خاک جانفشانم همه سال
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#673
Posted: 17 Aug 2014 16:55
بنمود بهار تازه رخسار ای دل
بر باد نهاده باده پیش آر ای دل
اکنون که گشاد چهره گلزار ای دل
ما و می گلرنگ و لب یار ای دل
*****
ای بدر همال قدر خورشید جمال
کیوان دل مشتری رخ زهره مثال
قوس ابرو و عقرب خطی و تیر خصال
پروین دندان، سهیل تن، جوزا فال
*****
سوزی که در آسمان نگنجد دارم
وان ناله که در دهان نگنجد دارم
گفتی ز جهان چه غصه داری آخر
آن غصه که در جهان نگنجد دارم
*****
من میوهٔ خام سایه پرورد نیم
جز چشمهٔ خورشید جهانگرد نیم
گر بر سر خصمان که نه مردند و نه زن
سرپوش زنان نیفکنم مرد نیم
*****
احکام شریعت است چون شارع عام
بیرون مرو از راه شریعت یک گام
هرکس که سر از حکم شریعت پیچد
در مذهب اهل معرفت نیست تمام
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#674
Posted: 17 Aug 2014 16:56
از کوی تو ای نگار زاری بردیم
آشفته دلی و بیقراری بردیم
ای مایهٔ شادمانی آخر ز درت
رفتیم و غمت به یادگاری بردیم
*****
کو زهر؟ که نام دوستکانیش نهم
کو تیغ که آب زندگانیش نهم
کو زخم؟ که حکم آسمانیش نهم
کو قتل که نزل آن جهانیش نهم
*****
ز آن نوش کند زهره شراب سخنم
کز فرق فلک گذشت آب سخنم
درد سر شش ماهه به ناچیز شود
هرکس که به سر بزد گلاب سخنم
*****
در زان لب لعل نوش خوردت چینم
لاله همه ز آن رخ چو وردت چینم
دربوسه لبت گزیدهام دردت کرد
درمان دلم تویی که دردت چینم
*****
ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام
بر جیس و زحل، زهره حمل ثور غلام
جوزا سرطان خوشه کمان شیرت رام
میزان، عقرب، دلو، بره حوت به دام
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#675
Posted: 17 Aug 2014 16:57
ما ژنده سلب شدیم در خز نخزیم
جز خار نخائیم و بجز گز نگزیم
از لعل بتان شکر رامز نمزیم
رخسار به خون دختر رز نرزیم
*****
چون از چشم بتان فسون ساز کنم
میزیبد اگر دعوی اعجاز کنم
وقت است که از نگاه گرم ساقی
چون نشئه به بال باده پرواز کنم
*****
از عشق تو کشتهٔ شمشیر شوم
بیدردم اگر ز خواهشت سیر شوم
زان آمده در عشق مرا پای به درد
تا در سر کوی تو زمین گیر شوم
*****
در مدرسهها درس غلط فهمیدیم
از معنیها لفظ فقط فهمیدیم
بر دعوی غبن ما که خواهد خندید
هر سطری را ز یک نقط فهمیدیم
*****
اکنون که شب آمدبرود جانانم
گر خورشید است عادتش میدانم
دل چنگ همی زند به هر دم در من
کو را بگذاری تو برآید جانم
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#676
Posted: 17 Aug 2014 17:00
افغان که ز دل برای سوز آوردم
نه ناوک آه سینه دوز آوردم
بیهوده چو آفتاب و مه زیر سپهر
روزی به شب و شبی به روز آوردم
*****
خاقانی را ز آن رخ و زلفین به خم
دل عود بر آتش است و اشک آب بقم
هم زآن رخ و زلف کاب نوشند بهم
چون شمشادش جوان کن ای باغ ارم
*****
امروز که خورشید سمای سخنم
کس را نرسددست به پای سخنم
خورشید که پادشاه هفت اقلیم است
در کوی جهان است گدای سخنم
*****
آن ماه به کشتی در و من در خطرم
چون کشتی از آب دیده آسیمه سرم
ز آن باد کز او به شادی آرد خبرم
چون آب نشینم و چو کشتی بپرم
*****
آزار کنی و جور فرمائی هم
رحمت نکنی و روی ننمائی هم
بوسه چه طلب کنم چه پیش آری عذر
دانم که نبخشی و نبخشائی هم
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#677
Posted: 17 Aug 2014 17:19
تو گلبن و من بلبل عشق آرایم
جز با تو نفس ندهم و دل ننمایم
در فرقت تو بسته زبان میمانم
تا باز نبینمت زبان نگشایم
*****
بر فرق من آتش تو فشانی و دلم
بر رهگذر غم تو نشانی و دلم
از جور تو جان رفت تو مانی و دلم
من ترک تو گفتهام تو دانی و دلم
*****
مهر تو برون آستان اندازم
خاک از ستمت بر آسمان اندازم
بشکافم سینه و برون آرم دل
تا مهر تو در پیش سگان اندازم
*****
سروی است سیاه چرده آن ماه تمام
بر آب دو عارضش خطی آتش فام
شکل خط او به گرد عارض مادام
چون سرخی مغرب است در اول شام
*****
با آنکه به هیچ جرم رای آوردم
صد ره به تو عذر جان فزای آوردم
گر عذر مرا نمیپذیری مپذیر
من بندگی خویش به جای آوردم
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#678
Posted: 17 Aug 2014 18:25
من دست به شاخ مه مثالی زدهام
دل دادم و بس صلای مالی زدهام
او خود نپذیرد دل و مالم اما
اختر بهگذشتن است، و فالی زدهام
*****
در عشق شکسته بسته دانی چونم
لب بسته و دل شکسته دانی چونم
تو مجلس می نشانده دانم چونی
من غرقهٔ خون نشسته دانی چونم
*****
چون پای غم ار ز مجلست بیرونم
از دست غمت چو می در آب و خونم
تو مجلس می نشانده دانم چونی
من غرقه خون نشسته دانی چونم
*****
بیآنکه بدی بجای آن مه کردم
یا هیچ گنه نعوذبالله کردم
از جرم نکرده توبه صد ره کردم
چون توبه قبول نیست کوته کردم
*****
کشتند مرا کز تو پاکنده شوم
غم نیست اگر بر درت افکنده شوم
تو چشمهٔ حیوانی و من ماهی خضر
هرگه که به تو باز رسم زنده شوم
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#679
Posted: 17 Aug 2014 19:21
دل دل طلبید از پی ره دلجویم
بدرود کنان کرد گذر در کویم
گفتم که ز راه راه و دل دل کم کن
بنگر که من آه آه و دل دل گویم
*****
خورشیدی و نیلوفر نازنده منم
تن غرقه به اشک در شکرخنده منم
رخ زرد و کبود تن سرافکنده منم
شب مرده ز غم، روز به تو زنده منم
*****
نونو غم آن راحت جان من دارم
جوجو جانی در این جهان من دارم
نازی که جهان بسوزد آن او دارد
آهی که فلک بدرد آن من دارم
*****
از حلقهٔ زلف تو سر افکندهترم
وز جرعهٔ جام پراکندهترم
گرچه ز شبه دل تو آزادتر است
از لعل نگین تو تو را بندهترم
*****
چون سایه اگر باز به کنجی تازم
همسایهٔ من سایه نبیند بازم
ور سایه ز من کم کند آن طنازم
از سایهٔ خود هم نفسی بر سازم
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#680
Posted: 18 Aug 2014 16:22
غمخوار توام غمان من من دانم
خونخوار منی زیان من من دانم
تو ساز جفا داری و من سوز وفا
آن تو تو دانی، آن من من دانم
*****
دیوانهٔ چنبری هلال تو منم
پروانهٔ عنبری مثال تو منم
نیلوفر خورشید جمال تو منم
خاکستر آتش خیال تو منم
*****
در خواب شوم روی تو تصویر کنم
بیدار شوم وصل تو تعبیر کنم
گر هر دو جهان خواهی و جان و دل و دین
بر هر دو و هر سه چار تکبیر کنم
*****
دود افکن را بگو که بس نالانم
دودی بر شد که دودگین شد جانم
بر من بدلی کرد به دل جانانم
دل گردانی مکن که سرگردانم
*****
ای کرده تن و جان مرا مسکن غم
در باغ دلم شکفته شد سوسن غم
تا پای مرا کشید در دامن غم
غم دشمن من شده است و من دشمن غم
*****
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟