ارسالها: 8724
#261
Posted: 1 Feb 2012 14:10
عنوان: مادربزرگ! کجایی؟
مادربزرگ ! کجایی ؟ سیبِ طلاتُ خوردن !
چِلگیسِ قصههاتُ اونورِ ابرا بُردن
ماه پیشونی ، ستاره به چارقدش ندوخته
سیاوشِ ترانه میونِ شعله سوخته
خروسِ سَر بُریده ، خورشیدُ جا گذاشته
مرغکِ نوک حنایی تخمِ طلا نذاشته
جنگلِ سبز جادو سیبِ گلاب نداره
حوضِ بلورِ قصه یه قطره آب نداره
دیوِ سفیدِ قصهها یه سَر هزار تا گوش داره
دیوارِ این ترانهها گربه نداره موش داره
یه گربه توی کوچهها میوکنون داد میزنه:
آسّه برین ، آسّه بیاین که شاخِ گربه نشکنه
مادربزرگ ! کبوتر ، کجای آسمون مُرد
بادبادکای ما رُ کدوم نسیمِ بَد بُرد ؟
قلعهی قصهها کو ؟ جامِ جهاننما کو ؟
تو آینهها شکستیم ، سنگِ صبورِ ما کو ؟
از پریای خسته نامُ نشون نمونده
قوسِ قشنگِ رنگی تو آسمون نمونده
کاش توی دستِ رؤیا مدادِ رنگی داشتیم
تو تیرکمونِ آواز حرفای سنگی داشتیم
دیوِ سفیدِ قصهها یه سَر هزار تا گوش داره
دیوارِ این ترانهها گربه نداره موش داره
یه گربه توی کوچهها میوکنون داد میزنه:
آسّه برین ، آسّه بیاین که شاخِ گربه نشکنه
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#262
Posted: 1 Feb 2012 14:12
عنوان: غزلک
پُشتِ پلکام عکستُ نقاشی کردم ، غزلک !
تو رُ میبینم تا وقتی چِش میبندم ، غزلک !
یه پیامه این تبسم که رو لبهای منه
خیلی وقته که به گریههام میخندم ، غزلک !
غزلک چن تا غزل مونده تا اون لحظهی ناب ؟
پَس کی عکسِ یادگاری زنده میشه توی قاب ؟
نگا کن ! واژه به واژه با منی مثلِ نفس
مثلِ یه گُلِ قدیمی لای برگای کتاب
مثلِ یه درّه عمیقی ، مثلِ یه منظره پاک
مثل یه خوشه سرِ شاخهی خشکیدهی تاک
گریهی اولِ بچه وقتِ دنیا اومدن
آخرین رقصِ یه برگ وقتی میفته روی خاک
با تو من زندهترین ترانه سازم ، غزلک !
با تو از هق هقِ واژه بینیازم ، غزلک !
قافیه باختنِ من پیشکشِ یک نگاه تو
یه اشاره کن تا جونمُ ببازم ، غزلک !
غزلک ! بیتو صدام چنگی به دل نمیزنه !
آخه عطرِ تنِ تو نبضِ نفسهای منه !
تو با من همضربانی تو تموم لحظهها !
بیتو بغضم مثِ یه گلدونِ کهنه میشکنه !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#263
Posted: 1 Feb 2012 14:12
عنوان: دخترِ کفش کتونی
شبِ جون دادنِ فانوس ، شبِ سردِ پایتخته ،
با تواَم ! شهرِ قدیمی ! کوچههات چه بیدرخته !
بگو پسکوچههات امشب ، چن تا مرگِ تازه دیدن ؟
آدمات چن تا ملافه رو سرِ مُرده کشیدن ؟
چَن تا دختر روی جدول راه میرن با پای خسته ؟
دستای سیاهِ این شب چشمِ چن تا شونُ بسته ؟
چَنتاشون تنهای تنها توی پسکوچهها موندن ؟
چَنتاشون تو این دقیقه غزلِ آخرُ خوندن ؟
دختر کفش کتونی ! اگه بخوای میتونی،
ترانهی امیدُ همنفسم بخونی !
همه چشماشونُ بستن ، اما تو باید بدونی ،
با تواَم ! دخترِ تنها ! کوچه گردِ کفش کتونی !
بگو امشب توی این شهر چَن نفر سقفی ندارن ؟
چن تا کوچه بیچراغن ؟ چَن تا باغچه بیبهارن ؟
بگو چَن تا مردِ کولی بچههاشونُ فروختن ؟
چن تا مادر توی شعله مثلِ پروانهها سوختن ؟
توی غربتِ نگاهت ، یه ترانه لونه کرده !
میدونم برقِ ستاره به شبِ ما برمیگرده !
دخترِ کفش کتونی ! اگه بخوای میتونی ،
ترانهی امیدُ همنفسم بخونی !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#264
Posted: 1 Feb 2012 14:13
عنوان: قصه واسه خواب
وقتی هستی همه دردامُ فراموش میکنم
جای فانوس با یه فوت خورشیدُ خاموش میکنم
وقتی نیستی تکُ تنها میشینم رو به خودم
به صدای هق هقم تو آینه گوش میکنم
تو کدوم حنجره موندی ای ترانهی نجیب ؟
از کدوم قلّه رسیدی ؟ آشنایی یا غریب ؟
مثلِ بغضی واسه گریه ، مثلِ قصه واسه خواب ،
مثلِ حوا ، واسه آدم جرأتِ چیدنِ سیب
از شکستن تا سرودن همیشه یه گریه راهه
قصهی سکوتُ فریاد قصهی چاله وُ چاهه
رَد شو از پُلِ سکوتم تا ضیافتِ ترانه
دوباره پلنگِ قلبم فکرِ دزدیدنِ ماهه
با تو رَد میشم از آوازِ غزلسوزِ سراب
با تو من جون میگیرم توی ترانههای ناب
بگو تو کدوم ترانه میرسی به دادِ من ؟
ای همیشه ناسروده ! ای همیشه بیجواب !
بگو با کدوم غزل طلسمِ کهنه میشکنه ؟
رمزِ برگشتنِ تو کجای قصهی منه ؟
از کدوم پنجره میشه چش به راهِ تو نشست ،
وقتی که فاصله اندازهی تن با پیرهنه ؟
از شکستن تا سرودن همیشه یه گریه راهه
قصهی سکوتُ فریاد قصهی چاله وُ چاهه
رَدشو از پُلِ سکوتم تا ضیافتِ ترانه
دوباره پلنگِ قلبم فکرِ دزدیدنِ ماهه
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#265
Posted: 1 Feb 2012 14:14
عنوان: آجُرپَز
فرقونِ خاکُ بردار ! هیشکی نمونه بیکار !
قانونِ اینجا اینه: قبلِ خروسا بیدار !
باید همیشه دود کنه ، دودکشِ کورهپزخونه
هر کسی کمکاری کنه ، اضافه کاری مهمونه
آجُر پزِ کوچیکِ ما ، هَش تا خَزونُ دیده بود
جای گچُ تخته سیاه به خاکِ رُس رسیده بود
قالبای چهارتایی تو دستِ اون ، جانمیشد
مثلِ ستاره دختری تو دنیا پیدا نمیشد
جُز یه مادربزرگِ پیر همدمِ دیگهیی نداشت
از سرِ صُب تا بوقِ سگ ، آجُر تو کورهها میذاشت
شبا توی آلونکش رؤیاهای قشنگ میدید
خوابِ کلاسِ مدرسه ، خوابِ توپِ سهرنگ میدید
اما صُبا تو گوشِ اون صدای آدم بَده بود
به جای زنگِ مدرسه ، دوباره اون عربده بود:
باید همیشه دودکنه دودکشِ کورهپزخونه
هرکسی کمکاری کنه اضافه کاری مهمونه
یه روزِ سرد ، تنگه غروب ، گریه اَمانشُ بُرید
قصهی ناتمومِ اون ، به برگِ آخرش رسید
خسته بود از آجُرُ خاک ، خسته بود از خوابِ دروغ
خسته بود از آدمای مُردهی این شهرِ شلوغ
کارگرِ قشنگِ ما ، حسابی غمگین شده بود
اون قالبِ چهارتایی انگاری سنگین شده بود
وقتی میخواس آجُرا رُ تو کوره جاسازی کنه
حِس کرد یکی هولش میده میخواد با اون بازی کنه
گریه چشاشُ بسته بود آجُرُ پیش پاش ندید
تو کوره افتادُ یه نور تا آسمون تُتُق کشید
ستاره رفته آسمون با دودِ کورهپزخونه
اضافهکاری نداره ، از چِشِ دنیا پنهونه
مادربزرگ ! بگیر بخواب ! چه وقتِ بیقراریه ؟
امشبُ منتظر نباش ! شاید اضافهکاریه !
آی ! آدما ! گوش نکنین ! قصهی ما کرکریه !
تو خونه راحت بخوابین ! دیواراتون آجُریه !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#266
Posted: 1 Feb 2012 14:14
عنوان: کودکی
یادمه بادبادکامون یادمه
خندهی عروسکامون یادمه
هنوزم یادم میاد تنگه غروب
قصهی سوارِ زینِ نقرهکوب
دستای حناییِ مادربزرگ
قصهی رُستمُ دیو ، بره وُ گرگ
عصای پدربزرگ باصفا
چرخشِ ذغالِ قلیون تو هوا
بهترین جایزه یک کلوچه بود
همهی دنیای ما یه کوچه بود
یادمه وسعتِ پاکِ کوچهها
دل دلِ شنیدنِ صدای پا
یادمه امتحان همیشه سخت
اندازه گرفتنِ عمرِ درخت
گلِ سرخِ پَرپَرِ لای کتاب
قد کشیدن تو ترانههای ناب
وحشتِ ترکهی مرطوبِ انار
دیوارِ مدرسه وُ فکرِ فرار
فصلِ آسمونیِ یکی شدن
فصلِ بی دوومِ خوشبختیِ من
تکیه گاهِ بی گناهِ گریهها ! تو کجا رفتی ؟ کجا رفتی ؟ کجا ؟
بی تو همسایهی سایهها شدم ، تن سپردم به شکستِ بیصدا
بیا همبازیِ خوبِ کودکی ، دوباره بچه میشیم یواشکی
اگه حرفی واسه خندیدن نبود ، تا تهِ دنیا میخندیم اَلَکی...
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#267
Posted: 1 Feb 2012 14:15
عنوان: نام و ننگ
تشنهترین ترانه ساز ، تو شهرِ سایهها منم
اما توی ترانههام دریا رُ فریاد میزنم
بغضِ هزار تا حنجره تو سیمِ گیتارِ منه
هر نفسم به این سکوت ، هزار تا خنجر میزنه
ترانهها زبانه زد ، دَر رُ سکوتِ نارفیق !
خشکُ تَر آتیشش میگیرن تو هُرمِ شبْ سوزِ حریق !
آی روزگارِ سنگی ! ما نامُ ننگ نخواستیم !
ماهیِ سرخمونُ شامِ نهنگ نخواستیم !
خوب میدونیم که عمرِ پروانهها یه روزه
ما عمرِ نوحُ توی پیلهی تنگ نخواستیم !
من آخرین حادثهام تو این سکوتِ یکنواخت
اون کسی که تو هق هقش به گریه قافیه نباخت
اما برای تو کیاَم ؟ یه تک درخت توی کویر
رو قلهی ترانهها ، اما تو بندِ تن اسیر
یه انعکاس از یه سکوت ، به چلچله توی خزون
یه بادبادک بدونِ نَخ ، گم شده توی آسمون
آی روزگارِ سنگی ! ما نامُ ننگ نخواستیم !
ماهیِ سرخمونُ شامِ نهنگ نخواستیم !
خوب میدونیم که عمرِ پروانهها یه روزه
ما عمرِ نوحُ توی پیلهی تنگ نخواستیم !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#268
Posted: 1 Feb 2012 14:16
عنوان: بَدَل
واژهی باکرهی عشق ! با سکوتم آشنا باش
شونهی پاکِ ترانه ! تکیه گاهِ گریهها باش
واسه سوزوندن سایه چوبِ کبریتِ غزل کو ؟
پُشتمون به خاکِ حیلهس ، واسه این فَن یه بَدَل کو ؟
دیدی تو زورخونههامون زورا بیخودی هَدَر شد ؟
دیدی از خونِ سیاوش برگای شاهنامهتَر شد ؟
قافِ قصههای کهنه ، لونهی سیتا کلاغ بود
همیشه تو شهرِ خورشید قحطیِ نورُ چراغ بود
بگو قصهگوی خسته ! قلمت رُ چَن فروختی ؟
چَن تا پولکِ دروغی به قبای قصه دوختی ؟
بگو افسانه نوشتن قیمتِ چَن تا شتر بود ؟
از هجومِ چَن تا سکه خورجینت همیشه پُر بود ؟
توی زورخونه هنوزم یکی شاهنامه میخونه
هنوزم صدای مُرشد میپیچه تو قهوهخونه
هنوزم رُستمِ دستان واسهشون یه قهرمانه
جای رَخش مثلِ همیشه خالیه توی ترانه
قهرمانِ قصه رَخشه که همیشه زین به پُشته
نه کسی که توی میدون با کلَک دیوا رُ کشته
قهرمان تو سایه مونده ، کسی قصهشُ نخونده
پَرِ پروانهی عشقُ حسرتِ شعله سوزونده.
بگو قصهگوی خسته ! قلمت رُ چَن فروختی ؟
چَن تا پولکِ دروغی به قبای قصه دوختی ؟
بگو افسانه نوشتن قیمتِ چَن تا شتر بود ؟
از هجومِ چَن تا سکه خورجینت همیشه پُر بود ؟
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#269
Posted: 1 Feb 2012 14:17
عنوان: حنجرهتو پنجره کن!
پیله شکسته اما شبپره توی خوابه
تو گفتگوی دریا عطسهی اضطرابه
صبر اومده ترانه ! نزن رو دستِ آواز
زخمتُ از حریمِ سینهی من بیاغاز
تو آسمونِ قصه اون پُلِ رنگ به رنگ نیست
چشمکِ این ستاره به چشمِ شب قشنگ نیست
هر جای این ترانهیی حنجرهتُ پنجره کن
تو این سکوتِ بی حیا شبُ پُر از زنجره کن
نبضِ ستاره مُرده ما دیگه سردِ سردیم
تو خاطرات کهنه دنبالِ «من» میگردیم
دریچههای آواز رو به ترانه بستهس
آینهی دلامون یه آینهی شکستهس
اما طنینِ رؤیا هنوز ترانهسازه
هنوز تو این سیاهی چَن تا دریچه بازه
هر جای این ترانهیی حنجرهتُ پنجره کن
تو این سکوتِ بی حیا ، شبُ پُر از زنجره کن
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#270
Posted: 1 Feb 2012 14:18
عنوان: عروسبَرون
انگاری تو کوچهتون عروس بَرونه ، عسلک !
چشمای خیسِ منم مهمونتونه ، عسلک !
یه دَم این پنجره رُ رو به ترانه وا کنین
تا صدام تنها واسه شما بخونه ، عسلک !
عسلک ! قاصدکم نشونیتونُ بَلَدِ !
پهلوونِ قلبمُ چشمِ شما زمین زَدِ !
این دلُ رَد نکنین ! خوب میدونم پیشِ شما ،
توی درسِ عاشقی برگِ ترانههام رَدِ !
شب پیش نگاهتون مهتابشُ کم میاره
خیابونِ چشمتون کوچهی دررُ نداره
عُمریِ واسه شما چلّه نشستم ، عسلک !
تا حالا شاخِ هزار دیوُ شکستم ، عسلک !
غیر از اون ستارهیی که توی چشمای شماس
دلمُ به هیچ ستارهیی نبستم ، عسلک !
عسلک ! به یک نگاه این دلُ مهمون بکنین !
غصه رُ از این دلِ شکسته بیرون بکنین !
بگین از من تا شما چَن تا ستاره فاصلهس ؟
دیوارِ فاصله رُ یه جوری داغون بکنین ؟
شب پیشِ نگاهتون مهتابشُ کم میاره
خیابونِ چشمتون کوچهی دررُ نداره
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***