ارسالها: 549
#501
Posted: 21 Oct 2011 14:30
ما نسل فرداییم
خندههایمان در باد گم میشود
باران خونمان را خواهد شست و
استخوانهایمان در خیابانها میپوسند
ما نسل فرداییم
با لبهایی که هرگز بوسیده نمیشوند
آغوشهایی که گشوده نمیشوند و
خانههایی که خانواده نمیشوند
ما نسل فرداییم
در پی فراموشی گذشته
گذراندن امروز
و فردایی روشن
که روشناییش کورمان کرده است
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#502
Posted: 21 Oct 2011 14:37
نوشته های من مانند عشق بازی های تو هستند
تو هرگز پدر نخواهی شد
نوشته ها هم هرگز منتشر
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#503
Posted: 22 Oct 2011 08:08
خانه ما
همین سرزمینی است که به دردناک ترین حالتِ ممکن کمر به نابودی اش بستیم...
خانه ما
ایران
است
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#504
Posted: 22 Oct 2011 08:09
ما آدمهای ساده بدی هیچکس را باور نداریم
ما آدمهای ساده , دلشکسته ایم
بسکه هر کسی از راه می رسد از ما سوءاستفاده می کند
یا زمینمان می زند
یا درس ساده نبودن یادمان می دهد
لطفا دست از سر ما بر دارید
ما می خواهیم ساده باشیم و بمانیم
ما نمی خواهیم مثل شما خاص و پر طرفدار و محبوب باشیم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#505
Posted: 22 Oct 2011 08:12
ما همهمان تنهائیم ، نباید گول خورد . زندگی یک زندان است ، زندانهای گوناگون .
ولی بعضیها به دیوار زندان صورت میکشند و با آن خودشان را سرگرم میکنند.
بعضیها میخواهند فرار کنند؛
دستشان را بیهوده زخم میکنند.
و بعضیها هم ماتم میگیرند.
ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم.
همیشه باید خودمان را گول بزنیم ، ولی وقتی میآید که آدم از گول زدن خودش هم خسته میشود
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#506
Posted: 22 Oct 2011 08:23
خدایا
گرچه کفر است این
ولی
یک شب از این شبها
فقط یک لحظه
یک لحظه
خودت را جای من بگذار
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#507
Posted: 22 Oct 2011 08:23
به احترام اشک هایی که بر گونه هایم خشک گردید
به احترام بغض هایی که فرصت باریدن پیدا نکردند
و به احترام زیبا ترین هدیه خداوند ( عشق )
سکوتی می کنم به سنگینی فریاد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#508
Posted: 22 Oct 2011 12:35
تابستان در انتظار مرداد ها و زمستان تشنه برف هاست
اسکناسها کاغذ پارهاند و شهرت توهم تودههاست
حتی خدایان هم بدون فرشتگان تنهایند
هنوز صدای اشکهایم را بر پیادهرو ها میشنوم
نوشتارهایم برای تو ...
نگذار از آغوشت جدا شوم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#509
Posted: 22 Oct 2011 12:43
لبهایش یاد آور شهوتهای دور است
با آن دندانهای سپید و تیزش
مرد درنده بیگناه ...
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#510
Posted: 22 Oct 2011 12:52
او حیوان خفتهایست در رویا
من طعمه ای خسته در حسرت
نباید شبها کنار یکدیگر بخوابیم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد