ارسالها: 87
#21
Posted: 24 Apr 2017 07:33
aliazad77: پام
ميخونم به هواي تو پریچهر
چه قدر خالي جاي تو پریچهر
دلم كرده هوايت واي پريچهر
دلم تنگه برايت
معین
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود،
اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود...
ارسالها: 3598
#22
Posted: 24 Apr 2017 09:10
sky59523138: برايت
تو خاموشی خونه خاموشه.
شب آشفته گل فراموشه
بخواب که امشب پشت این روزن
شب کمین کرده رو به روی من
شکیـــــــــــــلا خانوم
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 87
#23
Posted: 24 Apr 2017 10:08
aliazad77: من
نامه رسان، نامه ی من دیر شد
کودکِ ولگرد فلک پیر شد
خون به رگ زالِ زمان شیر شد
برده ی بیچاره زجان، سیر شد
نامه ی ما را نکند باد برد
یاکه فرستنده اش از یاد برد
مرحوم حسن شجایی
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود،
اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود...
ویرایش شده توسط: sky59523138
ارسالها: 3598
#24
Posted: 24 Apr 2017 16:49
sky59523138: از یاد برد
در این شبهائی که میسوزم من به
راه تو دیده میدوزم من دیده میدوزم من.
توای شمع واپسین شعله تا سحر چه جانانه می سوزی
سراپاآتش شده جانت درعزای پروانه می سوزی
مرحوم مـــــازیـــــار
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 87
#25
Posted: 26 Apr 2017 07:43
aliazad77: می سوزی
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل ، آشیانی داشتم
استاد شجریان
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود،
اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود...
ارسالها: 3598
#26
Posted: 26 Apr 2017 07:57
sky59523138: داشتم
ماه من غصه نخور زندگی جذر و مد داره
دنیامون یه عالمه آدم خوب و بد داره
لیـــــلا فـــــروهــــر
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 87
#27
Posted: 26 Apr 2017 09:00
aliazad77: داره
هوا بوی نم گرفته ، دوباره دلم گرفته
صدای گریه ی بارون ، تو خیابون دم گرفته
بنیامین بهادری
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود،
اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود...
ارسالها: 3598
#28
Posted: 26 Apr 2017 10:49
sky59523138: دم گرفته
هرچه را ساختم عاقبت شكست
شكست شكست
من با هميشه باختم
باختم باختم باختم باختم
داریــــــوش
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 87
#29
Posted: 26 Apr 2017 11:08
aliazad77: باختم
ما درسِ سحر در رهِ میخانه نهادیم
محصولِ دعا در رهِ جانانه نهادیم
در خرمنِ صد زاهدِ عاقل زَنَد آتش
این داغ که ما بر دلِ دیوانه نهادیم
شهرام ناظری
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود،
اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود...
ارسالها: 3598
#30
Posted: 26 Apr 2017 11:50
sky59523138: نهادیم
مجنون به لیلا می رسه
مردم دیگه عاشقا رو هیچ جا با هم نمی کشن
مجنون و لیلا رو میگن هرگز به هم نمی رسن
همه به هم دروغ میگن آدما خیلی بد شدن
آدما بی وفایی رو این روزا خوب بلد شدن
لیـــــلا فـــــروهـــــر
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود