ارسالها: 549
#311
Posted: 3 Oct 2011 16:52
من از طرف دولت از شما جوانان عذر خواهی می کنم
که دنیای واقعیتان را آنقدر محدود کردیم که به دنیای مجازی پناه آوردید
من از شما عذر می خواهم که جیبهایتان خالی است و دلهایتان پر
من معذرت می خواهم که عشقهایتان را بخاطر نبود امکانات سرکوب می کنیدو پا به زندگی می گذارید که می گویند مصلحتتان همین است
نصف عمرتان را درس می خوانید که بفهمید دولتمردانتان چیزی نمی فهمند
بعد از این دانستن درد بکشید
من شرمسارم که سیگار و چایی جزء لاینفک زندگی شما شده است.
می دانم سالها زحمت کشیدید تابشوید شاعر
من از تمام جوانانی که
بخاطر هدفهایی که هیچگاه محقق نشد
جانشان را فدا کردند معذرت می خواهم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#312
Posted: 3 Oct 2011 16:54
آنچه که زندگی بوده است از دست دادهام
گذاشتم و خواستم از دستم برود
بعد از آنکه من رفتم
به درک
میخواهد کاغذ پارههای مرا بخواند
میخواهد هفتاد سال سیاه هم نخواند
من فقط برای این احتیاج به نوشتنم که عجالتا برایم ضروری شدهاست
مینویسم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#313
Posted: 3 Oct 2011 16:57
من دوست دارم اگر کسی به من فحش میدهد من به او فحش بدهم
بلد نیستم کسی را شرمنده کنم
بعضی ها آدم بشو نیستند
حق گرفتنی است و من با اینکه دست و پا میزنم همیشه حقم را خورده اند
هیچ وقت درست منظورم را بیان نمیکنم از بس که هیجان دارم
سیستم گیرنده ام قوی است و فرستنده ام ضعیف
من از آدم هایی که خودشان را به مودب بودن و مظلوم بودن میزنند و ته عمقشان که بروی یک جو شرف پیدا نمیکنی بیزارم
من از آدم های شعاری بیزارم
من از زن ها که همه شان مصنوعی اند بیزارم
زن ها کمتر همدیگر را دوست دارند
بیشتر حسودند
برای همین من مردها را بيشتر دوست دارم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#314
Posted: 3 Oct 2011 17:00
در آغـوش خـدا گریـستـم تــا نــوازشم کنــد
پـرسیـد : فـرزندم پـس آدمـت کـو ؟؟
اشک هـایـم را پــاک کـردم و گفـتم :
در آغــوش حـوای دیـگریست
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#315
Posted: 3 Oct 2011 17:01
آنقدر خـسته ام
که حاضرم
سـرم را روی تکه سنگی
بگذارم وبخوابم
اما
به دیوار وجودت
که بارهـا بر سرم آوار شد
تکیه ندهم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#316
Posted: 3 Oct 2011 17:02
تنها براي چشمان تو مي نويسم که نگاهت تکراري از آسمان است
تو هماني هستي که بهار را برايم به ارمغان آوردي
و من هماني هستم که به عشقت وفادار مانده ام
و روزهاي بي تو را در دفتر دلم شمارش مي کنم تا بداني
چه عاشقانه ،دوستت دارم
و به انتظارت نشسته ام.
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#317
Posted: 3 Oct 2011 17:03
مامان که شدم
به دُخترم پول توجیبی نمیدم
تا یواش از پشت سرم بیاد
دستاشو حلقه کنه دور گردنم
موهاشم بخوره تو صورتم
...در ِ گوشم پچ پچ کنه
بگه مامانی بهم پول میدی ؟ داریم با بچه ها میریم بیرون
موهاشو بزنم کنار . ماچش کنم ، بگم برو از كيفم وردار مامانی
به خاطر دخترم هم که شده ، یه روزی مامان میشم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#318
Posted: 3 Oct 2011 17:05
به تو ياددادم عاشق شدن را
و دلم ميخواست كه از تو ياد بگيرم عاشق بودن را
و عاقبت به من آموختي كه منطق عشق را نميشناسد
پيش ترها از خدا بي خبران ميگفتند كه عشق منطق را نميشناسد
لعنت بر آنها
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#319
Posted: 3 Oct 2011 17:07
اي كه عشق را به من نماياندي
كاش با تو عشق را نميفهميدم
چرا خيانت كردي ؟
چرا يارايم بودي در فراموشي و در خوشي زندگي كردن ؟
دوري كن
قلبم اين را به من ميگويد
و عشقي ديگر هم
اي واي
اي واي
كه چه خواهد كرد ؟
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#320
Posted: 3 Oct 2011 17:08
سكوت از هر طرف جاري
هواي خانه تاريك است
ميانِ زندگي با من
پل ويرون و تاريك است
مرا درياب پيش از مرگ
كه مرگم سخت نزديك است
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد