ارسالها: 549
#111
Posted: 23 Sep 2011 14:06
مرا ببین
در حراجی فصلهای خاطره
آنقدر ارزان شده ام
که برای خریدم
پول خورد نداری
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#112
Posted: 23 Sep 2011 14:14
این روزها كه می گذرد جور دیگرم
دیگر خیال و فكر تو افتاده از سرم
دیگر دلم برای تو پرپر نمی زند
دیگر كلاغ رفته به جلد كبوترم
دیگر خودم برای خودم شام می پزم
دیگر خودم برای خودم هدیه می خرم
دیگر بلد شدم كه خداحافظی كنم
دیگر بلد شدم كه بهانه نیاورم
اسمت چه بود؟ آه از این پرتی حواس
این روزها من اسم كسی را نمی برم
من شعر می نویسم و سیگار می كشم
تو دود می شوی و من از خواب می پرم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#113
Posted: 23 Sep 2011 14:19
قیمت روح من
بالاتر از تن عریان توست
من با تو معامله ای نخواهم داشت
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#114
Posted: 23 Sep 2011 14:21
بگو . . .
از کدام راه برخواهی گشت ؟
می خواهم گـِل بگیرمش !
آسوده شوم از انتظار ،
دست در جیب و سوت زنان
به زندگی پر شورم باز گردم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#115
Posted: 23 Sep 2011 14:22
کم کم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهم گرفت.
اینکه عشق تکیه کردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر
و یاد میگیرم که بوسه ها قرارداد نیستند
و هدیه ها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
و شکستها را خواهم پذیرفت
سرم را بالا خواهم گرفت با چشمهای باز
با ظرافتی زنانه
نه اندوهی کودکانه
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#116
Posted: 23 Sep 2011 14:26
بعضي آدم ها نقش صِفر رو بازي ميكنن
تو زندگي
اگه ضرب بشن تو زندگيت
همه چيزت رو از بین میبرن
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#117
Posted: 23 Sep 2011 14:29
فاحشه
نامی ست که دوستانم بر من گذاشته اند
با هزاران چاقو در پشتم..
با هزاران کنایه در دلم
با هزاران گلایه از عاشق شدنم
با پاک بودن فطرتم و باکره بودن وجودم
فقط برای ...
که آخر هم همین فاحشه را در مورد من به زبان آورد
اری فاحشه نامی است که بر زبان ها در مورد من جاری است
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#118
Posted: 23 Sep 2011 14:30
موهایم را
آنقدر کوتاه خواهم کرد
تا خاطره انگشتانت را
از یاد ببرند
...
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#119
Posted: 23 Sep 2011 14:32
ای روزگار
بهم بگو کدوم سازت رو برای نواختن علیه من کوک کردی ؟!
میخوام رقصیدنم رو با سازت ست کنم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#120
Posted: 23 Sep 2011 14:41
محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم
آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام
برایت بــه زمیـــن بکوبــم
احـســاس من قیمتــی داشــت
که تو ارزش ان را ندانستی!
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد