ارسالها: 1131
#191
Posted: 8 May 2013 00:07
shakaat: ارسلان داداش اومدی یه حافظ برا م نباز کن
به چشم. . .
بفرما،
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست
میچکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گر چه در شیوه گری هر مژهاش قتالیست
ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر
وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست
بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد
که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست
کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد
حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#192
Posted: 8 May 2013 00:20
ebraaaaahim: ellipseses
سام علک
یه حافظ هم واسه ما وا میکنی؟
چرا که نه؟
بفرما دادا
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت
یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار
حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت
با این همه هر آن که نه خواری کشید از او
هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت
ساقی بیار باده و با محتسب بگو
انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت
هر راهرو که ره به حریم درش نبرد
مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت
حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی
هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#193
Posted: 8 May 2013 00:34
ebraaaaahim: ellipseses
منظورشو نگرفتم
مشکلی نداره. . .
میگه:
یه اشتباهی کردی که کاملا" شکست خوردی و پشیمونی. شکست مقدمهء پیروزیه، پس فکر نکن خدا فراموشت کرده!
در کل یه یا علی بگی و از نو شروع کنی حله. . .
امیدوارم جوابتو داده باشه
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 468
#194
Posted: 17 May 2013 19:46
shakaat: نیت کردم
ما نگوييم بدو ميل به ناحق نکنيم
جامه ي کس سيه و دلق خود ازرق نکنيم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنيم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنيم
عيب درويش و توانگر به کم و بيش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنيم
خوش برآنيم جهان در نظر راهروان
فکر اسب سيه و زين مغرسق نکنيم
آسمان کشتي ارباب هنر ميشکند
تکيه آن به که برين بحر معلق نکنيم
شاه اگر جرعه ي رندان نه به جرمت نوشد
التفاتش به مي صاف مروق نکنيم
کر بدي گفت حسودي و رفيقي رنجيد
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنيم
حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم براو
ورنه به حق گفت جدل با سخن حق نکنيم
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !
ارسالها: 14491
#195
Posted: 17 May 2013 20:14
بی مقدمه میگم به خاطر علاقه خاصی که به حضرت حافظ دارم کم پیش میاد با دیوانش بخوام فال بگیرم
ام چند سال پیش یکی از نزدیکترین دوستام تصادف کرد رفت تو کما همون شب با چشمی گریان نیت کردم وچقدر زود جواب گرفتم
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم/ بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد /مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
جهان پیر است و بیبنیاد از این فرهادکش فریاد/ که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل/ بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی/ که سلطانی عالم را طفیل عشق میبینم
اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست/ حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز/ که غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم
شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین/ اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم
حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد/ همانا بیغلط باشد که حافظ داد تلقینم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 468
#196
Posted: 18 May 2013 11:37
shakaat: ایول دستت درد نکنه
marjan1369: سلام آبجی سحر جون خوبی! برای منم فال میگیری؟
عليک سلام. بله، اينم فال شما
بيا که قصر امل سخت سست بنيادست
بيار باده که بنياد عمر بر بادست
غلام همت آنم که زير چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزادست
چه گويمت که به ميخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غيبم چه مژده ها دادست
که اي بلند نظر شاهباز سدره نشين
نشيمن تو نه اين کنج محنت آبادست
تراز کنگره عرش ميزنند صفير
ندانمت که در اين دامگه چه افتادست
نصيحتي کنمت يادگير و در عمل آر
که اين حديث ز پير طريقتم يادست
مجو درستي عهد از جهان سست نهاد
که اين عجوز عروس هزار دامادست
رضا به داده بده ز جبين گره بگشاي
که بر من و تو در اختيار نگشادست
نشان عهد و وفا نيست در تبسم گل
بنال بلبل بيدل که جاي فريادست
حسد چه ميبري اي سست نظم بر حافظ
قبول خاطر و لطف سخن خدا دادست
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !
ارسالها: 468
#197
Posted: 18 May 2013 11:57
andishmand: نیت کردم عزیزم .
اينم فال شما
ميسوزم از فراقت روي از جفا بگردان
هجران بلاي ما شد يارب بلا بگردان
مه جلوه مينمايد بر سبز خنگ گردون
تا او به سر در آيد بر رخش پا بگردان
يغماي عقل و دين را بيرون خرام سر مست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان
مرغول را بر افشان يعني به رغم سنبل
گرد چمن بخوري همچون صبا بگردان
اي نور چشم مستان در عين انتظارم
چنگي حزين و جامي بنواز يا بگردان
دوران همي نويسد بر عارضش خطي خوش
يارب نوشته ي بد از يار ما بگردان
حافظ ز خوبرويان بختت جز اين قدر نيست
گر نيستت رضايي حکم قضا بگردان
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !
ارسالها: 468
#198
Posted: 18 May 2013 12:13
mohamafariborz: نیت کردم ولی اینو بدون هرچی بیاد بهش عمل میکنم
بهش ميگم
اينم فال تو فرشادي
صنما با غم عشق تو چه تدبير کنم
تا به کي در غم تو ناله شبگير کنم
دل ديوانه از آن شد که نصيحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجير کنم
با سر زلف تو مجموع پريشاني خود
کو مجالي که سراسر همه تقرير کنم
آنچه در مدت هجر تو کشيدم هيهات
در يکي نامه محال است که تحرير کنم
آن زمان کار ز وي ديدن جانم باشد
در نظر نقش رخ خوب تو تصوير کنم
گر بدانم که وصال تو بدين دست دهد
دل و دين را همه در بازم و توفير کنم
دور شو ز برم اي واعظ و بيهوده مگوي
من نه آنم که دگر گوش به تزوير کنم
نيست اميد صلاحي ز فساد حافظ
چون که تقدير چنين است چه تدبير کنم
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !
ارسالها: 1131
#199
Posted: 18 May 2013 21:20
andishmand: ارسلان عزیز سلام .
امروز سحر جون زحمت کشید برام فال گرفت . حالا شما برام میگیرین .البته با تفسیر . اگه ممکنه؟
چشم
خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم
به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم
زاد راه حرم وصل نداریم مگر
به گدایی ز در میکده زادی طلبیم
اشک آلوده ما گر چه روان است ولی
به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم
نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
عشوهای از لب شیرین تو دل خواست به جان
به شکرخنده لبت گفت مزادی طلبیم
تا بود نسخه عطری دل سودازده را
از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم
چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد
ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم
بر در مدرسه تا چند نشینی حافظ
خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم
گیسو جان عجله کار خوبی نیست و اتفاقا" یکی از صفات خوب شما صبوریتون هست، در عشق صبر همهء مشکلات رو براتون شیرین خواهد کرد. به قول شاعر بخند به روی دنیا تا دنیا به روت بخنده و غم به دلت راه نده!!!
ببخشید. که یه کم وقفه افتاد این بین!!!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 468
#200
Posted: 23 May 2013 20:02
FaRAAZS: نیت کردم, زحمتشو بکش
بفرماييد. اينم فال شما
به جان پير خرابات و حق نعمت او
که نيست در سر من جز هواي خدمت او
بهشت اگرچه نه جاي گناهکاران است
بيار باده که مستظهرم به همت او
چراغ صاعقه ي آن سحاب روشن باد
که زد به خرمن ما آتش محبت او
بيار باده که دوشم سروش عالم غيب
نويد داد که عام است فيض رحمت او
بر آستانه ميخانه گر سري ببيني
مزن به پاي که معلوم نيست نيت او
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نيست معصيت و زهد بي مشيت او
مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاک خرابات بود طينت او
نميکند دل من ميل زهد و توبه دلي
به نام خواجه بکوشيم و فر دولت او
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !