ارسالها: 549
#321
Posted: 3 Oct 2011 17:14
چرا ما حرفِ ديگه براي گفتن نداريم ؟
يا داريم و هيچ كدوم ميلِ شنيدن نداريم ؟
چرا حرفهاي من و تو ديگه تكراري شده ؟
خون قلب من و تو جايِ بيزاري شده ؟
من پريشون
تو گريزون
زندگي ساكت و سرد
خون ما مثل زندون
پره حسرت
پره درد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#322
Posted: 3 Oct 2011 17:15
من... نه عمري پشتِ شيشه چون عروسك بودم
نه كه خُفته بينِ پنبه ها و پولك بودم
من اگر سردارِ عشقم
يا كه پاك باخته ام
سرنوشتم رو با دستهاي خودم ساخته ام
قصه ها گذشته بر من تا بدانم كيستم ؟
سرگذشتم هر چه بوده من پشيمان نيستم
يه زمان عاشق و گاهي توي آغوشِ هوس
هرچه بوده همه انتخابِ من بوده و بس
عشقِ من جز غمِ دلواپسي نيست
آخه قلبم مثلِ قلبِ كسي نيست
من پُر از احساسم
تو پُر از احساسي
واي اگر قلبِ منو نشناسي
گاهي سرشار از حقيقت
گاهي مغلوبِ گناه
هرچه هستم تو فقط من رو براي من بخواه
من اگر مريمِ پاكم يا كه يك گياهِ هرز
عشقِ من بيا به باورهای من عشق بورز
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#323
Posted: 3 Oct 2011 17:17
در حريمِ بسترِ سوزان تن
مي طپد چون قلب تو بر قلبِ من
مي شكافد پوست من
از شورِ عشق
مي طراود از نگاهم نوره عشق
مي دود خون در رگِ من با شتاب
از تبِ داغِ تنم در التهاب
ميفشارد فلبِ من را اسمِ تو
جسمِ من جاري شده در جسمِ تو
اي نفسهايت نسيمِ سبزه زار
سقف خانه پُر شد از عطر بهار
گاهي از من عاشقانه ياد كن
تو به يادم بوسه اي بر باد كن
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#324
Posted: 3 Oct 2011 17:19
دستهایم زادگاه سیگارهای ویکتور
تنم مدفون در مرداب زندگی
دهانم زیستگاه عرق سگی
چشمانم بسته بروی هوس
مثله تیله های کودکی مهربانی را میجویم در زمین های خاکی
امشب با نشاط تر از ستاره هایم
جرعه ای عشق
جرعه ای مهربانی
جرعه ای دلرحمی
جرعه ای دلسوزی
جرعه ای زندگی مثل آدم میخواهم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#325
Posted: 3 Oct 2011 17:20
بوی رخوت شهوت تمام این اتاق را پر کرده
تنم تمنایی میکند بی حد
بوس های داغت
آه
آن روز های رفته
من این هوس را بی تو چه کنم؟
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#326
Posted: 4 Oct 2011 17:30
تو چطور ميگي كه من براي تو كم بودم
مني كه عاشق ترين عاشقِ عالم بودم
تو فقط ديدهْ گريون خواستي
من برات قلبّ پُر از خون بودم
آخه تو فقط يه عاشق خواستي
اما من گذشته از جون بودم
تازه انگار داره باورم ميشه
من و تو سايه نوريم
تازه انگار داره باورم ميشه
با هم و از هم چه دوريم
بينِ ما پنجرهاي باز نميشه
بينِ ما قصه اي آغاز نميشه
بين ما هميشه يك ديواره
تازه فهميدم حقيقت داره
تو فقط دستِ نوازش خواستي
من سراپا غرقِ خواهش بودم
تو هميشه در پيِ بهانه ها
اما من حديثِ سازش بودم
آره تو يه دل سپرده خواستي
چه كُنم كه سر سپردت بودم ؟
تا كه هرگز كسي عاشقت نشه
واسه مردُم درسِ عبرت بودم
مني كه ساده به خاك افتادم
بايدم ساده بدي بر بادم
راستي لعنت به منِ ديوونه كه
به تو قلبمو چه آسون دادم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#327
Posted: 4 Oct 2011 17:33
آخرین جرعه ی چایی مانده در استکان را سر می کشم
و پیوستش پک عمیقی به سیگار می زنم
چشمهایم را می بندم و افکارم را لخت می کنم
باید باز امشب با یک درد تازه همبستر شوم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#328
Posted: 4 Oct 2011 17:35
لبھای تو
ھوس انگیزترین تجربه جھان است
وقتی مرا به نام می خوانی
فاصله ھوس تا گناه
فاصله نام من تا نام توست
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#329
Posted: 4 Oct 2011 17:37
دلم
يك مرد میخواهد
نابینا
خط بریل بداند
فصل به فصل
تنم را بخواند
بازیهای ادبیام را کشف کند
دستش را بگیرم
بازو به بازو
دنیا را برایش تعریف کنم
چشمش شوم
عصایش
و تمام زشتیهای جهان را
برای او
از قلم بیاندازم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#330
Posted: 4 Oct 2011 17:39
این که نشون میدن تو کارتونا
طرف تا جاییش زخم میشه
اوتومات یه چسب زخم
ضربدری روش می خوره دروغه
چون من هرجام زخم میشه
اوتومات روش نمک پاشیده میشه
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد