ارسالها: 767
#1
Posted: 16 Oct 2011 16:08
دوستان گرامی خواهش میكنم از این به بعد از واژگان پارسی در سخن وری استفاده كنید
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#2
Posted: 16 Oct 2011 16:15
به جای واژگان عربی از همسان استفاده نمایید:
مانند
لوازم التحریر:نوشت ابزار
عسل:انگبین
حرف زدن:سخن گفتن
كلمه:واژه
حضرت:پیامبر
سلام:درود
خداحافظ:بدرود
جمعه:ادینه
سلامتی:تندرستی
تغییر:دگرگونی
طول:درازا
لطف:خواهش
فارس: پارس
اول :یك
تبریك : شاد باش
فیساغورس:پیتاگوراس
جندیشاپور:گندی شاپور
پارس سگ نباید گفت بلكه باید گفت واق واق سگ
فارسی: پارسی
تفریق:منها
خلیج: خاشاب
درود «» سلام
سپاس «» تشکر
سپاسگزار «» متشکر
سپاسمند «» متشکر
آدینه «» جمعه
فَرویش «» تعطیل
روز فَرویش «» روز تعطیل
آسوده «» ریلکس
فراخ منش «» روشن فکر
روشن اندیش «» روشن فکر
نشدنی «» غیر قابل
اَنجامناپَذیر «» غیر قابل اجرا
برگشت ناپذیر «» غیر قایل ارجاع
کاشانه «» آپارتمان
بخش «» دپارتمان
گروه «» دپارتمان
سیج «» ریسک
سیجیدَن «» ریسک کردن
آناكاوي «» آناليز
واكاوي «» تحليل
وارون «» برعکس
بوارون «» برعکس
وارونه «» بلعکس
وارونوار «» معکوس
سِرُت «» شایعه
سِرُتها (= اَخبارِ راست و دروغ) «» شایعات
موشکافی «» تجزیه و تحلیل
پرتو «» اشعه
تابش «» تشعشع
پرتودهی «» تشعشع
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#3
Posted: 13 Nov 2011 11:29
واژه ادینه : این واژه ابتدا اذینه بوده چون تمام ایرانی ها باور داشتن كه اهورا مزدا زمانی كه این جهان هستی را می افرید در چنین روزی به خود استراحت داد و افرینش را تمام كرد و مردم باستان در این روز گذرگاه های شهری و كوچه ها را تزئین میكردن و به همین دلیل به ان اذینه گفته میشد كه درگذشت زمان ها به ادینه دگرگونی یافت
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#4
Posted: 14 Nov 2011 13:01
این جمله رو از من به یادگاری داشته باشید از فرزندی از این اب وخاك:زمانی رومی ها برای سلطنت نسل كشیkoshi و نسل كشی keshi میكردن كه این باعث تنفر مردم میشد اما اعراب كاری كردن كه ایرانی ها به زیر سلطه ای انها بروند فقط با تحت اثر دادن زبان و فرهنگ ایران و با این كار باعث این شد كه اندیشه ی ما به زیر اندیشه ی اعراب برود و نا خواسته بر ما سلطه داشته باشن
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 2554
#8
Posted: 25 Nov 2012 01:42
arewr666: همه واژه هایی که این حروف رو دارند عربی هستند
ق/ع/ذ/ح/ظ//ص/ض/ط/ء/ث/
عجب شرمنده که تا حالا هیچکی نفهمیده بود
زبان فارسی خیلی قدیمی تر از عربی است و عربی انشقاقی از فارسی است که در زمان ساسانیان از فارسی منشق شد و در برخورد با زبان فینیقی و مصری کم کم شکل خود را تغییر داد
زبان پارسی از سرزمین پارس در حدود استان امروزی پارس در جنوب ایران سرچشمه گرفتهاست و در زمان ساسانیان در دیگر سرزمینهای ایرانی گسترش زیادی یافت بهطوریکه در جریان شاهنشاهی ساسانیان، زبان فارسی میانه و گویشهای آن در خراسان بزرگ جایگزین زبانهای پارتی و بلخی شد و بخشهای بزرگی از خوارزمیزبانان و سغدیزبانان نیز فارسیزبان شدند.[۱۴] گویشی از فارسی میانه که بعدها فارسی دری نام گرفت پس از اسلام به عنوان گویش استاندارد نوشتاری در خراسان شکل گرفت و این بار با گسترش به سوی غرب به ناحیه پارس و دیگر نقاط ایران بازگشت.
تاثیر ایران بر تاریخ زبان عربی
در زمانهای قبل از اسلام زبان عربی به دو شاخه عربی جنوبی و عربی شمالی تقسیم میگردید. عربی جنوبی در اطراف یمن کنونی صحبت میشد و تحت تاثیر ارتباط با مصریان باستان و تمدن فنیقی قرار گرفته بود. زبان عربی امروزی بر اساس تدوین زبان اولیه عربی توسط ایرانیان در زمان ساسانیان بوده که صرف و نحو آرایش کلمات برای زبان عربی ایجاد شد و از حالت اولیه آن خارج شد .این زبان با ظهور اسلام و زبان عربی قرآنی که نزدیکی زیادی به زبان شکل یافته عربی داشت به مرور زمان فراگیر شد و امروزه به عنوان زبان عربی کلاسیک در تمام نقاط عرب زبان پراکنده شده.
از زبان فارسی
نوشتار اصلی: برهمکنش زبانهای فارسی و عربی
زبان عربی اشتقاقی است، بدین معنی که عربزبانان از الگوهای افعال، تفعیل، مفاعله، استفعال و.... بهره میبرند و با ریختن ریشه واژه در این الگوها که «باب» نامیده میشوند، واژه میسازند. در عربی همین روش را برای ریشههای واژههای پارسی هم به کار میبرند. برای نمونه از واژه فارسی زمان، مشتقهایی مانند ازمنه، مزمن و زمن ساخته شدهاست که شناسایی ریشه آن را دشوار میکند.[۴] نمونه دیگر واژه پارسی" کادیک" بصورت قاضی و سایر مشتقات آن مانندقضاوت و مقتضی و ... [۲] نمونهای دیگر واژه «مورَخ» به معنی تعیین زمان رویدادها است و در قرآن و عربی پیش از اسلام نبوده و ریشه عربی ندارد. فیروزآبادی درالقاموس المحیط آنرا بر گرفته از ماه رخ دانسته است اما عدهای از زبانشناسان معاصر آنرا اسم فاعل از تاریخ می دانند و خود تاریخ را عربی شده از" تاریک" می دانند. زیرا سخن از گذشتهها در تاریکی و ابهام قرار دارد. در مجله "الدراساتُ الأدبیّة » بهار و تابستان ۱۳۴۳.نویسنده دیدگاههای مختلف را در این خصوص آورده و نظر حمزه اصفهانی را در مورد عربی شده از "ماه رخ" و یا "تاریک" را بررسی نمودهاست. و نتیجه گیری نموده که معرب شده از تاریک بیشتر محتمل است و به منطق نزدیک تر است. [۵][۶] اعراب شمار زیادی از واژههای فارسی را برابر گویش خود تغییر دادند و شماری از همین واژهها بهوسیلهٔ ایشان و کارگزاران ایرانیِ آنها به فارسی وارد شد. چند نمونه از این گروه واژههای «فیل»، «فردوس»، «ابریق»، «قهستان» و «کنز» هستند که به ترتیب از واژههای فارسی «پیل»، «پردیس»، «آبریز»، «کوهستان» و «گنج» ساخته شدهاند. عربی سازی شمار دیگری از واژههای فارسی و راه یافتن آنها به فارسی از الگوی پیچیدهتری پیروی میکند[۷]. یک نمونه واژهٔ «جنحه» است که در فارسی کنونی کاربرد حقوقی دارد. این واژه از مفرد کردن واژهٔ «جُناح» ساخته شدهاست، اما «جناح» خود عربی شدهٔ واژهٔ فارسی «گناه» است [۸]. واژگانی مانند «بهلوان» (پهلوان) و «مهرجان» (بر گرفته از مهرگان که برای هرگونه جشن بکار میرود) در عربی نیز برگرفته از واژگان فارسی هستند [۹] واژههایی مانند برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعة (کلات)، منجنیق، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، آجر، گچ (به عربی جص)، خنجر (برگرفته از واژه خونگر)، طربوش (بر گرفته از سرپوش) از پارسی گرفته شدهاند [۱۰] به قرآن نیز واژگان پارسی فراوانی راه یافتهاست [۱۱] که از این دید پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرآنی انگاشته میشود: دین، سراج (برگرفته از چراغ)، جند، سجیل (بر گرفته از سنگگل)، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید)[۱۲]،[۱۳]،[۱۴]،[۱۵]،[۱۶]. از دیگر واژهههایی که از فارسی به عربی رفتهاند میتوان به: هندسه (برگرفته از اندازه / هَنداچک)، محراب (برگرفته از مهراب) و مسجد (برگرفته از مَزگت) اشاره کرد [۱۷].
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2517
#9
Posted: 29 Nov 2012 21:13
اصفهان:اسپهان
بروجرد:بروگرد
غذا:خوراک
جایزه:پاداش
مسوولان:کارگزاران
شکر:سپاس
معارضه:ستیز - رویارویی - درگیری
خدمت کار:پیشیار - پاکار - نوکر
غروب:شامگاه - ایوار - فروشد
به عنوان مثال:برای نمونه
استعمال دخانيات ممنوع:خواهشمند است سيگار نکشيد
ابلاغ:فرمان - دستور - پیامرسانی – رسانیدن – فرگفت
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 1495
#10
Posted: 2 Dec 2012 19:17
سلام خسته نباشید من میخوام یک تاپیک تو بخش گفتگوهای آزاد ایجاد کنم در صورت موافقت مدیران بنام
به همت و با پندار نیک پارسی را پاس بداریم
در این تاپیک هر کس خواست ثبت نام میکنه و هر کس داخل تاپیک اومد علاوه بر اینکه خودش سعی میکنه واژه های پارسی و افعال غیر مرکب رو استفاده کنه خودش به بقیه هم دوستانش که در تاپیک پست دادن اجازه دارن اگر در هر کدوم از پست ها کلمه غیر پارسی استفاده شده باشه با پیام خصوصی به هم اطلاع بدن و اون کلمات رو ویرایش کنن
مهم اینه که فقط کسانی که در این تاپیک پست موافق بدن این کارو انجام میدن و هر کس پست نده مزاحمتی براش نداره
ضمنا میتونن واژگان پارسی و معادل رو و افعال غیر مرکب رو در تاپیک واژگان پارسی ببینن و استفاده کنن و کم کم بصورن مرتب تکمیلش کنن
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت