ارسالها: 549
#451
Posted: 16 Oct 2011 04:41
اين همه حرف ميزنم
نمي فهمي
به جهنم !
نميدانم چه غلطي مي كني از اينجا در نمي آيم
از جهنم
پوستم را اما با سليقه مي كنی
گِرد و مارپيچ
بوي پرتقال مي آيد
دلتنگت ميشوم
حالا دلم تو را ميخواهد
سيگار مي خواهد
نميرسد
مثل تیری كه هيچ وقت به هدف نرسيد ،
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#452
Posted: 16 Oct 2011 18:11
همه جا پر شده که
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
من میگم حق دارن
چون دوست داشتن های ما بودار است
بوی سو استفاده
بوی خیانت
بوی دروغ میدهد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#453
Posted: 16 Oct 2011 18:14
استیو جابز د هم آمد و رفت
اما هنوز
در همسایگی ما
مادری اسپند دود میکند
پدری گوسفند میکشد
دختری طالع بینی میخواند که شوهرش باید متولد چه ماهی باشد
پسری پشت ماشینش مینویسد: بیمه ی قمر بنی هاشم
هنوز برای ازدواج استخاره میکنند
توی چاه پول میریزند و نامه پست میکنند
از کشتن یک بچه ۱۷ ساله ذوق میکنند !
عقب ماندگی زیر پوستِ مملکتِ من است
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#454
Posted: 17 Oct 2011 08:29
امروز با پای برهنه در خیابان قدم خواهم گذاشت
چرا می خندی ؟
من دیوانه ای بیش نیستم
فقط افكارم را از برند پوشی به كودك فقیری ترجیح داده ام كه روزانه با كفش های پاره و لباس های نامناسب
به مدرسه می رود
آری همان كه مادرش رو افراد از روی فقر فاحشه میخوانند
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#455
Posted: 17 Oct 2011 12:09
آخه بی شعور . . .
نه عشقم را به بازی بگیر
نه بازیت را عاشقانه جلوه بده
من تشنه احساسم احساس ...
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#456
Posted: 17 Oct 2011 12:19
برگشته ام به همان روزهای سیاه و گند زندگی سگی
از تمام عالم و آدم بیزارم
از تو هم بیزارم
آنقدر که اگر این روزها ببینمت تف می کنم توی صورتت
لعنت بهت
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#457
Posted: 17 Oct 2011 18:43
برایم آشناست
خیره می شویم به هم
دقایقی بی کلام می گذرد
سکوتمان شکسته می شود
با ترس گفت : چه طاقتی دارد این دلت
این بار وزن سکوتمان سنگین تر شد
بس است از جلوی آینه کنار می روم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#458
Posted: 18 Oct 2011 00:36
دست هايت
بوي گندم بو داده را ميدهد
لب هايت طعمِ توت خيس!
از ابتداي همين شعر تا الان
هزارتا شكلات به ياد لبانت خورده ام!
نه هوس است نه حرفي از سر بيكسي
اسمش را هرچه كه ميخواهي بگذار
اما من
بايد دستهايت را به جيبم بريزم
و لبانت را لابلاي بوسه هايم خشك كنم.
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#459
Posted: 18 Oct 2011 00:38
من کیام؟
گریههای گمشدهگی
چهرهای تا همیشه بی لبخند
جست و جویی همواره سرگردان
من ، کسی نیستم به غیرِ خودم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#460
Posted: 18 Oct 2011 00:39
فاحشه یک نقاش است !
تمام آنچه که تو نمیتوانی با زنت انجام دهی
برای توی ناتوان به تصویر میکشد
فاحشه ، یک شاعر است
تمام آن بوسه های عاشقانه
جانم ، جانم های از ته دل و جانی که زنت نمیتواند ارزانیت کند
برای توی نامرد در طبق اخلاص میگذارد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد