ارسالها: 549
#11
Posted: 21 Sep 2011 13:13
یک روز، که تاریخش اصلا مهم نیست
در یک چهارراه، که آدرسش اهمیتی ندارد
یک دختر، که اسمش را کاری نداریم
به چراغ قرمز عابر پیاده رسید
و ایستاد
و منتظر ماند...
و نرفت
مردانی، که به سطح تحصیلاتشان کاری نداریم
از کنار دختر، که لباسش در قصه ما نقشی ندارد
به خیابانی، که تعداد ماشین هایش را بیخیال می شویم
وارد می شدند
و چراغ قرمز بود
و ترافیک بود
و کسی نمی ایستاد
یک انگشت توهین آمیز
چند آرنج خشن
چند صد کلمهی تحقیر کننده
با پیکر دختر برخورد کرد
از میهنی، که اسمش را نمی بریم
از مردمی، که نامهایشان را فراموش می کنیم
از دینی، که نقشش را در این حادثه انکار می کنیم
دخترک بیزار بود...
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#12
Posted: 21 Sep 2011 13:26
جورابِ نجابتم را پایین کشید
سینه بندِ هرزگیم را باز کرد
و در بستری که گناه برایم بی تفاوت شد
بر پیکرم لغزید
و تو، نمی دانی
که لحظه لحظۀ عصیان شهوتش را
تنها با یک تصور تاب آوردم..
جورابِ نجابتم را بالا کشیدم
سینه بندِ هرزگیم را بستم
و چه خوب است که
غذایِ گرم می خورد امشب کودکِ بیمارم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#13
Posted: 21 Sep 2011 13:32
غافل بودم ازینکه
مرامیخواهد برای تنم
نه برای قلبم.
کنارم بود که اتش جسمش راآرام سازم
نه اتش روحش را
حرفهایم را نمیشنید و مرا درآغوش میفشرد.
بوسه های سردش تنم را میسوزاند
و نوازش دستانش ضربه ی تازیانه بود برای بدن برهنه ام.
نمیدانست قلبم را درهم میشکند.
و نمیدانستم برای با او بودن بدنم تنها سلاح من است
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#14
Posted: 21 Sep 2011 13:32
امشب فاحشه ای کرایه خواهم کرد
فاحشه ای به زیبایی دو گوش
به روشنی دو چشم
و به گرمی دو دست
هفده دقیقه برای تمام من بس است
هفده دقیقه به قیمت هفت هزار تومان
خدارا چه دیدی
شاید دلش جا ماند
ازین پس حرفهایم را رایگان گوش داد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#15
Posted: 21 Sep 2011 13:35
عریان شو !
مگر برای ما شدن
برای
فردا شدن
چنین نباید !؟
برهنه ام
برهنه شو !!
برای ما شدن
برای فردا شدن
تن را نه
دل را
برهنه کن!
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#16
Posted: 21 Sep 2011 13:36
خواهرم من بابت مردان سرزمينم ازتو عذرميخواهم
مرداني که غيرت را کنارگذاشته اندتعصب بردوش گرفته اند
مرداني که برتو چشم ميدرانند
مرداني که با چشمان هيزشان تو را ميپايند
مرداني که به اسم مواظبت از تو، تو را زنداني ميکنند
مرداني که درخيابان آزادي را ازتو ميگيرند
مرداني که تو را وسيله اي براي فرونشاندن هوس خويش ميدانند
خواهرم تو مواظب خودت باش،من چشمم از مردان سرزمينم خون ميگريد
تو مواظب خودت باش
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#17
Posted: 21 Sep 2011 13:41
مرا دختر خانم می نامند مضمونی کــه جذابیتش نفس گیر است .
دنیای ِ دخترانه من نـه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند و نه با اشک و افسون , اما تمام اینها را هم در برمیگیرد .
من نه ضعیفم و نه ناتوان چرا که خداوند مرا بدون خشونت و زور ِ بازو می پسندد .
اشک ریختن قدرت من نیست . قدرت , روح من است .
اشک نمیریزم تا توجهی را به خواسته ام جلب کنم با اشکم روحم را می شویم
خانه ,بی من , سرد و ساکت است چرا که شور و ...
هیجان زندگی با صدای بلند حرف زدن و موسیقی گوش دادن نیست زندگی ترنم لالایی ارامش بخشی را می طلبد که خدا در جادوی...
صدای من نهفته است من تنها با ازدواج کردن و مادرشدن نیست که معنا میگیرم من به تنهایی معنا دارم معنای عمیقی در واژه دختر بودن اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظری مرا ضعیفه بخواند باز هم قوی تر از قبل از پشت همین واژه سربلند میکنم و لبخند میزنم چرا که خداوند مرا دختر افریده است و همین برای من کافی است
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#18
Posted: 21 Sep 2011 13:44
آری , بی حرمتی کردم , ناسزایت گفتم ,دشنامت دادم
حقت بود شک نکن
به مستی سانتیمتر به سانتیمتر بدنت را برای خودم
بت کردم و بوسیدم
به مستی با چشمانت راز و نیاز کردم
میدانی چرا؟
چون توهم آن هنگام از مستی نمیتوانستی دست رد به
بوسه هایم بزنی
و به دوستی فارغ بودم چون خودت خواستی
حال ساکت باش از امشب من به سراغ فاحشه های شهرمان
میروم که پناه هوس مردانه شب اند
تو هم به هر آغوشی میروی بدان هیچکس جز من
نمیتواند فقط با بوسه ارضایت کند
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#19
Posted: 21 Sep 2011 13:45
پاکی را چه معنا کرده اند؟
خوبی را به چه صورت به
ما فهمانده اند؟
انسانیت را از کجا معنی کرده اند؟
نسل بشر را چه چیز پابرجا
نگه داشته است؟
فاحشه کیست؟
دلیلش را چه برایت بازگو کرده است؟
تو بگو من
که در انتهای دانستن جواب ، هیچ نمی دانم
تو فاحشه را معنا کن
در برابر
هر زن فاحشه ای مردی است
در برابر هر پاسخی ، دست نیازی است
تو برایم بگو
ان که در نهایت احترام یاد میشود همان کسی نیست که فاحشه را فاحشه میکند و
فاحشه
نگه میدارد و فاحشه می سازد
تنها دقیقه ای تامل کن فاحشه چرا فاحشه شد؟
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#20
Posted: 21 Sep 2011 13:52
وقتی که در کشوری در کتاب ادبیات دبستانش بنویسد
ج مثله جهاد
خ مثله خنجر
کودکانش آماده میشوند برای حرف های فوق فلسفی!
کافیست بخواهی از چیزی مسله طرح کنی!
از رنگ گرفته تا تعداد خط در پرچمش تا تعداد ستاره ها برایت میشوند نماد شیطان و کفر!
ولی هیچ کس به آن کودک نگفت "مردی که مرد پدر بود , دختری که مرد عشق یک پسر بود"
ولی از تلویزیون کشورم بیشتر ناراحت شدم وقتی که که کشته شدن آدم ها را چنان با لذت میگفت که گویی دشمن کل دنیا در حال نابودیست
بنویس بالای تقویمت این روز , روز کشته شدن مردمی با چند رنگ , چند مذهب و چند ملی
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد