ارسالها: 549
#331
Posted: 4 Oct 2011 17:40
پدرم میگفت:
زندگی را نباز
ازین ستون به آن ستون فرجی ست
کاش میدیدی اکنون همه دردم از نبودن ستونی است که خودم را به آن بسته بودم
همه را باختم اما شاید ازین سیگار به آن سیگار فرجی باشد
دعایم کن پدر
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#332
Posted: 4 Oct 2011 17:42
مرا باور کن
همانطور که هستم
رنگ خودم
و مرا آنگونه بخواه که ترسیم شده ام
ساده ساده
این دل کوچکم می شکند
وقتی
از باورهای غلط جامه می بافی
و به زور بر تنم می کنی
آهسته فرو می ریزم
با صدایی بلند
افسوس
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#333
Posted: 4 Oct 2011 17:44
من عشقم را
عمرم را
بهترين روزهاي زندگيم را
جواني ام را
شرافتم را
انسانیتم را
صداقتم را
بخاطر نگاهی
ذره ذره کردم
سوزاندم با نگاهی تهی از تو
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#334
Posted: 4 Oct 2011 17:48
من وقتی منقلب میشوم همه حرف و حدیث توی دلم را روانه زبانم کرده دل و زبان را یکی کرده و به فضا میفرستم
اگر این منقلب شدن خوب باشد که دور و برم را بهار و شکوفه باران میکنم و اگر نه تیرباران میکنم
من مست این اخلاق بچگانه خودم هستم
فکر میکنم اگر دیوانه دیده بشوم بهتر است تا سیازیرک و دانا
من دانا نیستم من همه حواسم را متوجه اطرافم میکنم
پشت چشم نازک کردن هایی که مثل خنجر
توی شکمم میرود را میبینم صدا خفه کن هم توی حلقوم ندارم پس فریاد میزنم
گاهی ساده بودن اعتراف کردن بهتر از غیبت کردن نارو زدن است
من همیشه حرف توی دلم را میزنم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#335
Posted: 4 Oct 2011 17:49
شیشۀ نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لکۀ انگشت دروغ
آنکه میگفت که احساس مرا می فهمد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#336
Posted: 4 Oct 2011 17:50
در شهر من بکارت همان کاغذ نقره ای رنگ داخل پاکت سیگار است .
پاره که شود
هر کسی هوس میکند به تو دست درازی کند
باید برای سوختن و تمام شدن آماده باشی
به زودی دور می اندازنت
حتی همان کسی که بسته را خودش باز کرده
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#337
Posted: 4 Oct 2011 17:51
پیراهن گناه مرا مکش از پشـت
که بر می گـردم
و بی خـیال عـزیـزهای مصری و یعقــوب های چشــم به راه
چنان به خـود می فشارمت
که هفتاد و هفت سال تمام
بـاران ببارد و گنـدم درو کنیم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#338
Posted: 5 Oct 2011 16:09
تو
قول های فراموش شده،گوشی سایلنت،مشترکی که در دسترس نیست،عاشقی که عشق نمی داند!
من
در انتظار تو،بغض در جاده ی فرودگاه،مشترکی که دلش را شکسته ای،معشوقی که عاشقی کرد!
دفتر خاطرات
طبقه ی اول
اشک های من و وجدان تو
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#339
Posted: 5 Oct 2011 16:10
کنارم مینشینی
با چشمانی پر تمنا
برای خرید یک بوسه به قیمتی بالاتر از بورس خیابان
و من سرگردان کوچه شهید علی چپ
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#340
Posted: 5 Oct 2011 16:11
خواندم فاتحه ی شهری را
که حجم باسن
سینه
مدل ماشین
و پول
تکلیف روابط را روشن می کند
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد