ارسالها: 549
#131
Posted: 23 Sep 2011 16:53
تو حرفت را بزن ....!
چه کار داری که باران نمی بارد ...؟!
اینجا سالهاست که دیگر به قصه های هم گوش نمی کنند
دست خودشان نیست
به شرط چاقو به دنیا آمده اند
و تا پیراهنت را سیاه نبینند
باور نمی کنند چیزی از دست داده باشی ....!
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#132
Posted: 23 Sep 2011 16:54
سکوتِ من هیچگاه نشانه ی رضایتم نبود
من اگر راضی باشم با شادی میخندم !
و سکوت نمی کنم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#133
Posted: 23 Sep 2011 16:55
شراب خواستم
گفت؛ ممنوع است!!
اغوش خواستم
ممنوع است!!
بوسه خواستم
ممنوع است!!
نفس خواستم
ممنوع است!!
حالا از پس ان همه سال دیکتاتوری عاشقانه با گلاب امده است بر سر خاکم،
و به اغوش میکشد با بوسه سنگ سرد مزارم را
و در حسرت نفس های از دست رفته به ارامی اشک میریزد!
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#134
Posted: 23 Sep 2011 16:56
به گور میبرد ابلیس ، آرزوی دلش را
اگر که تکیه دستم به شانه های تو باشد
دراین دیار حریمی برای حرمت دل نیست
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#135
Posted: 23 Sep 2011 16:57
لبهایت فتوا می دهند
به شروع عشقبازی
به تکثیر شیرین یک گناه
امشب خدا هم چشم از ما بر نخواهـد داشت !
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#136
Posted: 23 Sep 2011 17:00
خدایا چقدر میگیری ؟
بذاری شب اول قبر قبل از اینکه تو ازم سوال کنی ،
من یه چیزایی ازت بپرسم ؟
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#137
Posted: 23 Sep 2011 17:15
دیشب خدا آروم صدام کرد و گفت:خوابی؟
عشقت داره به یکی دیگه حرفای عاشقونه میزنه بعد توخوابیدی؟
لبخندی زدم و گفتم خدا جون این مخلوق تو
همون مخلوقیه که وقتی آفریدیش
به خودت "آفرین" گفتی..
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#138
Posted: 23 Sep 2011 17:15
بی وفا باشی شکایت می کنند
با وفاباشی خیانت می کنند
مهربانی گرچه آیین قشنگیست اما
مهربان باشی رهایت می کنند.
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#139
Posted: 23 Sep 2011 17:17
مـن فــرامــوش نـکـــرده ام ...
مــن از نـهــایــتِ درد
بـه بـــی حـســـی رسـیـــده ام ..
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#140
Posted: 23 Sep 2011 17:18
رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا
می شود استعـــــفا دهم؟!
کم آورده ام ...!
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد