ارسالها: 14491
#552
Posted: 15 Jul 2015 21:07
از روزی که دانستم زنم
در بندم
در بند ِ بندهای ِ سینه بندی
که هیچ گاه
عاشقانه باز نشد ...
هزار سال
در هزار لا
پیچیدند مرا
قانون وُ شرع وُ عرف،
تا زنانگی ام
مردی را بی طهارت نکند؛
حال که از ترس کپک های روح تو
خود را نمک سود کرده ام
از من چرا چشم برنمی داری تو . . .؟!؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#553
Posted: 16 Jul 2015 08:38
گفت: "من از زنی خوشم می آید که موقعیت ها را خوب بفهمد."
گفتم که منظورش را نمی فهمم و دستم را عقب کشیدم.
گفت: "مثلا در آشپزخانه یک کدبانو باشد و در اتاق پذیرایی مثل یک خانوم باشد و نه آشپز، در اتاق مطالعه یک زن متفکر و دانا و در اتاق
خواب مثل یک...."
حرفش را تند و با تحقیر قطع کردم.
گفتم: "مثل یک هرزه."
از حرفم جا نخورد، با خستگی روی فرمان قوز کرد.
گفت: " زنی که فکر می کند در اتاق خواب باید فیلسوف باشد ، احمق است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#554
Posted: 17 Jul 2015 11:30
اگر پدرانمان در مقابل چشم های ما مادرانمان را می بوسیدند
اگر قدیم ها به همسرشان نمی گفتند "منزل" یا به اسم فرزندِ پسر خطابشان نمی كردند
اگر گهگاهی به جای پوشك و ملاقه و آبكش،كتاب و قلم دست مادرانمان می دیدیم
اگر یاد می گرفتیم زنی كه عطر می زند فاحشه نیست
اگر یاد می گرفتیم زنی كه گیسوانش را به باد می سپارد قصد خود فروشی ندارد
اگر با صدای پاشنه های كفش یك زن،هزار و یك سر نمی چرخید به سمت صدا
اگر مردی به زنی شاخه گلی می داد ،نمی شدزن ذلیل و برده ی زن
اگر حجابِ ذاتِ یك زن می شد ناموس
و هزار و یك اگر و امای دیگر،امروز زن ها را معیار عقده های جنسی و عقب ماندگی یك جامعه قرار نمی دادند
زن دست نوشته ی احساسات خالق است
در آفرینش،معیارهایمان را اشتباه نوشتند
اشتباه..
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#555
Posted: 18 Jul 2015 08:22
هجوم شهوت که بالا میگیرد. ..
بکارت و نجابت را نمی فهمی!!!
عصمت و قسمت را یکی می بینی !!!
تن آدمی میشود جولانگاه هرزگی ها. . . .
اما ارضا که می شوی
تازه می فهمی چه دریدگی هایی که نکردی
ای انــــســـان...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 455
#556
Posted: 19 Jul 2015 12:12
شدم فاحشه دست روزگار ...
دنیا تجاوز می کند ...
عشق تجاوز می کند ...
بد بختی تجاوز می کند ...
بزرگان تجاوز می کنند ...
آن که قدرت دارد تجاوز می کند ...
و من حامله فرزندی هستم به نام عقده ...
بترسید از روزی که فرزندم به دنیا بیاید .....
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 14491
#557
Posted: 7 Aug 2015 15:31
دوسـ ـت داشـتــ ـن
یـک زن یعنــــــــ ــی
هیـچ وقـت "بـکـارت" بیـن دو پایـش "بـه کـارت" نـه آیـد
و "بـکـارت" یـک زن یعنـــ ـی
دوسـت داشتـن فقـط یـک مـــ ـرد .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#558
Posted: 25 Jan 2017 16:09
مادر دست در دست کودکش وعاشق مرد همسایه
پدر دست در دست همسرش ودل در گرو اندام زن همسایه
و اینگونه بود که کودک یاد گرفت بایکی ازدواج کند
به دیگری فکرکند
سرزمین من جایی است
که کودکان پانزده ساله عاشق اندام زنان چهل ساله اند
ومردان چهل ساله عاشق دختران پانزده ساله
گلهایش را کسی نخرید
همین که پاهایش را باز کرد
برای خریدنش صف بستند
بوی گند خیانت شهر را پر کرده
مردان چشم چران
زن های هرزه
پسران شهوتران
دختران پول پرست
راستی کجاشد آدمیت؟
چیدن یک سیب واین همه تقاص
فاحشه را خدا فاحشه نکرد
آنانیکه در شهر نان توزیع میکردند
اورا محتاج نان گذاشتند
تا وقتی محتاج آغوش شدند
به تکه نانی اورا بخرند
در وطن من اگر مادری تن فروشی کند تا برای اولادش نان پیدا کند میشود فاحشه
ولی اگرکسی حق مردم را بخورد میشود شخصیت سیاسی و وطندوست
هی رفیق
تو در روزگاری بزرگ شدی
که مردی برهنه شد تا کودکانش از گرسنه گی نمیرند
ومن در روزگاری زنده گی میکنم
که مادری برهنه شد تا کودکانش از گرسنه گی نمیرند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟