ارسالها: 549
#271
Posted: 30 Sep 2011 07:26
فردی كه یكبار رفت
اگر روزی بازگشت
هیچ وقت
هیچ وقت
هیچ وقت
فراموش نكن
كه رفتن را آموخته و دوره اش را با موفقیت گذرانده
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#272
Posted: 30 Sep 2011 07:34
اه خدای من
توهم از جمله کسانی هستی که می خواهی تغییر ایجاد کنی ؟
تغییر دیگران/تغییر جامعه/تغییر جهان/تغییر...
تاکنون در خود تغییری ایجاد کرده ای ؟
نه
نه
همه به فکر تغییر جهان هستند
اما هیچ کس به فکر تغییر خودش نیست
بنابراین سایر تغییرات حاصل نمیگردد.
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#273
Posted: 30 Sep 2011 10:53
عجب روزگاریست
دیروز و فردا با هم دست یاری داده اند
خاطرات توسط دیروز فریبم داد
وعده ها نیز توسط فردا
تا به خودم امدم
دیدم امروزم نیز تمام شد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#274
Posted: 30 Sep 2011 11:03
اه از این همه برهنگی روزگار
مانند ما انسانها
*برهنه به دنیا امدن*
*برهنه در آغوش عشق رفتن*
*برهنه از دنیا دل كندن *
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#275
Posted: 30 Sep 2011 13:52
زخمی عمیق بر پهلویم است
روزگار نمک میپاشد
من پیچ و تاب میخورم
همگان گمان می کنند که من مستم و میرقصم
___*******
____**********
___******X**x**
___************
__*************
_*************
_*************
_****************
********************
***********************
************************
_******__**************
__****____***********
__****_____**********
__****_____**********
___****____**********
____***____*********
_____***__**********
______**************
_______**************
______******************
______*********************
______*************************
______***************************
_______**********____*************
________********_______***********
________********_____***********
________*******____**********
_________*******_**********
________***************
________************
________**********
_______********
_______******
______******
______******
______******
______*****
______*****
_______****
_______****
_______****
________*****
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#276
Posted: 30 Sep 2011 13:58
پروردگارم
بارها شنیده ام میگویند از رگ گردن به من نزدیك تری و بازی با كلمات در این زمینه
من این جملات رو درك نخواهم كرد
اگه واقعا مانند یك بنده دوستم داری
فقط برای لحظاتی
در آغوش بگیر مرا و نوازشم كن
كه از این روزگار بسیار كشیده ام
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#277
Posted: 30 Sep 2011 14:05
آدمهای ساده را دوست دارم،
همانها که بدی هیچ کس را باور ندارند،
همانها که برای همه لبخند دارند،
همانها که همیشه هستند، برای همه هستند.
آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛ عمرشان کوتاه است.
بسکه هر کسی از راه میرسد یا ازشان سوءاستفاده میکند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان میدهد.
آدمهای ساده را دوست دارم، بوی ناب "آدم" میدهند.
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#278
Posted: 30 Sep 2011 14:36
دوران گذشته
زخم را فردی در وجودمان ایجاد میكرد
و سایرین نمك پاش میشدن
اما حال
توسط یك فرد همزمان صورت میگیرد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#279
Posted: 30 Sep 2011 14:46
نميدونم
اين روزها انگار نميتونم منظورمو برسونم.
فقط نميتونم.
هروقت ميخوام چيزي بگم، غلط فهميده ميشه.
يا اين جوره، يا آخرش طوري ميشه كه خلاف نظرمو ميگم.
هرچه سعي ميكنم درستش كنم، بيشتر گند ميزنم.
گاهي حتي يادم نميياد اول چي ميخواستم بگم.
انگار تنم دونيم شده و نصفش دنبال نصف ديگهش دور ستون بزرگي ميچرخه.
هي دورش ميدوم.
اون نصفهي ديگه كلمات درُستو در دسترس داره، اما هيچوقت بهش نميرسم
من زمان زیادی است كه سقوط كرده ام
دنبال راهی برای اوج گرفتن میگردم
اگر سراغ داشتی خبرم كن
دیگر ادامه نخواهم داد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#280
Posted: 1 Oct 2011 16:50
باز هم هوس وجودم را چنگ میزند
میدانی باز هم هوس آن آغوش گرمت را کرده ام
و آن بو سه های پشت همت
... هوس کرده ام بازهم بدنم را بوسه باران کنی
هوس کرده ام اعتراف کنم به خصوصی ترین رابطه ام
و به نجاست تمامی بوسه هایمان
هوس کرده ام اعتراف کنم به لذتی که از جسمت برده ام
به تک تک هم خوابگی هایمان
به پاکیه کودکی که کشتیم
و بعد از او اعتراف میکنم
به همه ی بد مستی هایم
به همه ی نعشه گی هایم
هوس کرده ام اعتراف کنم
اعتراف کنم که باخته ام
من عشق را با مکر تاخت زده ام
باخته ام به کثافت کاری هایت به بد مستی هایت
باخته ام به سنگینیه اندامت بر تنم
باخته ام به رفتنت
باخته ام به تنهایی
می خواهم اعتراف کنم که از من چیزی نمانده جز یک سایه
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد