ارسالها: 1131
#52
Posted: 28 Jun 2012 17:38
باشه...
البته که تفسیر فال یه چیز نسبیه و به حالت شما در لحظه گرفتن فال داره،اما تفسیر من اینطوره:
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
شعر با قافیه فعل همراهه،پس از انجام کاری در آینده یا گذشته خبر میده.مسلما" از زمان فعل و منفی بودنش،مشخصه که صاحب فال از چیزی یا کاری نا امیده.
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
خوب،حافظ همچنان از نا امیدی داره صحبت میکنه و مطمینا" کاری که کردید،نتیجه خوبی نخواهد داشت.
در کل شعر از یاءس و نومیدی داره میگه،پس نباید انتظار تفسیری خوب داشت.
در ضمن ابیات بعدی شعر به این نکته اشاره دارند که باید از غرورتون کم کنید،اگر میخواهید به مرادتون برسید.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#53
Posted: 28 Jun 2012 18:43
Sahar1986
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
تا ببینیم سرانجام چه خواهد بودن
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گونه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن
مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن
باده خور غم مخور و پند مقلد مینوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن
دسترنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی که آخر به ناکام چه خواهد بودن
پیر میخانه همی خواند معمایی دوش
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن
****
مدتیه که غمی داری،مطمین باش که روزگار زودگذر تر از این حرفاست که بخوای غم بد و سختیش رو بخوری.
اطرافیانت حرفهای نا امید کننده ای دارند،اما به اونها بی توجه باش و اصلا" بد به دلت راه نده.
در ضمن در این شرایط مشاوره گرفتن از یه شخص با تجربه میتونه راه درست رو بهت نشون بده.
خوشبختانه شعری که اومد،تقریبا" تفسیر مستقیمی داشت و زیاد پیچیده نبود.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#54
Posted: 28 Jun 2012 18:54
mereng
اگر بمذهب تو خون عاشقانست مباح
صلاح ما همه آنست کان تراست صلاح
سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات
بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح
ز چین زلف کمندت کسی نیافت خلاص
از آن کمانچه ابرو و تیر چشم نجاح
ز دیده ام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نکند در میان آن ملاح
لب چو آب حیات تو هست قوت جان
وجود خاکی ما را ز دست ذکر رواح
بداد لعل لبت بوسه ای بصد زاری
گرفت کام دلم زو بصد هزار الحاح
دعای جان تو ورد زبان مشتاقان
همیشه تا که بود متصل مساء و صباح
صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ
زرند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح
****
عشق تو عشقی پاک و واقعی است،حتی در راه عشق از جان خود دست شسته ای.این با توجه به اینکه روحیاتت رو تقریبا" میشناسم،خوبه.اما توجه کن که عشق تو رو از راه سعادت دور نکنه.کمی راز و نیاز به درگاه حق تعالی و حمد و ثنا میتونه تو رو کمک کنه.
موفق و پیروز باشی محمد جان!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#55
Posted: 28 Jun 2012 19:09
Si4v4sh
غزل شماره 275
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
وین زهد خشک را به می خوشگوار بخش
طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و می گسار بخش
****
انسان بسیار با خدایی هستی،اما جدیدا" کاری برای کسی انجام دادی و انتظار جبران میکشی.دوست عزیز کارهارو به خدا بسپار و اصلا" به مسایل حاشیه ای فکر نکن.
مطمءن باش توقع بیجا فقط خودت رو آزار خواهد داد.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#56
Posted: 28 Jun 2012 19:45
ebixxxxx
غزل شماره 311
عاشق روی جوانی خوش نوخاستهام
وز خدا دولت این غم به دعا خواستهام
عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراستهام
****
به تازگی دلباخته و عاشق کسی شده ای!هر چقدر هم که به حیله و ترفند برای دستیابی به معشوق بپردازی موفق نمیشوی...پس بهتر آن است که از خدایت مدد بجویی،که سرچشمه تمام زیبایی و امدادهاست
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#57
Posted: 29 Jun 2012 07:24
Sepehr08844
غزل شماره 266
دلم رمیده لولی وشی ست شور انگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
هزار جامهء تقوی و خرقهء پرهیز
****
شما عاشق شده اید،و در راه عشق از همه چیز خود،دین و دنیایتان گذشته اید.
طرف مقابل شما هم همین حس را دارد،اما بیگدار به آب نزن، وزن شعر آهسته ست و این یعنی صبر داشته باش
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 468
#58
Posted: 29 Jun 2012 08:01
سحرم دولت بيدار به بالين آمد
گفت برخيز که آن خسرو شيرين آمد
قدحي درکش و سر خوش به تماشا بخرام
تا ببيني که نگارت به چه آيين آمد
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !
ارسالها: 1131
#59
Posted: 29 Jun 2012 13:39
mr142
دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می کنند
گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتی ست که تقریر می کنند
.....
****
قصد انجام کاری داری که فقط به خودت مربوط میشود، پس در تصمیم گیری با کسی مشورت نکن.
شعر مثبتیه، یعنی در آینده ای نه چندان دور، به خواسته و مراد قلبیت میرسی
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#60
Posted: 29 Jun 2012 14:14
Slash00
سینه ام زاتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطهء دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رج جانانه بسوخت....
****
عزیزی به تازگی از تو دور شده است و برای همین،غمگینی.وصل این هجران را تنها به خدا بسپار و امیدوار باش که خبر خوبی از او به تو خواهد رسید...
اگر کدورتی بینتان هست،آن را فراموش کن و غرورت را بشکن.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...