ارسالها: 8724
#381
Posted: 7 Mar 2012 08:45
عنوان: ایران، ایران
ایران ! ایران ! ایران ! تکرارِ زمستانها !
ایران ! ایران ! ایران ! تکرارِ زمستانها !
ایران ! ایران ! ایران ! تاریخِ شبِیلدا ! تاریخِ شبِیلدا !
ایران ! ایران ! ایران ! تکرارِ زمستانها ! تاریخِ شبِیلدا !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! سرزمین بیداران ! غرقه در خون یاران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! سرزمین بیداران ! غرقه در خون یاران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! مهد دلیران ! مهد دلیران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ای دیار بیداران ! غرقه در خون یاران !
ایران ! ایران ! ایران ! ای گسترهی پَرپَر ! ای گسترهی پَرپَر !
ایران ! ایران ! ایران ! ای گسترهی پَرپَر !
از نیزهی چنگیزُ ، از خنجر اسکندر !
از نیزهی چنگیزُ ، از خنجر اسکندر !
سردارِتو بر دارُ ، گمنامِتو نامآور ! گمنامِتو نامآور !
ایران ! ایران ! ایران ! گمنام تو نامآور !
یاران تو بیدارُ ، سرسلسلهات بیسر !
یاران تو بیدارُ ، سرسلسلهات بیسر !
دربندِ زمستانی ! همرنگِ بهارانی !
دربندِ زمستانی ! همرنگِ بهارانی !
بعداز شبِ ویرانی ، همواره تو میمانی ! همواره تو میمانی !
همرنگِ بهارانی ، همواره تو میمانی ! همواره تو میمانی !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! سرزمین بیداران ! غرقه در خون یاران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! سرزمین بیداران ! غرقه در خون یاران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! مهد دلیران ! مهد دلیران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ای دیار بیداران ! غرقه در خون یاران !
یاران دلیرت را ، بر بستر خون دیدی ! بر بستر خون دیدی !
ایران ! ایران ! ایران ! بر بستر خون دیدی !
از حادثه بگذشتی ! از حیله نترسیدی !
از حادثه بگذشتی ! از حیله نترسیدی !
در این شب یلدایی ، بر قلهی خورشیدی ! بر قلهیخورشیدی !
ایران ! ایران ! ایران ! بر قلهی خورشیدی !
آرامش طوفانی ! تو وارث امیدی !
آرامش طوفانی ! تو وارث امیدی !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! سرزمین بیداران ! غرقه در خون یاران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! سرزمین بیداران ! غرقه در خون یاران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! مهد دلیران ! مهد دلیران !
ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ایران ! ای دیار بیداران ! غرقه در خون یاران !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#382
Posted: 7 Mar 2012 08:45
عنوان: مثلِ هنوز
نگا کن ! رو سیمِ گیتار ، تار تنیده عنکبوته !
اولین حرفِ ترانه ، آخرین حرفِ سکوته !
نگاکن ! ما رُ نگاکن ! توی آینهی ترانه !
که چه بیستاره موندیم ، توی این فصلِ شبانه !
صورتِ ما رُ نگاکن ! زیرِ ماسکِ بیصدایی !
بیبیِ روشنِ آواز ! تویی که صدای مایی !
تو هنوز مثلِ هنوزی !
هنوزم وارثِ روزی !
توی نایابیِ آواز ،
تو صدای سایهسوزی !
نگاکن ! من رُ نگاکن ! من که لبریزِ حضورم !
توی این گودِ سیاهی ، مثلِ فوارهی نورم !
زیرِ این گنبدِ بیساز ، تو ترانه رُ بیاغاز !
با تو میشه بالُ پرزَد ، تا نوکِ قله آواز !
هنوزم میشه صداتُ ، سقفِ این حادثههاکرد !
میشه با زمزمهی تو ، صدتا کوهُ جابهجاکرد !
تو هنوز مثلِ هنوزی !
هنوزم وارثِ روزی !
توی نایابیِ آواز ،
تو صدای سایهسوزی !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#383
Posted: 7 Mar 2012 08:46
عنوان: نردههای سرخ
توی پایتختِ گریه ، یه خیابونِ بلنده !
که تو آسمونِ سُربیش پَر نمیزنه پرنده !
نردههای این خیابون رنگِ برگای درخته !
گفتنِ تمامِ حرفا تو ترانه خیلی سخته !
نردههای این خیابون حالا رنگِ خون گرفته !
حضرت اَجَل دوباره از یه عده جون گرفته !
دوباره دستای ظلمت ساقهها رُ قیچی کرده !
فصلِ تابستونِ امسال ، مثلِ زمهریرِ سرده !
چشمای ما رُ رنگ نکن ! با توام ای نقاش باشی !
تا کی رو نردههای سرخ ، سبزِ دروغی میپاشی ؟
با رنگای دروغکی ننگِ سیاه پاک نمیشه !
با گریههای اَلَکی چشمِ تو نمناک نمیشه !
ساقهی رنگینکمونُ سَر زدن با داسِ کینه !
« قَد نکش ! نهالِ رؤیا ! » حکمِ تاریکی همینه !
میگه رو به بیصدایی ، داد زدن فایده نداره !
احتمالِ زندهموندن همیشه یک به هزاره !
عاشقا که راهِ عشقُ ، راهِ باریکی نخواستن ،
اون خیابونِ بلندُ توی تاریکی نخواستن ،
از پُلِ خطر گذشتن ، قُرُقُ شکستن آسون ،
تا به رنگِ خون بمونه ، نردههای اون خیابون !
چشمای ما رُ رنگ نکن ! با توام ای نقاش باشی !
تا کی رو نردههای سرخ ، سبزِ دروغی میپاشی ؟
با رنگای دروغکی ننگِ سیاه پاک نمیشه !
با گریههای اَلَکی چشمِ تو نمناک نمیشه !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#384
Posted: 7 Mar 2012 08:53
عنوان: ترجمهی چشمای تو !
چه ضیافتِ غریبی :
منُ گیتارُ ترانه !
جای تو : یه جای خالی !
شعرِ من شعرِ شبانه !
هُرمِ خورشیدیِ چشمات ،
منُ آب کردُ تموم کرد !
لحظهی نابِ پریدن ،
با یه دیوار روبهروم کرد !
گوش بده ! ترانههام ترجمهی چشمای توست !
تو تمومِ قصههام همیشه جای پای توست !
تو ضیافتِ سکوتم
تو اگه قدم بذاری ،
میبینی از تو شکستم
اما تو خبر نداری !
بیتو از زمزمه دورم ،
بیتو از ترانه عاری !
زخمِ تو : زخمِ همیشه !
اینه تنها یادگاری !
گوش بده ! ترانههام ترجمهی چشمای توست !
تو تمومِ قصههام همیشه جای پای توست !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#385
Posted: 7 Mar 2012 08:56
عنوان: صبحانهی نور
سایه ، به سَرسپردگان ، هدیه ، نقاب میدهد !
جامهی این شبْزدگان ، عطرِ گُلاب میدهد !
چه سایهگاهِ ساکنی ! دخترِ خورشید کجاست ؟
پرسشِ سادهی مرا ، دشنه جواب میدهد !
عزیزِ سَرداده به دار ! در این حصارِ بیمدار ،
خیالِ تو به شعرِ من ، واژهی ناب میدهد !
ساعتِ خواب رفته را ، تو زندهکن ! بیا ! بیا !
که بودنت به عقربه حسِ شتاب میدهد !
داغِ گلوله را ببین ، بر تَنِ نازنینترین !
ببین که رقصِ مرگ را ، چه پیچُ تاب میدهد !
ببار بر کویرِ من ! بر این عطشزارِ سخن !
نهالِ تشنهی مرا ، اشکِ تو آب میدهد !
ای از سپیده آمده ! در این حراجِ عربده !
خلوتِ تو به چشمِ من ، فرصتِ خواب میدهد !
همنفسِ ترانه شو ! شعله بکش ! زبانه شو !
عزیزِ دل ! سکوتِ تو مرا عذاب میدهد !
بگو که با منی هنوز ، در این شبِ ستارهسوز !
که بیتو صبحانهی نور ، طعمِ سراب میدهد !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#386
Posted: 7 Mar 2012 08:58
عنوان: استکانِ آخرِ چای !؟
کاش میشد یادم بره کوچههای آشتیکنون !
صدای قشنگِ زنگِ دومِ نامهرسون !
کاش میشد یادم بره اون همه لحظههای ناب !
اون تبسمِ صمیمی رو لبِ عکسِ تو قاب !
کاش میشد یادم بره جای تو اینجا خالیه !
نفست همنفسم نیست ، بودنت خیالیه !
کاش میشد اما نمیشه ، تو همیشه با منی !
مثلِ یه زخمِ مقدس منُ آتیش میزنی !
اونورِ این استکان ، بازم کنارمی ، عزیز !
استکانِ بعدیُ ، با دستای خودت بریز !
بیتو دورم از خودم ، رو صورتم ماسکِ منه !
منِ من بیتو فقط گاهی به من سَر میزنه !
گفتی : « برمیگردمُ » چه دلنشین بود این دروغ !
رفتیُ تنها شدم میونِ این شهرِ شلوغ !
بیتو تو سفرهی من چیک چیکِ استکان نموند !
بیتو هیچ رهگذری تو کوچهمون غزل نخوند !
خودتُ نشون بده تنها برای یک نفس !
پای این سفره بشین ، یه استکان ، همینُ بَس !
اونورِ این استکان ، بازم کنارمی ، عزیز !
استکانِ آخرُ ، با دستای خودت بریز !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#387
Posted: 7 Mar 2012 09:00
عنوان: حراج !
حریفِ طلسمِ خوابم ! من چه بینقابم امشب !
دل بده به این ترانه ! حرفِ صد کتابم امشب !
وقتی دستِ بیدریغت ، توی قصه کیمیا شد !
گریه تنها سرپناهِ اَمنِ دلواپسیا شد !
وقتی شونههای آواز ، از حضورِ گریه لرزید ،
تازه فهمیدم که عشقت ، به سقوطم نمیارزید !
مثلِ افسانهی طاووس ، سختیِ سفر باهاته !
عُمریه ترانهسازت پا به راهِ جادههاته !
منِ ساده به خیالم که سفر تنها علاجه !
ندونستم تو خیابون پَرِ طاووسا حراجه !
میتونستم از نگاهت برسم به اوجِ پرواز !
اما تو چشماتُ بستی ، تا بمیره نبضِ آواز !
نمیخواستی من بفهمم که شبِ تو بیچراغه !
نمیخواستی که بدونم جنگلت قدِ یه باغه !
نمیخواستی ، نمیخواستی ، اما این رسمِ صدا نیست !
غیبتِ چشمای نازت ، مرگِ این ترانهها نیست !
مثلِ افسانهی طاووس ، سختیِ سفر باهاته !
عُمریه ترانهسازت پا به راهِ جادههاته !
منِ ساده به خیالم که سفر تنها علاجه !
ندونستم تو خیابون پَرِ طاووسا حراجه !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#388
Posted: 7 Mar 2012 09:01
عنوان: ترانهی عقربِ شب
کی شبها راه میفته واسه چیدنِ ستاره !
عینک دودی به چشمش ، ماشینش نُمره نداره !
یکی شبها راه میفته ، توی کوچههای خلوت !
پُشتِ عینکِ سیاهش ، دوتا چشمِ بیمروّت !
اون شناسنامه نداره ، هر دقیقه با یه اسمه !
برگهی امانِ ظلمت واسه اون یه جور طلسمه !
دنبالِ رنگِ سیاهه ، روشنی رُ دوس نداره !
تکیه کلامش اینه که : ستاره بی ستاره !
آی ! آدما ! خبر ! خبر !
عقربِ شب تو کوچههاس !
دوباره تو این شبِ تار ،
نوبتِ یک کدومِ ماس !
عقربِ سیاهِ وحشی ، فکرِ کشتن چراغه !
خیلی وقته توی این شهر ، بازارِ حادثه داغه !
نیشِ این عقربِ وحشی ، زهرِ صدتا مارُ داره !
توی خواب راه میره اما ، به خیالش که بیداره !
یکی اونو جادو کرده ، گفته روشنی گناهه !
گفته با مُردنِ خورشید ، همه کارا روبهراهه !
عقربِ سادهی قصه ، تو تنِ خودش اسیره !
میدونه آخرِ بازی ، خودشم باید بمیره !
آی ! آدما ! خبر ! خبر !
عقرب خودش رُ نیش زده !
دستای نامرییِ شب ،
دیکتههاشُ آتیش زده !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#389
Posted: 7 Mar 2012 09:02
عنوان: عاشقتر
عاشقتر از این بودم اگر لحظهی پرواز ،
در دستِ نجیبِ تو کلیدِ قفسم بود !
عاشقتر از این بودم اگر عطرِ نفسهات ،
در لحظهی بیهمنفسی ، همنفسم بود !
عاشقتراز این بودم اگر فاصلهها را ،
این آینهی شبْزده تکرار نمیکرد !
عاشقتر از این بودم اگر هقهقِ ما را ،
این سایهی سرمازده انکار نمیکرد !
با تو بهترین بودم ، همسایهی خورشیدی !
تو نقشِ تبسم را ، از آینه دزدیدی !
عاشقتر از این بودم اگر در شبِ وحشت ،
مثلِ طپشِ زنجره نایاب نبودی !
عاشقتر از این بودم اگر وقتِ عبورم ،
آنسوی سکوتِ پنجره خواب نبودی !
عاشقتر از این بودی اگر ثانیهها را ،
اندوهِ فراموشیِ من ، تار نمیکرد !
عاشقتر از این بودی اگر این دلِ ساده ،
اسرارِ مرا پیشِ تو اقرار نمیکرد !
با تو بهترین بودم ، همسایهی خورشیدی !
تو نقشِ تبسم را ، از آینه دزدیدی !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#390
Posted: 14 Mar 2012 18:47
عنوان: به شب بگو آفتابی شه !
آی ! گُلِیخ ! آی ! گُلِیخ ! زمستونم بارشُ بست !
طلسمِ زمهریرِ شب ، تنها با دستِ تو شکست !
تو یاد دادی به این صدا ، که سَربده ترانه رُ !
تویی که زنده میکنی ، شعرای عاشقانه رُ !
از منُ تو گذشت ، عزیز ! به شب بگو آفتابی شه !
ستاره رو سَرَم بریز ! به شب بگو آفتابی شه !
آی گُلِیخ ! با تو میشه ، دل به ترانهها سپرد !
با تو میشه ستاره بود ، همیشگی شدُ نمُرد !
وقتی که تو کنارمی ، تازه منُ من میبینم !
آفتابُ مهتاب نمیخوام ، این شبُ روشن میبینم !
از منُ تو گذشت ، عزیز ! به شب بگو آفتابی شه !
ستاره رو سَرَم بریز ! به شب بگو آفتابی شه !
کلید نمیخوام ، گُلِیخ ! قفلا با بوسه وامیشن !
وقتی که تو پیشِ منی ، گُم شدهها پیدامیشن !
قناری تو کنجِ قفس ، پروازُ معنا میکنه !
برای دیوارِ که دست ، پنجره رُ وا میکنه !
از منُ تو گذشت ، عزیز ! به شب بگو آفتابی شه !
ستاره رو سَرَم بریز ! به شب بگو آفتابی شه !
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***