ارسالها: 8724
#321
Posted: 10 Feb 2012 04:51
عنوان: قصهی ما
قصهنویس ! قصهنویس ! هِقهِقِ ما رُ بنویس !
آینهبین تویی ! بخون دردُ از این چشمای خیس !
بگو شنلقرمزی رُ گُرگه کجای قصه خورد ؟
بگو ! بگو حسنکچل ، کجای این ترانه مُرد ؟
سیبِ طلا پیشکشِ تو ، باقیِ قصه رُ بگو !
به شهرِ آفتاب میرسن ، گردنههای تو به تو ؟
قصهی ما صدا نداشت !
اولُ انتها نداشت !
آسمونِ سُربیِشب ،
برای ستاره جا نداشت !
قصهنویس ! تو قصهمون بَردهها کی رها میشن ؟
دروازههای مُهرُموم ، کجای قصه وا میشن ؟
جونم به لَب رسید از این قصههای سردِ سیاه !
خسته شدم از این شبِ مُداومِ بدونِ ماه !
بگو کجای ماجرا غوله میافته از نفس ؟
ماهیِ کوچیکِ سیاه ، تا کی میمونه تو قفس ؟
قصهی ما هرچی که بود ،
ترانه کم داشت ، نه سرود !
یه روز به دریا میرسه ،
ماهیِ بی قرارِ رود !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#322
Posted: 10 Feb 2012 04:52
عنوان: گهوارهی آفتاب
تو رُ از دور که تماشا میکنم ،
میبینم فاصلهمون خیلی کمه !
اما وقتی که میای کنارِ من ،
بینِ ما فاصله فریاد میزنه !
نازنین ! اینجا نیا ! دلم میخواد ،
تو رُ از این وَرِ دریا ببینم !
دوس ندارم با تو همنفس بشم ،
دوس دارم تو رُ تو رؤیا ببینم !
مثلِ نیلوفرِ آبی رو تنِ راکدِ مرداب !
قصهی منُ تو اینه ، یکی بیدارُ یکی خواب !
یکیمون قافیهسازه ، یکیمون قافیهبازه !
یکی زخمِ زمهریرِ ، یکی گهوارهی آفتاب !
بذار از اینجا تماشات بکنم !
فاصله رؤیا رُ زنده میکنه !
لذتِ ترانه ساختن از چشات ،
منُ تو بازی بَرَنده میکنه !
توی رؤیا منُ تو مثلِ هَمیم !
صبرِ همدیگه رُ سَر نمیبریم !
حرفای من واسه تو غریبه نیست ،
هردو از قصهی هم با خبریم !
مثلِ نیلوفرِ آبی رو تنِ راکدِ مرداب !
قصهی منُ تو اینه ، یکی بیدارُ یکی خواب !
یکیمون قافیهسازه ، یکیمون قافیهبازه !
یکی زخمِ زمهریرِ ، یکی گهوارهی آفتاب !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#323
Posted: 10 Feb 2012 04:53
عنوان: بهانهی بیداری
ای رفاقتِ قدیمی ! ای طنینِ ناسروده !
یه نفر نبضِ صداتُ از رَگای ما رُبوده !
یه نفر صدای پاتُ واسه ما خاطره کرده !
بیحرارتِ نفسهات ، لحظههاتلخه وُ سرده !
تو کی بودی که غروبت شبِ ممتدِ ترانهس ؟
پلکای بستهی چشمات ، واسه بیداری بهانهس !
رنگِ صدات رنگِ نگاهِ ما بود !
صدای تو پناهِ واژههابود !
رفتنِ تو یادِ ما داد که همیشه موندگاری !
روتنِ درختِ قصه ، مثلِ خطِ یادگاری !
بینِ این حنجرهسازا ، یه غریبِ سرشناسی !
واسه واژههای صامت ، یه صدایی،یه لباسی !
معنیِ نابِ رهایی ! تو رُ میسپاریم به دریا !
میدونیم که برمیگردی باز به وعدهگاهِ رؤیا !
رنگِ صدات رنگِ نگاهِ ما بود !
صدای تو پناهِ واژههابود !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#324
Posted: 10 Feb 2012 04:53
عنوان: بهارِ زرد
این تلفن خراب نیست ، تو معرفت نداری !
نامهها بیجواب نیست ، تو معرفت نداری !
راهِ منُ تو دور نیست ، تو از ترانه دوری !
کوچهها بیعبور نیست ، تویی که سوتُ کوری !
تو بیصداترینی ، من از ترانه لبریز !
تو یه بهارِ زردی ، من گُلِ سرخِ پاییز !
سیبای باغمونُ ،
دیوای قصه خوردن !
انگاری توی این شهر ،
نامهرسونا مُردن !
حتا خبر ندارم ، کجای این سکوتی !
شاپرکِ رهایی ، یا شامِ عنکبوتی !
حیفِ نگاهِ خیسم ! حیفِ همین ترانه !
حیفِ حروفِ پاکِ این همه عاشقانه !
تو بیصداترینی ، من از ترانه لبریز !
تو یه بهارِ زردی ، من گُلِ سرخِ پاییز !
سیبای باغمونُ ،
دیوای قصه خوردن !
انگاری توی این شهر ،
نامهرسونا مُردن !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#325
Posted: 10 Feb 2012 04:54
عنوان: خواستگاری !
خورشیدخانوم ! خورشیدخانوم ! شب اومده خواستگاری !
ما رُ فراموش نکنی ! رو عهدمون پا نذاری !
خورشیدخانوم ! یه وقت نری کنیزِ دیوِ شب بشی !
ساده نشی ! گول نخوری ! همسرِ میرغضب بشی !
تو قصرِ دیوِ شب باید با بیچراغی سرکنی !
این همه عاشقُ باید دوباره دَر به دَر کنی !
ما عُمریه خاطرخواهِ نورِ شماییم ، به خدا !
دنبالِ یه رشته از اون موی طلاییم ، به خدا !
خورشید خانوم ! خورشید خانوم !
خو ا ستگارت ، قُلّابیه !
به فکرِ قیچی کردنِ ،
اون موهای آفتابیه !
میگن شما منتظرین که شب ستارهدار بشه !
دلِ سیاهش مثه ما ، عاشقُ بیقرار بشه !
خورشیدخانوم ! باور نکن این کلَکِ دوباره رُ !
ما خیلی وقته میشناسیم این شبِ بی ستاره رُ !
حتا اگه بگین : « بمیر ! » شب جوابِ رَد نمیده !
اما دیگه دیدنتون ، به عُمرِ ما قَد نمیده !
این شبِ تاریکِ کلَک ، هفتادُ هفتا جون داره !
میمیره اما دوباره ، تو قصهمون پا میذاره !
خورشید خانوم ! طلوع کنین !
تا این شب اینجا نمونه !
خروس واسه طلوعتون ،
دوباره آواز بخونه !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#326
Posted: 10 Feb 2012 04:57
عنوان: اگه میموندی ، میسوختی !
قابِ عکسِ لُختِ خالی ،
روی دیوار ، میگه نیستی !
همنفس بودی یه روزی ،
دیگه نیستی ! دیگه نیستی !
تو دیگه نیستیُ چشمات ،
دیگه جای گُم شدن نیست !
بیتو تنپوشِ ترانه ،
مرهمِ زخمای من نیست !
اگه میموندی کنارم ، پابهپای من میسوختی !
آینهی خاطرهها رُ ، به یه گریه میفروختی !
تو باید میرفتی ، بانو ! موندنت سقوطِ ما بود !
حالا دوری اماهستی ، این تمامِ ماجرا بود !
هنوزم وقتی شبامُ ،
با ترانه میگذرونم ،
بهترین ترانههامُ ،
تو دلِ خودم میخونم !
تو رُ مثلِ یه ستاره ،
اونورِ گریه میبینم !
همهی گلایههامُ ،
تو یه لحظه پَس میگیرم !
اگه میموندی کنارم ، پابهپای من میسوختی !
آینهی خاطرههارُ ، به یه گریه میفروختی !
تو باید میرفتی ، بانو ! موندنت سقوطِ ما بود !
حالا دوری اماهستی ، این تمامِ ماجرا بود !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#327
Posted: 10 Feb 2012 04:58
عنوان: اسمِ تو جُرمه !
غولِ قشنگِ واژهها ! پلکای آبیتُ کی بست ؟
سنگِ کدوم سایهنشین ، شیشهی عُمرتُ شکست ؟
از کی بپرسم اسمِ اون قاتلِ سرسپرده رُ ،
وقتی نشسته روبهروم این شبِ تیرکمون به دست !
اما تو زندهیی ، عزیز ! تو هر صدا ، تو هر نفس !
تو دلِ هر کبوتری ، وقتِ شکستنِ قفس !
پنجرههای بستهمون ، وا میشه با ترانههات !
برای بیداریِ ما ، یه شعرِ کوتاهِ تو بَس !
رفتنِ تو اومدنه به شهرِ جاودانگی !
رمزِ طلوعِ تازهیی ، تو این ظلامِ خانگی !
اسمِ تو جُرمه ، نازنین ! تو این شبای خط خطی !
صدای تو یه حادثهس ! یه اتفاقِ قیمتی !
شب داره پوس میندازه باز ، اما ما گول نمیخوریم !
هنوز دارن زارمیزنن اون پریای پاپتی !
برای خندوندنشون ، سایهمُ آتیش میزنم !
این قُرُقُ با مشعلِ سرخِ ترانه میشکنم !
عکسِ تو رُ قاب میگیرم رو آسمونِ قصهمون !
به شب بگو از این به بعد ، یاغیِ بیحیا منم !
رفتنِ تو اومدنه به شهرِ جاودانگی !
رمزِ طلوعِ تازهیی ، تو این ظلامِ خانگی !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#328
Posted: 10 Feb 2012 04:59
عنوان: آبروی این قبیله
رفتنت تنها یه خوابه ! تو نرفتی ، عطرت اینجاس !
کـُنجِ نایابِ نفسهات ، تنها جای اَمنِ دنیاس !
توی کوچهی نگاهت ، چرخشِ هزارتا تیلهس !
به غزل قسم که چشمات ، آبروی این قبیلهس !
هم مثه ماهِ تمومی ، هم مثه هلالِ خنجر !
هم تبِ نگاهِ اول ، هم غمِ نگاهِ آخر !
نمیدونم تو چی هستی ، استوای عشقُ تردید !
هم مثه سیاهیِ شب ، هم مثه ظهورِ خورشید !
لبِ تو ساکته ، اما چشمِ تو پُر از هیاهوس !
مثلِ اون وحشتِ وحشی ، که توی نگاهِ آهوس !
لابهلای هُرمِ گیست ، عطرِ بِکرِ گُلِ یاسه !
ململِ نازکِ دستات ، واسه من تنها لباسه !
هم مثه ماهِ تمومی ، هم مثه هلالِ خنجر !
هم تبِ نگاهِ اول ، هم غمِ نگاهِ آخر !
نمیدونم تو چی هستی ، استوای عشقُ تردید !
هم مثه سیاهیِ شب ، هم مثه ظهورِ خورشید !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#329
Posted: 10 Feb 2012 05:01
عنوان: ساده بودیم !
ساده بودیم ، ساده بودیم ، ساده مثلِ قلبِ عاشق !
مثلِ ساحلِ یه دریا ، چشبراهه خطِ قایق !
ساده بودیم ، ساده بودیم ، خونهمون جای صدا بود !
یه نمکدونِ شکسته ، میونِ سفرهی ما بود !
از عزیزترین عزیزا ، دَم به دَم دشنه میخوردیم !
وقتِ خواب جای ستاره ، زخمامونُ میشمردیم !
قصه ، قصهی سفر بود ،
روی تیغهی یه دشنه !
زندگی فقط همین بود :
دریا دورُ لبا تشنه !
ساده بودیم اما هیچکس حرفای ما رُ نفهمید !
هیچکسی پولکِ نورُ رو شبای ما نپاشید !
ساده بودیم که بفهمیم ، معنیِ حادثهها رُ !
بچشیم از این رفیقا ! طعمِ تلخِ پُشتِ پا رُ !
هرچی بودیم ، هرچی هستیم ، هنوزم مثلِ قدیمیم !
اهلِ این حالُ هواییم ، مهمونِ همین گلیمیم !
قصه ، قصهی سفر بود ،
روی تیغهی یه دشنه !
زندگی فقط همین بود :
دریا دورُ لبا تشنه !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#330
Posted: 10 Feb 2012 05:05
عنوان: اُرکیدهی وحشیِ من !
اُرکیدهی وحشیِ من ! از دلِ واژه قَدبکش !
با تنِ من مقابلِ سیلِ شبانه سَدبکش !
با اون نگاهِ شعلهبار ، رو تنِ بایرَم ببار !
حریرِ نورُ رو سرِ این شبِ نابَلَد بکش !
غنچهی اُرکیده ! گُلبانوی خواب !
یک ترانه بر غروبِ من بتاب !
پیلهی دلواپسی رُ پارهکن !
سر بزن تا این طلوعِ بیحجاب !
اُرکیدهی وحشیِ من ! بِرس به دادِ این صدا !
تویی که سوسو میزنی ، تو شبِ این ترانهها !
تویی که عطرِ مخملیت ، قلبمُ جادو میکنه !
ببین ! کمیننشستهام ، منتظرِ صدای پا !
غنچهی اُرکیده ! گُلبانوی خواب !
یک ترانه بر غروبِ من بتاب !
پیلهی دلواپسی رُ پارهکن !
سر بزن تا این طلوعِ بیحجاب !
منو ببین ! منو ببین ! تا قصه دیدنی بشه !
منو بخون تا شعرِ من ، شعرِ شنیدنی بشه !
تو مثلِ یک حادثهای ، تو این ضیافتِ زلال !
بیا که این حادثهام ، به جون خریدنی بشه !
غنچهی اُرکیده ! گُلبانوی خواب !
یک ترانه بر غروبِ من بتاب !
پیلهی دلواپسی رُ پارهکن !
سر بزن تا این طلوعِ بیحجاب !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***