ارسالها: 549
#531
Posted: 24 Oct 2011 19:49
حرف تنهايي را ، حرف دلتنگي را به که تسلیم کنم ؟
چه کسی می داند به چه می اندیشم ؟
چه کسی می فهمد من پر از تشویشم ؟
چه کسی با من دل خسته دمی از من گفت ؟
چه کسی با من مطرود نشست ؟
چه کسی حرف مرا ، درد مرا لحظه ای باور کرد ؟
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#532
Posted: 24 Oct 2011 20:00
دو نیمه می کنی وجودم را ،میان این بودن و نبودنت
یک نیمه در لحظه های نبودنت می سوزد
دیگری هم سر مست لحظه های خوش بودنت !
وای که حتی دلت به حال تن دو پاره ام نمیسوزد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#533
Posted: 24 Oct 2011 23:05
بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید
بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت
بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬بعضی جلد ضخیم
بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند
بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند
بعضی با کاغذ خارجی
بعضی آدمها تر جمه شده اند
بعضی تفسیر می شوند
بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند
بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای دیگرند
بعضی از آدمها دارای صفحات سیاه وسفید
بعضی از آدمها صفحات رنگی و جذاب دارند
بعضی از آدمها قیمت پشت جلد دارند
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند
بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند
بعضی ازآدمها را باید جلد گرفت
بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت
بعضی را توی کیف
بعضی از آدمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته و اجرا می شوند
بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی اند وبعضی ها معلومات عمومی
بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند
بعضی از آدمها غلط های چاپی فراوان
ازروی بعضی از آدمها باید مشق نوشت
از روی بعضی آدمها باید جریمه نوشت
به راستی ما کدامیم؟
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#534
Posted: 25 Oct 2011 07:42
هيچ حرفِ دگري نيست كه با تو بزنم
با تو اي رفته زِ دست
شدم از مستيِ چشمان تو مست
شده ام سنگ پرست
مرگ بر آن كه دلش را به دلِ سنگ تو بست
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#535
Posted: 25 Oct 2011 07:55
زندگي صحنه رنگينِ رياست همه مشتاق به آن مينگريم
عاقبت از سر تقدير چو باد روزي از لاشه آن ميگذريم
زندگي خاطره اي بيش نبود بهر ما جز غم و تشويش نبود
به كدام خاطره اش خوش باشيم ؟
كه كدام خاطره اش نيش نبود ؟
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#536
Posted: 25 Oct 2011 08:02
موسیقی غمگین ساعت دیواری افسرده ام می کند این وقت شب گنجشک از کجا بیاورم ؟
تا آوازش به زندگی برم گرداند ؟
آه گراهامبل
کاش اختراع نکرده بودی تلفنی را
که زنگ نمی خورد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#537
Posted: 25 Oct 2011 08:09
اصــولا آدم هـایی که ارزش دوسـت داشـتـه شـدن را نـدارنـد
درسـت هـمـان آدم هـایـی هـسـتـنـد
کـه مـا مُـصـرانـه سـعـی مـی کـنـیـم
دوسـتـشـان داشـتـه باشـیـم...!
ایـن قـانـون نـیـازی بـه اثـبـات نـدارد
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#538
Posted: 25 Oct 2011 08:12
جسمی شکسته و روحی پُر از خراش عاشق نمی شوم
دلواپسم نباش !
دستانی از تهی ، پاهایی از ورم فکر مرا نکن
امروز بهترم حال مرا نپرس
چیزی مهم که نیست
این دل شکسته گی ، اقرار بی کسی ست درگیر من نشو
همدم نمی شوم مرا ببخش !
آدم نمی شوم شکل خودم شدم ، تلخ و بدون رحم در انتهای خویش
حال مرا بفهم
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#539
Posted: 25 Oct 2011 08:26
رج میزنم کلاف سردر گم روز های بی نشان را به امید بالا پوشی از جنس اُمــیـــد
از جنس زنـــدگی !
زندگی را
(هر چه که باشد)
زنــــدگی خواهم کرد... !
این زنـــدگیِ مـــن است.
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد
ارسالها: 549
#540
Posted: 25 Oct 2011 10:26
نیمه تاریک خونه
عکست روی دیوار که بر خلاف خودت اصلا سرزنشم نمی کنه
صدای راه رفتن حشره هایی که با نبودنت حکم زندگیشون صادر میشه
واسه اینکه چیز زیادی تنم نیست نگران نیستم
علاوه بر اون بیداری تا نصفه شب هم دیگه دلیل نمیخواد
همه چیز این خونه عادیه
به جز من
یه حسی بهم میگه
قدر این آرامشُ بدون
گول این آرامشُ نخور
جنین ارزوهایم بخاطر مشت های ظالمانه ی غرورت سقط شد
نترس دیگر از باتو بودن باردار نمیشوم غرور تو نازایم کرد