ارسالها: 8724
#251
Posted: 1 Feb 2012 14:00
عنوان: چترِ مشترک
رسیدم آخرِ جاده ، اگر چه این سرآغازه
اگر چه قُمری قلبم دوباره فکرِ پروازه
رسیدم آخر جاده ، دوباره یکه وُ تنها
تو رفتی تا بپوسم من ، تو این یلدای بیفردا
رسیدم اولِ سطرِ همون اندوهِ طولانی
سرآغازِ پُر آوازِ همون پیوندِ پنهانی
نگا کن ! این منم ! بیدل ! نگاهم کن از این روزن !
بیا زنجیرمُ بردار ! درِ زندانمُ بشکن !
ضربانِ قدمامون ، روی سنگفرشِ خیابون
آرزوی این ترانهس: چترِ مشترک تو بارون
بیا ای بهترین بانو ! پَرِ پروازمُ واکن !
بیار فانوستُ بالا ، واسهم خورشیدُ پیدا کن !
هنوز خیلی غزل مونده که باید با تو قسمت شه
باید دروازهی آواز به دستِ تو مرمّت شه
باید فوارهی رؤیا ، بره تا آسمون بالا
چراغِ عشقُ روشن کن ! نگو دیره ، همین حالا !
غرورِ گریمُ دریاب ! دلیلِ نابِ دلتنگی !
طلوع کن ! تو سرآغازِ زلالُ پاکِ آهنگی !
ضربانِ قدمامون ، روی سنگفرشِ خیابون
آرزوی این ترانهس: چترِ مشترک تو بارون
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#252
Posted: 1 Feb 2012 14:02
عنوان: ضیافت
من خودمم نه خاطره ، منظرهاَم نه پنجره
من یه هوایتازهاَم ، نه انعکاسِ حنجره
میخوام سکوتِ کوچه رُ ترانه بارون بکنم
دلها رُ به ضیافتِ ترانه مهمون بکنم
میخوام بگم که این صدا هر چی که هَس مالِ منه
شیشهی رخوت شبُ سنگِ ترانه میشکنه
خونهی من همین وَراس ، پیشِ شما پیادهها !
هر جا که چشمِ عاشقی مونده به خطِ جادهها
وقتی که قلبِ عاشقا به سیمِ آخر میزنه
کبوترِ صدای من به آسمون پَر میزنه
آسمونم مثلِ یه عکس جا نمیگیره توی قاب
وقتی که بارون بزنه تموم میشه عمرِ حباب
سقفِ ترانه سنگینه من ولی جنسِ شیشهام
دل رُ به غربت نزدم ، تیشه نخورده ریشهام
هموطنِ این وطنم ، همدلِ دلبستگیاش
همدمِ دلواپسیُ همنفسِ خستگیاش
تنها دلیلِ بودنم خوندنِ این ترانههاس
زخم هزار تا خاطره تو دلِ عاشقانههاس
بادهی این ترانهها تا به اَبد نوشِ شما
خونهی اَمنِ این صدا همیشه آغوشِ شما
وقتی که قلبِ عاشقا به سیمِ آخر میزنه
کبوترِ صدای من به آسمون پَر میزنه
آسمونم مثلِ یه عکس جا نمیگیره توی قاب
وقتی که بارون بزنه تموم میشه عمرِ حباب
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#253
Posted: 1 Feb 2012 14:02
عنوان: آدم برفی
برفِ سنگینِ زمستون همه چی رُ کرده پنهون
آدمای شهرِ برفی خوابیدن تو خونههاشون
آدمک برفیِ خسته روی برفُ یخ نشسته
چشماشُ به انتهای شبِ بیستاره بسته
دگمهی لباسش از سنگ ، دلش از خوابِ زمین تنگ
کلاهش یه سطلِ خالی ، رو لباش خندهی کمرنگ
دورِ گردنش یه شاله ، چشماش از جنسِ ذغاله
اون میخواد راه بره اما میدونه که این محاله
تنها همین آدمک از خوابِ زمین با خبره
یخ زده اما هنوزم از منُ ما زندهتره
آدمک دلش شکسته ، از نشستن شده خسته
برای رفتن از اینجا برف و یخ راهشُ بسته
تن اون تو یخ اسیره ، دوس داره که پَر بگیره
حاضره برای فتحِ «یک قدم» حتا بمیره
تیلههای داغِ اشکش روی گونههاش نشستن
پیچیده تو گوشِ کوچه صدای تُردِ شکستن
هق هقِ گریهی تلخش توی شب بلنده اما
بَسکه یخ بسته دلامون صداشُ نمیشنویم ما
تنها همین آدمک از خوابِ زمین باخبره
یخ زده اما هنوزم از منُ ما زندهتره
فردا بچههای کوچه دیدن اون رفته از اینجا
اما انگار جای پاهاش روی برف نمونده برجا
روی برفا باقی مونده ، اثرِ یه جای خالی
یه دونه سطل شکسته ، با دوتا چشمِ ذغالی...
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#254
Posted: 1 Feb 2012 14:03
عنوان: لاله زار
از لالهزار که میگذرم ، بغضِ ترانه میشکنه
تو عمقِ سینهم یه نفر باز زیرِ آواز میزنه
از لالهزار که میگذرم ، میشم یه بچهی بَلا
عاشقِ فیلمِ جُفتیُ عاشقِ سیبای طلا
از لالهزار که میگذرم اَلَک دولَک یادم میاد
«محمود سیاه» نمایشِ «مردِ کلَک» یادم میاد
قصهی اون یکهبزن تو فیلمای سیاه سفید
قصهی اون کبوتری که از رو بومِ ما پرید
لالهزار ! کاش میتونستیم ، همیشه بچه بمونیم
عموزنجیربافُ بازم توی کوچههات بخونیم
لیموناد شیشهیی دوزار ، لواشک برگی یه شاهی
«بابا نون نداد» نوشتن توی دفترای کاهی
دوباره هَف ساله میشم از لالهزار که میگذرم
خاطرههای خطخطی رژه میرَن توی سَرَم
وقتِ فَلَک کردنِ عشق ، زار زَدَنای اَلَکی
مزهی آبنبات کشی ، طعمِ آدامس بادکنکی
بازی لِیلِیُ سه قاپ ، بازی گرگم به هوا
اَلاّکلنگ سوار شدن ، چرخُ فلک تو کوچهها
دشنة لوطیِ محل که زنگ زده توی غلاف
چرخِ کبوترای جَلد تو آسمونِ پاکُ صاف
لاله زار ! کاش میتونستیم ، همیشه بچه بمونیم
عمو زنجیربافُ بازم توی کوچههات بخونیم
لیموناد شیشهیی دوزار ، لواشک برگی یه شاهی
«بابا نون نداد» نوشتن توی دفترای کاهی
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#255
Posted: 1 Feb 2012 14:04
عنوان: لغت نامه
تو لغت نامه نوشتن که سیاه یعنی سیاهی
که سفید یعنی دُرُستی ، سادهگی یعنی تباهی
تو لغت نامه نوشتن ، که کلَک یعنی یه قایق
یا گرسنگی مساویس با فراموشیِ عاشق
ما کلَک خوردیمُ دیدیم که کلَک همون فریبه
از همینه که حقیقت توی گوشِ ما غریبه
حقیقت تنها یه حرفِ تو لغتنامهی باریک
که دیگه رنگی نداره توی اون کتابِ تاریک
ما رُ گول زدن ترانه ! واژههاشون اَلَکی بود
معنیِ شادیُ لبخند ، گریهی یواشکی بود
مثِ رعدُ برق که اول ، برقُ بعد از اون صدا بود
ما ولی گوش نمیکردیم ، رعدُ برق تو گوشِ ما بود
تو لغت نامه نوشتن که سگُ گربه رفیقن
ننوشتن چن تا آدم از یه سقفم بینصیبن
تو لغت نامه نوشتن ستاره یه سنگِ سرده
این لغت نامه رُ افسوس چشمای ما دوره کرده
چارهی ما یه کتابه ، یه لغتنامهی تازه
میرسیم به حرفِ آخر ، نگو این جاده درازه
تو لغتنامهی تازه پُرِ واژههای بِکره
هر یه واژهش یه تَلَنگُر واسه بیداریِ فکره
ما رُ گول زدن ترانه ! واژههاشون اَلَکی بود
معنیِ شادیُ لبخند ، گریهی یواشکی بود
مثِ رعدُ برق که اول ، برقُ بعد از اون صدا بود
ما ولی گوش نمیکردیم ، رعدُ برق تو گوشِ ما بود
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#256
Posted: 1 Feb 2012 14:05
عنوان: سینما رِکس
سینما شلوغِ امشب ، هیچکس این فیلمُ ندیده
کسی قصهی سقوطُ از ستاره نشنیده
قصهی شاخِ گوزنُ شاخهی بدونِ برگه
اما قصه ناتمومه ، سانسِ بعدی سانسِ مرگه
هر کسی از رو شمارهش روی صندلی نشسته
یه نفر برای شوخی درای سالن رُ بسته
طپشِ ترانه مُرده تو رَگای این دقیقه
لحظه لحظهی شروعِ یکهتازیِ حریقه
سینما ! آی سینما رِکس ! آخرین فیلمتُ بفروش
واسه هر بلیط یه دریا گریه کن بغضِ منم روش
سینما ! آی سینما رِکس ! پردهی سیاتُ بنداز
اگه از حافظه رفتی جون بگیر تو نبضِ آواز
صدایِ جیغِ جماعت شبُ میشکنه دَمادَم
این بوی سوختنِ چوبه ، یا بوی کبابِ آدم ؟
شعله قَد کشیده تا سقف ، ریهها خونهی دودِ
به جای آتیشنشانی ، تاولِ که زود به زودِ
پردهی پاکِ نمایش گُر گرفته از حرارت
فردا رُ عزا میگیرن آدمای این ولایت
سینما وُ آدماشُ شعلههای شب سوزونده
وقتی که خروس بخونه سینما رِکسی نمونده
سینما ! آی سینما رِکس ! نگاکن ! یه مردِ سوخته
هنوز از بینِ ذغالا چشماشُ به پرده دوخته
شبِ بیستُ هشتِ مرداد سینما رِکسُ سوزوندن
اونا که این کارُ کردن خودشون مرثیه خوندن
ما تو روزنامهی کهنه عکسِ قاتل رُ ندیدیم
اما اسمشُ همیشه از سکوتِ شب شنیدیم
سوختنِ اون همه آدم تا اَبَد نمیره از یاد
نفرتِ قبیله از تو ، همیشه باقیِ جلاد !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#257
Posted: 1 Feb 2012 14:06
عنوان: خطِ آفتابی
خورشید ! از اونورِ ابرا یه طلوعِ تازهتر کن !
از شکوهِ دلسپردن آدما رُ با خبر کن
بی تو هر ثانیهی شب خنجرم میزنه از پُشت
برای دیدن فردا چَن تا امروزُ باید کشت
زیرِ این گنبدِ نامرد بیتو موندن یه تقاصه
خیلی وقته که شقیقهم تشنهی تیرِ خلاصه
خورشید خانم سرپاپتی ! اونورِ ابرا راحتی
نه دل دلِ دقیقهیی ، نه دَنگُ دنگِ ساعتی
خورشید خانم سرپاپتی یه برقِ بینهایتی
بلای جونِ سایه وُ آخرِ کارِ ظلمتی
نگو تا طلوع رؤیا صدتا کفشِ کهنه راهه
نگو اون پلنگِ خسته عاشقِ غیبتِ ماهه
نگو گُل دادنِ چشمات خبرِ چهل کلاغه
نگو سرسرای آواز تا همیشه بیچراغه
نگا کن ! قفلِ سکوتم چش براهه یه کلیده
دستِ من رو بومِ ابری خطِ آفتابی کشیده
خورشید خانم سرپاپتی اونورِ ابرا راحتی
نه دل دلِ دقیقهیی ، نه دَنگُ دَنگِ ساعتی
خورشید خانم سرپاپتی ! یه برقِ بینهایتی
بَلای جونِ سایه وُ آخرِ کارِ ظلمتی
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#258
Posted: 1 Feb 2012 14:06
عنوان: غریبهی قدیمی
منُ با ترانه بشناس ، ای ستارهی غزلپوش !
این منِ مُردهی سردُ ، زنده کن تو هُرمِ آغوش
تلخیِ هزار تا گریه توی لرزش صدامه
اما نقشِ یه تبسم همیشه روی لبامه
با نقابِ این تبسم صورتم رُ میپوشونم
با چشِ بسته میبینم ، با لبِ بسته میخونم
گم شده راهِ کودکی ، اون دلِ صافِ من کجاست ؟
دستای پاکُ عاشقِ ترانهبافِ من کجاست ؟
من که به زخم دشنهها ، مرهمِ بوسه میزدم
دشنه شدم ، دشنه شدم ، بگو غلافِ من کجاست ؟
ای غریبهی قدیمی ! منُ با ترانه بشناس
صفحهی بعدی سفیده ، آخرِ قصه همینجاس
نگا ! کن یه مردِ گریون ، پشتِ پردهی نقابه
من میونِ ابرا نیستم ، کبوتر تو چاه میخوابه
منُ بشناس تا بفهمم توی آینهها کیاَم من ؟
یه اجاقِ سردِ خاموش ، یا یه چلچراغِ روشن ؟
گم شده راهِ کودکی ، اون دلِ صافِ من کجاست ؟
دستای پاکُ عاشقِ ترانهبافِ من کجاست ؟
من که به زخم دشنهها ، مرهمِ بوسه میزدم
دشنه شدم ، دشنه شدم ، بگو غلافِ من کجاست ؟
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#259
Posted: 1 Feb 2012 14:07
عنوان:بُرج
دارن یه بُرجی میسازن با ده هزار تا پنجره
میگن که قدِ برجشون از آسمون بُلنتره
برای ساختنش چهار هزار درختُ سر زدن
پرندههای بیدرخت از این حوالی پَرزدن
میگن که این برجِ بلند باعثِ افتخار ماس
حیف که ترانهی غرور تو شهرِ قصه بیصداس
باعثِ افتخار تویی دخترِ توی کارخونه
که چرخِ زندهموندنُ دستای تو میچرخونه
باعثِ افتخار تویی سپورِ پیرِ ژندهپوش
نه این ستونِ سنگیِ لالِ بدونِ چشمُ گوش
ستونِ آسمون خراش ! سایهتُ ننداز رو سَرَم
تو شبِ بی ستاره هم ، من از تو آفتابیتَرَم
یه روز میاد که آدما تو رُ به هم نشون بِدَن
به ارتفاعت لقبِ «پایهی آسمون» بِدَن
اما خودت خوب میدونی پایه نداره آسمون
اون که زمینی نمیشه با حرفِ پوچِ اینُ اون
پَس مثِ طبل صدا نکن ! نگو بُلنترین منم !
من واسه رسوا کردنت مرثیه خونِ جنگلم
درختای مُرده هنوز ، خوابِ پرنده میبینن
پرندههای بی درخت رو سیمای برق میشینن
به قدُ قامتت نناز ! آهای ! بلندِ بیخبر !
همیشه برقِ افتخار ، سر میزنه از یه چَپَر
ستونِ آسمون خراش ! سایهتُ ننداز رو سَرَم
تو شبِ بی ستاره هم ، من از تو آفتابیتَرَم
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#260
Posted: 1 Feb 2012 14:09
عنوان: تمامِ من
تو کوچههای بیچراغ شب تا سحر سوت میزنم
پنجرهها که وا میشن قایم میشم تو پیرهنم
میگذرم از چشمکای چراغِ چهارراهِ سکوت
از توی صندوقای پُست صدای گریه میشنوم
اتاقکِ این تلفن ، یه جا واسه قایم شدن
دگمههاشُ فشار میدم ، آی تلفن زنگی بزن !
این تلفن زنگ نداره ، خطّای اون یک طرفهس
دُرُس مثه قصهی ما ، نازِ تو وُ دل دلِ من
من یه کبوتر دَمِ تیغ ، تو آخرین جرعهی آب
من نمیخوام عکسی باشم اسیرِ چارچوبِ یه قاب
یکی بیاد حنجرهشُ واکنه رو به شعرِ من
یکی بیاد از صورتِ ترانه برداره نقاب
نبضِ آوازُ گرفتم امااین تمامِ من نیست
دارم از خودم میترسم این ترانه رامِ من نیست
دستمُ بگیر تو دستت نذار از نفس بیفتم
به خدا خدانگهدار جوابِ سلامِ من نیست
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***