ارسالها: 8724
#221
Posted: 23 Jan 2012 13:51
عنوان: نقاب
هی بازیگر ! گریه نکن ! ما همهمون مثلِ همیم !
صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت میزنیم !
یکی معلم میشه وُ یکی میشه خونهبهدوش !
یکی ترانه ساز میشه ، یکی میشه غزلفروش !
یکی رئیسِ کارخونه ، یکی یه قاتل شرور !
یکی وکیل ، یکی وزیر ، یکی گدا ، یکی سپور !
کهنه نقابِ زندهگی تا شب رو صورتای ماس !
گریههای پُشتِ نقاب مثلِ همیشه بیصداس !
هر کسی هستی یه دفه قَد بکش از پُشتِ نقاب !
از رو نوشته حرف نزن ، رهاشو از پیلهی خواب !
نقشهی یه دریچه رُ رو میلهی قفس بکش !
برای یکبار که شده جای خودت نفس بکش !
کاشکی میشد تو زندهگی ما خودمون باشیمُ بَس !
تنها برای یک نگاه ، حتا برای یک نفس !
تا کی به جای خودِ ما نقابِ ما حرف بزنه ؟
تا کی سکوتُ رَج زدن ، نقشِ نمایشِ منه ؟
آی نمایشنامهنویس ! نقش منُ به من بده !
نقشِ جدالِ آخرِ تن به تنُ به من بده !
میخوام همین ترانه رُ رو صحنه فریاد بزنم !
نقابمُ پاره کنم ، جای خودم داد بزنم !
هر کسی هستی یه دفه قَدبکش از پُشتِ نقاب
از رو نوشته حرف نزن ، رهاشو از پیلة خواب
نقشة یه دریچه رُ رو میلة قفس بکش
برای یک بار که شده جای خودت نفس بکش
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#222
Posted: 23 Jan 2012 13:51
عنوان: شهرِ خواب
تشنهها تو هُرمِ صحرای عطش خوابِ چشمهی زلالُ میبینن
اونا که سیبای سُرخُ میخورن ، خوابِ میوههای کالُ میبینن
آنتنِ زنگ زده روی پُشتِ بوم ، خوابِ پای یه کبوتر میبینه
هر کی بیشتر توی قصه میشکنه ، همیشه خوابای بهتر میبینه
اما من خوابِ تو رُ دیدمُ بَس ، خوابِ تو ای تو هوای هر نفس !
مثلِ اون عقابِ پیری که هنوز ، خوابِ پروازُ میبینه تو قفس !
خوابِ تو یه خوابِ نابِ تازه بود ، رؤیای پاکُ زلالِ مخملی
خوابِ هفتسالگیِ ستارهها ، فصلِ سرسبزِ کلاسِ اولی
آخ ! چه ساده همترانه میشدیم تو کلاسِ بی هراسِ لحظهها
آرزوها چه هماندازه بودن ، دنیا جا میشد میونِ مُشت ما
صدای خندههامون قَد میکشید ، وقتِ گرگمبههوا تو کوچهها
دستامون دوباره عادل میشةدن وقتِ قسمت شدنِ کلوچهها
کاش میشد همیشه بچگی کنیم کاش میشد دوباره همصدابشیم
خورشید از چهار طرف بتابه وُ ماها از سایههامون جدا بشیم
میدونم نمیشه اما چاره نیست ، وعدهگاهمون بازم خوابِ منه
توی آسمونِ تنهاییِ من ، همیشه خورشیدِ رؤیا روشنه
دوس دارم تو شهرِ خوابم بمونم،آخه سادهتر میشه ستاره چید !
میشه آوازِ زلالِ بودنُ از سکوتِ تُردِ لحظهها شنید !
اما باز صدای زنگِ زندهگی خوابُ از چشمای خستهم میگیره !
فصل ناتمومِ کودکیِ من ، تو دلم مثل یه فانوس میمیره !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#223
Posted: 23 Jan 2012 13:52
عنوان: با من باش!
امشب انگار خونِ تازهیی تو رگهای منه
یکی از عمقِ سکوتم داره فریاد میزنه
منُ از جاده نترسون نگو که فاصلهمون
صدتا کفش سُربیُ صدتا عصای آهنه
تو سَرَم افتاده امشب هوسِ قدم زدن
رَد شدن از دلِ آتیش تو یه چش به هم زدن
پا به پای سیمِ گیتار خوندن از گذشتهها
توی هوای روشنُ پاکِ ترانه دَم زدن
نازنین ! فقط توی همین نفس با من باش !
بگو هستی که بِرُمبه این قفس ، با من باش !
گوش بده نبضِ ترانه تنها با تو میزنه
بیبیِ ترانههام توییُ بَس ، با من باش !
بیا امشب از حصارِ هر بهانه رَد بشیم
لهجهی نابُ زلالِ این شبُ بَلَد بشیم
ما دوتا رودخونهییم تو دریا میرسیم به هم ،
نکنه طعمهی دیوارای سردِ سَد بشیم
ولی انگار که دارم من با خودم حرف میزنم
جُز صدای نفسم هیچ صدایی نمیشنوم
نگا کن ! فقط یه سایه پا به پای من میاد
سایه فریاد میزنه: تنها رفیقِ تو منم !
نازنین ! فقط توی همین نفس با من باش !
بگو هستی که برُمبه این قفس ، با من باش !
گوش بده نبضِ ترانه تنها با تو میزنه
بیبیِ ترانههام توییُ بَس ، با من باش !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#224
Posted: 23 Jan 2012 13:53
عنوان: پرنده بیپرنده
اونورِ این شبِ کلَک ، منُ ترانه تَک به تَک
خونه میساختیم روی باد ، دریا میریختیم تو اَلَک
مسافرای کاغذی ، رَد شده بودن از غبار
تو قصه باقی مونده بود ، شیههی اسبِ بیسوار
گفته بودن صدتا کلید برای ما جا میذارن
مزرعههای گندمُ برای فردا میذارن
فردا رسیدُ خوشهیی تو دستِ ما باقی نموند
سقفِ ستارهها شکست ، رو سرمون طاقی نموند
با کلیدای زنگ زده ، قفلای بسته وا نشد
سکهی دلسپردگی ، تو جوبِ ما پیدا نشد
تو سفرهمون همیشه سینِ ستاره کم بود
همیشه تا رسیدن فاصله یک قدم بود
کسی به ما نشون نداد که انتهای خط کجاست ؟
آهای درختای انار ! دیکتهی بیغلط کجاست ؟
چرا تو آسمونمون پرنده گوشهگیر شده ؟
چرا نمیرسیم به هم ؟ چرا همیشه دیر شده ؟
تو دفترِ سکسکهمون چن تا ترانه خالیه ؟
چن تا ترانه قصهی ممتدِ بیخیاله ؟
چن تا صدای بیصدا سکوتُ فریاد میزنه ؟
زغالِ شامِ آخرُ دستای کی باد میزنه ؟
تو غیبتِ حنجرهها ترانهسازیمون چیه ؟
یکی به من جواب بده ، آخرِ بازیمون چیه ؟
تو بازیِ کلاغ پَر ، هیشکی نشد بَرَنده ،
قصهی ما همین بود: پرنده بی پرنده !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#225
Posted: 28 Jan 2012 07:10
عنوان: چهارراه
بیبیِ چراغ قرمز ! دخترِ بچه به پُشت !
دودِ اسفندِ تو رُ ترس کدوم ستاره کشت ؟
فالای حافظتُ بادِ کدوم بهونه بُرد ؟
سیبِ سرختُ کدوم سایهی سربُریده خورد ؟
گُلِ یخ شاخهیی چنده ؟ گلِ بیبرگُ بهار !
چشمای خیستُ بستی به کدوم جادهی تار ؟
برو اسفندتُ دود کن سرِ چارراهِ شلوغ !
تا شاید وابشن این چشمای کورِ بیفروغ !
چشمِ آدمایی که حتا یه خوابم ندیدن
فکر بچههایی نیستن که تو کارتُن خوابیدن
اونا که از اولِ هستی به ماتم میشینن
وقتِ بارون زیرِ پُل خوابِ یه کرسی میبینن
اسفندِ دونه دونه ، گریه نکن شبونه
شهرِ قشنگِ رؤیا ، مقصدِ قصهمونه
آخرش یکی میاد گلهاتُ یکجا میخره
تو رُ ترکِ اسبِ نور به شهرِ رؤیا میبَره
اونجا که آدماشُ نمیشه با سکه خرید
میشه با بالِ صدا تا اوجِ قلهها پرید
اونجا هیچکس نمیخوابه زیرِ سقفِ سردِ پُل
درِ جعبههای جادو وا میشه به نامِ گل
اونجا فالِ عاشقا یه فالِ سبزُ روشنه
هر یه قرصِ نونِ جو سهمِ هزار تا دهنه
برو اسفندتُ دود کن سرِ چارراهِ شلوغ
تا شاید وابشن این چشمای کورِ بیفروغ
اسفندِ دونه دونه ، گریه نکن شبونه
شهرِ قشنگِ رؤیا ، مقصدِ قصهمونه
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#226
Posted: 28 Jan 2012 07:11
عنوان: آفتابی
راهی نمونده ، نازنین ! باید به دریا بزنیم !
باید از این خوابِ بلند ، یه پُل به رؤیا بزنیم !
راهی نمونده نازنین ! راهِ ستاره سَد شده !
تو امتحانِ سادگی ، قلبِ منُ تو رَد شده !
راهی نمونده باید از بغضِ ترانه بگذریم !
غصه نخور ! ما دوتا از سایهها آفتابیتریم !
راهی نمونده ، رفتنت آخرِ قصهی منه !
اما چراغِ یادِ تو ، تو شبِ قصه روشنه !
خاتونِ خط خوردهی من ! نبضِ غزل رُ زنده کن !
دوباره تو بازیِ دل ، بغضِ منُ برَنده کن !
خاتونِ خط خوردهی من ! اوجِ صدای من کجاست ؟
حروفِ پاک اسمِ تو ، کجای این ترانههاس ؟
با هم کلیدِ نقره رُ تو کوچه پیدا میکنیم !
واژهی زندهگی رُ با ترانه معنا میکنیم !
خاطرههای خفته رُ دوباره بیدار میکنیم !
عشقُ تو هر ترانهیی صد دفه تکرار میکنیم !
هنوزم نبضِ غزل نبضِ قدمهای منه !
هنوزم قلبِ ترانه توی سینهم میزنه !
نازنین ! خسته نشو ! تو آینه میرسیم به هم ،
طپشِ ترانهها فاصلهها رُ میشکنه !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#227
Posted: 28 Jan 2012 07:11
عنوان: چی بخونم؟
چی بخونم وقتی چشمام از حضورِ گریه خیسه ؟
وقتی هیچکس نمیتونه غصههامُ بنویسه !
چی بخونم وقتی قلبت منُ از تو قصه رونده ؟
وقتی که به جز یه سایه کسی پیشِ من نمونده !
چی بخونم وقتی فریاد با سکوت فرقی نداره ؟
وقتی هیچکس نمیتونه تو رُ پیشِ من بیاره !
شبِ بی نفسی ، شبِ بلندِ تنهایی !
تو که همنفسی ، بگو کجای دنیایی ؟
شبِ گریهی من ، شبِ سیاهِ بیداری !
غمِ رفتنِ تو ، شده یه دشنهی کاری !
چی بگم وقتی ترانه بیتو جلوهیی نداره ؟
وقتی آواز منُ تنها توی کوچه جا میذاره !
وقتی توی آسمونم چشمکِ ستارهای نیست !
وقتی که برای بغضم جُز شکستن چارهای نیست !
چی بخونم وقتی هیچکس منُ از خودم ندزدید !
وقتی غربتِ صدامُ کسی غیرِ تو نفهمید !
شبِ بی نفسی ، شبِ بلندِ تنهایی !
تو که همنفسی ، بگو کجای دنیایی ؟
شبِ گریهی من ، شبِ سیاهِ بیداری !
غمِ رفتنِ تو ، شده یه دشنهی کاری !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#228
Posted: 28 Jan 2012 07:12
عنوان: پلِ عابرِ پیاده
روی جدولِ شکسته ، یه پسربچه نشسته
گُلای سُرخُ گرفته توی انگشتای خسته
تو چشاش ستاره مُرده ، سه روزه هیچی نخورده
سر رسیدنِ بهارُ کسی یادش نیاورده
«ـ آقایون ! خانوما ! گُل !
سهمِ منم از آدما ! گُل ! »
آدما تو فکرِ عیدن ، فکرِ یه ماهی سفیدن
اونا از تو ماشیناشون ، هیچ صدایی نشنیدن
دیگه شب از راه رسیده ، غنچهی غروبُ چیده
از پسر بچهی خسته هیچکسی گُل نخریده
پُلِ عابرِ پیاده تنها جای اَمنِ خوابه
رو لبِ اون پسر اما یه سوالِ بیجوابه:
«ـ ای خدا چرا نمیشه این گُلا یه لُقمه نون شه ؟
جای خوابِ من تو ابرا ، روی بامِ آسمون شه ؟ »
پسرک ! موقع خوابه ، وقت یه رؤیای نابه !
فردا که بیدارشی از خواب ، عیدیِ تو یه جوابه !
صُب شده اونورِ شیشه ، پسرک بیدار نمیشه
انگاری تمومِ عمرش توی خواب بوده همیشه
گُلا پژمُرده وُ پَرپَر ، روی پُل ریخته کنارش
خیره موندن به خیابون اون چشای بیقرارش
هنوزم رو پُل خوابیده ، با چشای باز تو بارون
تو مرخصیِ عیده ، پاسبون این خیابون...
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#229
Posted: 28 Jan 2012 07:13
عنوان: میدونم
میدونم که یک نفر هست زیرِ این گنبدِ سنگی
که میاد رو آسمونم میکشه یه قوسِ رنگی
اونکه از تبارِ دریا ، اونکه از نسلِ ستارهس
وقتی باشه هر دقیقه یه تولدِ دوبارهس
اون که آینهی اتاقم از حضورش بینصیبه
توی آینه من نشستم اما من با من غریبه
فرصتی نموندهای عشق ! این صدا صدای مرگه
آخرین فصلِ جوانه ، فصلِ جون دادنِ برگه
از تو قصهها طلوع کن تاغروبِ من بمیره
زیر خاکسترِ سردم ، شعلهی تو جون بگیره
یکی باید اینجا باشه که منُ بدزده از من
با من از خودم خودیتر ، بینِ تن باشه وُ پیرهن
یکی باید این جا باشد که شبُ کم کنه از روز
روزِ تازهیی بیاره جای این روزِ غزلسوز
یکی باید اینجا باشه ، اونی که مثلِ کسی نیست
وقتِ سردادنِ آواز مثلِ اون همنفسی نیست
فرصتی نموندهای عشق ! این صدا صدای مرگه
آخرین فصلِ جوانه ، فصلِ جون دادنِ برگه
از تو قصهها طلوع کن تا غروب من بمیره
زیرِ خاکسترِ سردم ، شعلهی تو جون بگیره
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#230
Posted: 28 Jan 2012 07:14
عنوان: نمایش
آدما ! بگین بدونم ، چرا عمرِ شب بلنده ؟
چرا خورشید درِ نورُ روی باغچهمون میبنده ؟
سیبِ باغِ قصه کالِ ، بازیگر رو پرده لالِ
تو سکوتِ این نمایش نمرهی ترانه چنده ؟
آدما ! به جای دیدن ، ما فقط تخمه شکستیم !
چشمامونُ وا گذاشتیم ، درِ مغزامونُ بستیم !
قهرمانِ قصه ، خسته ، دادکشید با لبِ بسته:
«آدمی مونده تو قصه ؟ » ما نگفتیم که «ما هستیم ! »
آدما ! تو این نمایش ، نقشِ ما فقط نگاهه !
سوزنِ ریزِ حقیقت میونِ انبارِ کاهه !
کورهراهِ بیستاره ، راه به هیچ جایی نداره،
ما نمیرسیم به مقصد ، دیگه این آخرِ راهه !
آدما ! شاید یه روزی ، آخرِ یه فیلم تازه،
برسیم بالای تقویم ، اونجا که روزا درازه !
آسمونِ اونجا صافه ، دشنههاش توی غلافه،
اونجا قهرمانِ فیلمم ، مثِ ما ترانه سازه !
کپ نکنین اگه قُرُق بایه پشه شکسته شه !
اگه یه وقت میون فیلم ، پرده صحنه بسته شه !
کپ نکنین اگه به عشق ، یه نمرهی رَدی بِدَن !
جایزهی نوبل رُ به پزشک احمدی بِدَن
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***