ارسالها: 549
#291
Posted: 1 Oct 2011 17:39
آغوش تو گناه نیست
من در آغوش تو آرامش یافته ام
که هیچ گناهی با
آرامش مانوس نیست
آغوش تو گناه نیست
من در آغوش تو امنیت
را احساس کرده ام
که در هیچ گناهی امنیت
محسوس نیست
آغوش تو گناه نیست
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#292
Posted: 1 Oct 2011 17:43
من غمگینم
زیرا مرده شورها از مرگ انسان ها شاد می شوند
دلم میگیرد
دختر هایی را میبینم که عشق معامله می کنند
و جنین سقط شده می خرند
هم کلاسی هایم در شعر ها و رمان های عاشقانه ی سال غرق اند
قلب هایمان آلوده به کوچه و خیابان است
و به نامه هایی که از پشت شیشه های سخت و قطور به ما می رسد
دست هایم را می نگرم
چیزی جز هیچ نمی بینم
و چسب خورده ترین قسمت سینه ام می شکند دوباره
که در تمام ساعت های سکوت
سعی به جمع کردن آن داشته ام
اکنون که به بیرون می نگرم کسی در کوچه نیست
در را که باز می کنم
آلوده ترین رز دنیا را در سپید ترین دست ها میبینم
به چشم های گناهکارش خیره میشوم
و منتظر
که کسی دست های خالی ام را پر کند
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#293
Posted: 1 Oct 2011 18:02
چشمانم سالهاست در انتظار نماز بارانت
بغضی درونش نهفته
هوای دلش ابریست
بخوان نماز را تا ببارد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#294
Posted: 2 Oct 2011 17:20
همه کنار هم نشسته ایم !
نگاهمان یکیست !
صدایمان یکیست !
خنده هایمان یکیست !
غذاهایمان یکیست !
صحبت هایمان همدیگر را می فهمند !
باز هم در کنار هم نشسته ایم !
ولی احساس میکنم که از جنس آنها نیستم !
خنده هایشان برایم خنده نیست !
صدایشان صدا نیست . . .
احساس میکنم از جنس آدمی نیست در آن لحظه در آن ثانیه از خدا گله مند می شوم که خدیا فرق من و آنها درون چیست ؟
من دنیا را سیاه می بینم یا دنیا مرا نقطه
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#295
Posted: 2 Oct 2011 17:32
خوب خداحافظی را جز برنامه های روزمره زندگی مان قرار دهیم
گاهی برخی مسائل انقدر سریع اتفاق می افتد
كه فرصتی برای یك خداحافظی خوب پیدا نمیكنید
گاهی جای بوسه ای كه هنگام خداحافظی نكرده اید
تا ابد باید دردش را به جون بخرید
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#296
Posted: 2 Oct 2011 17:51
آنقدر پیش این و آن از خوبی هایت تعریف کرده بودم
که وقتی سراغت را می گیرند
شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#297
Posted: 2 Oct 2011 17:56
دروازه های بهشت قلبم باز است !
در حال عبادت خدای خود هستم !
روحم خداوند را بسیار سجده میکند !
لبخندی زیبا می زند !
صدایم میکند جوان !
برو آن گل نوشکفته را که آن باغبان تازه کار برگ هایش را خراب کرده نزدم بیاورد !
آنکه باغبان جوان چهره دل پیر او را به عشق دعوت کرد !
عشقی که از انسانیت به الهیت پیوست !
دستان او را به آرامی میگیرم !
کف پاهایش را بر روی چشمانم قرار می دهم به سوی خدای الهیت حرکت می کنم !
سجده میکنم !
تقدیم به او میکنم !
برگ هایی از گل های قرمز بهشت درونش را بر روی سرمان می ریزد !
می گوید آزادانه درون این باغ قدم بزنید !
و از خوردن سیب ها لذت ببرید !
لذتی که از ایمان به من دارید !
از دور روح خودم را می بینم !
مانند گرگ و انسان هستیم !
و چه میکند معجزه عشق !
عشقی که تا دیروز درونش وحشی ترین بودم حال اهلی ترینم !
اهلی که فقط اهل عشق می دانند آن را !
نه عشق های کافی شاپی !
نه عشق های تخت خوابی !
فقط عشق های با رویاها خوابی !
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#300
Posted: 3 Oct 2011 16:20
من دوست دخترش هستم!
میدونی این کلمه یعنی چی؟ میفهمی این عنوان یعنی چی؟ یعنی من زنش نیستم. نامزدش نیستم. این یعنی من فقط دوسش دارم.
میخوامش بدون قید بند و اون دفترچه سرخ کذایی. یعنی لازم نبوده برم ازش بیست تا امضا تو حضور ده تا شاهد بگیرم که بهم ثابت شه دوسم داره.
یعنی من خودمو با هزار تا سکه آویزونش نکردم.
تو ممکنه از این کلمه بدت بیاد ولی من بهش افتخار میکنم. قرار نیست هر رابطه ای رو با ازدواج تطهیر کنم. من از خودم و از بدنم و از رابطه ای که دارم خجالت نمیکشم.
نمیگم رابطمون عاشقانه است. نه یه رابطه ی انسانیه. دو تا آدم که همه چیز همو میخوان. بدن همو میخوان. لبای همو میخوان. دستای همو میخوان. دو تا آدم که وقتی بغل تو بغل هم میشن فقط و فقط برای خود همون لحظه است. ادامه ی زندگی همو با زنجیر به هم نمی بندیم.
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد