انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 11 از 44:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  43  44  پسین »

Hafez Fortune | فال حافظ


مرد

 
mohan25: چشم نیت کردم
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد
کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

خاک وجود ما را از آب دیده گل کن
ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد

این شرح بی‌نهایت کز زلف یار گفتند
حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد

عیبم بپوش زنهار ای خرقه می آلود
کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد

امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان
کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد

بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است
همت نگر که موری با آن حقارت آمد

از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار
کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد

آلوده‌ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه
کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد

دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب
هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد
     
  
مرد

 
maryam_tanha: داداشی من نیت کردم. برای منم وقتی اومدی یه فال بگیر
بفرما اینم فال شما


قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر نبود

یا رب آیینه ی حسن تو چه جوهر دارد
که در او آه مرا قوت تاثیر نبود

سر ز حسرت به در میکده‌ها برگردم
چون شناسای تو در صومعه یک پیر نبود

من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم
هیچ لایق ترم از حلقه زنجیر نبود

نازنینتر ز قدت در چمن حسن نرست
خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود

تا مگر همچو صبا باز به زلف تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود

آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود

آیتی بود ز عذاب انده حافظ بی تو
که بر هیچ کسش حاجت تفسیر نبود
     
  
مرد

 
shaya1368: منم فال میخوام لطفااااااااااااااااا
بفرما اینم خدمت شما


یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

آن جوان‌بخت که می‌زد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد

کاغذین جامه به خونآب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد

دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد

سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد

شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد

کلک مشاطه صُنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد

مطربا! پرده بگردان و بزن راه عِراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد

غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد؟
     
  
مرد

 
maryam_tanha: میشه برام تفسیرشم بکنی داداشی؟
حتما

خواجه میگه:
یکی تو رو دوست داره اما نمیدونم چرا هی داری اذیتش میکنی
تو هرچی بهش بی محلی میکنی اون بیشتر میاد سمتت
و مثه شمع داره دورت میگرده چشات رو یه کم بیشتر واز کن
ممکنه با همین شخص آرزوهات برآورده بشه
و یه چیزم هیچ وقت یاد نره اگه کسی بهت محبت کرد تو نباید بزاری به پای
کوچیک بودن و بی شخصیت بودنش
     
  
مرد

 
shaya1368: ممنووووووووووووووووووووون
خواهش میکنم گلم

shaya1368: میشه مهنیشم بگی لفطاااااااااااااااااا
حتما عزیزم

میگه که:
اونی کهدوستش داری به طور ناگهانی و یه دفه ولت کرده رفته
معلوم نیس کجاست به احتمال خیلی زیاد دیگه هم برنمیگرده
نباید غمش رو بخوری چون ارزشش رو نداره
بهترین راهت اینه که فراموشش کنی
     
  
مرد

 
MiladBagheri: دمت گرم داداش تفسیرشم میشه واسم بکنی
خواجه میگه:
زیادی تو غم فرو رفتی کلا همه چیز رو فراموش کردی
یه کم اعتقادت رو قوی تر کن توکل کن تا کارات درست پیش بره
خیلی حرف مردم برات مهم نباشه
     
  
مرد

 
Aatena: نيت كردم
مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم

نصاب حسن در حد کمال است
زکاتم ده که مسکین و فقیرم

چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
به سیب بوستان و شهد و شیرم

چنان پر شد فضای سینه از دوست
که فکر خویش گم شد از ضمیرم

قدح پر کن که من در دولت عشق
جوان بخت جهانم گر چه پیرم

قراری بسته‌ام با می فروشان
که روز غم بجز ساغر نگیرم

مبادا جز حساب مطرب و می
اگر نقشی کشد کلک دبیرم

در این غوغا که کس کس را نپرسد
من از پیر مغان منت پذیرم

خوشا آن دم کز استغنای مستی
فراغت باشد از شاه و وزیرم

من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بام عرش می‌آید صفیرم

چو حافظ گنج او در سینه دارم
اگر چه مدعی بیند حقیرم
     
  
مرد

 
Aatena: توضيحش رو هم بي زحمت بگيد
یادم باشه اول تایپیک بنویسم فال بی توضیح میگیریم

خواجه میگه:
خدا ظاهرا خیلی دوستت داره چون بخت باهات یار شده
به یکی تکیه کردی یا شایدم قراره تکیه بکنی بدون که همونی هست که میخوای
میتونه به سعادت و خوشبختی برسونت
تو این راه شاید یه کم سختی بکشی اما باید محکم قدم برداری

چون معتقد نیستی بعد معنویش رو نمیگم
     
  
مرد

 
shenia: نیت کردم
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست

گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست

روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست

خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست

دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست

با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست

حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست
     
  
مرد

 
mahsadvm: نیت کردم
دارم امید عاطفتی از جانب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست

چندان گریستم که هر کس که برگذشت
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست

هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست

دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
از دیده‌ام که دم به دمش کار شست و شوست

بی گفت و گوی زلف تو دل را همی‌کشد
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست

عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده‌ام
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست

حافظ بد است حال پریشان تو ولی
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست
     
  
صفحه  صفحه 11 از 44:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  43  44  پسین » 
شعر و ادبیات

Hafez Fortune | فال حافظ

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA