ارسالها: 6216
#461
Posted: 20 Mar 2012 19:03
عنوان: سفربخیر!
پُشتِ سَرُ نگا نکن ، تا نبینی که میشکنم !
برو ! سفربخیر ، عزیز ! یارِ همیشگیت منم !
پُشتِ سَرُ نگا نکن ! دیدنی نیست گریهی من !
وقتِ خداحافظیمون ، یه حرفِ آفتابی بزن !
بگو همیشه با منی ، تا آخرین فصلِ سفر !
بگو ! بگو تا خون نشه ، این دلِ زارِ در به در !
سفر بخیر ! عزیزِ دل !
گردنهها پُر خطرِ !
ببین که از هق هقِ من ،
شونهی واژهها تَرِ !
برای برگشتنِ تو باید کدوم شعرُ سرود ؟
باید کدوم ترانه رُ از کفِ لحظهها رُبود ؟
باید کدوم قصیده رُ به دستِ قاصدک سپرد ؟
باید که از تو آسمون چَن تا ستاره رُ شمُرد ؟
بگو همیشه با منی ، تا آخرین سطرِ صدا !
بگو تا این ترانه رُ پُر کنم از خاطرهها !
سفر بخیر ! عزیزِ دل !
گردنهها پُر خطرِ !
ببین که از هق هقِ من ،
شونهی واژهها تَرِ !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#462
Posted: 20 Mar 2012 19:03
عنوان: میدونِ انقلاب
میدونِ انقلابُ باش : حراجِ پنجهبوکسُ دود !
حراجِ زخمُ مرگِموش ! حراجِ اینهمه سرود !
میدونِ انقلابُ باش: آدمای عروسکی !
دروغای مصلحتی ! افسانههای اَلَکی !
میدونِ انقلابُ باش: هجومِ ممتدِ گدا !
کمک کنین ! کمک کنین ، برای لبخندِ خدا !
میدونِ انقلابُ باش: پلکای مَنگِ نیمهباز !
زمزمههای دَمبهدَم: نوارای غیرِ مجاز !
مادرِ خستهی میدونِ بزرگ ، از تمومِ بچههاش غافل شد !
یه نفر از دلِ قصه داد کشید: کوپنِ هفتادُ نُه باطل شد !
میدونِ انقلابُ باش: ویترینِ این مغازه رُ !
قصههای کهنهی شب ، با طرحِ جلدِ تازه رُ !
هنوز توی پیادهرو ، بوفِکور افتاده رو خاک !
هنوز با توپِ مُرواری ، دیوِ سیاه میشه هلاک !
آی شوفرا ! آی شوفرا ! میدونِ آزادی کجاس ؟
چراغِ سبزِ زندگی ، کجای راهبندونِ ماس ؟
خسته از این دایرهام ! آی شوفرِ موفِرفِری !
منُ از این دخمه بِبَر ! هزار تومن هرجا بری !
مادرِ خستهی میدونِ بزرگ ، از تمومِ بچههاش غافل شد !
یه نفر از دلِ قصه داد کشید: کوپنای کهنهمون باطل شد !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#463
Posted: 20 Mar 2012 19:04
عنوان: حبسی
درِ قفس رُ وا نکن ! ما همه حبسِ نفسیم !
اینجا نگهبان نمیخواد ، ما هر کدوم یک قفسیم !
درِ قفس رُ وا نکن ! ما همه حبسیِ تنیم !
درست مثه عقربهها ، لحظهها رُ رَج میزنیم !
تو تِک تِکِ ثانیهها ، ضربهی تازیانههاس !
تو جمعه بازارِ سکوت ، حراجِ ممتدِ خداس !
کلاغا گرسنهاَن ! چشماتونُ هم بذارین !
وقتِ خواب جای ستارهها شهابُ بشمارین !
زیرِ لب ، زیرِ پتو حرفای خوب خوب بزنین !
خواب ببینین که دارین خورشیدُ بیرون میارین !
درِ قفس شیشهایِ ، اون غزلِ سنگی کجاس ؟
تا کی باید جوانه زد ، تو سایهی سیاهِ داس !
کدوم نسیمِ نابَلَد ، قصهمونُ ورق زده ،
که دیوِ جادو دوباره ، سراغِ خونه اومده ؟
ستاره گریه میکنه ، برای سَربُرونِ ماه !
حنای ما رنگ نداره ، تو این دقایقِ سیاه !
کلاغا گرسنهاَن ! چشماتونُ هم بذارین !
وقتِ خواب جای ستارهها شهابُ بشمارین !
زیرِ لب ، زیرِ پتو حرفای خوب خوب بزنین !
خواب ببینین که دارین خورشیدُ بیرون میارین !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#464
Posted: 20 Mar 2012 19:05
عنوان: زندهگینامه
دخترک ! جُز تو که دستات واسه من مثلِ وطن بود،
کی میدونه که ترانه ، زندهگینامهی من بود ؟
کی میدونه ؟ کی میخونه ؟ چه کسی دِل میسوزونه ؟
واسه این شبپَرهیی که ، فکرِ پروانه شُدن بود !
من مثِ دفترِ شعری که نخونده بسته میشه،
مونده بودم توی سایه ، پُشتِ این سدِ همیشه !
تو به من گفتی که «ـ هستم ! » من حصارم رُ شکستم،
این نهالِ پیر در اومد ، از تو گُلخونهی شیشه !
معنیِ معجزه بودی ، توی کفرانِ علاقه !
هَر نگاهِ سادهی تو واسه من یه اتّفاقه !
حالا دفترم رُ پُر کن ، از غزلهای نگُفته !
بذار از برقِ نگاهت ، خورشید از سکه بیفته !
شبِ من رُ زیرُ رو کن ، به آتیشبازیا خو کن،
کاری کن که یخ نبندم تو ترانههای خُفته !
روشنم کن تا بتابم رو به این شبای تیره !
بذار از حنای چشمات ، لحظههام رنگی بگیره !
نقطهچینا رُ رها کن ، چشمای بستهمُ وا کن،
بیتو یه بغضِ قدیمی توی حنجرهم اسیره !
معنیِ معجزه بودی ، توی کفرانِ علاقه !
هَر نگاهِ سادهی تو واسه من یه اتّفاقه !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#465
Posted: 20 Mar 2012 19:06
عنوان: گُفتِبیگو
تو بگو ، من چی بگم تو گفتگوی آینهها
وقتی جایِ زخمِ زنگارِ جذامِ رو تنم !
چون خودم خطخطیاَم ، آینه رُ دوس ندارم !
شنیدن عادتِ من نیست ، همیشه داد میزنم !
هنوزم تو تختِ جمشید ، زیرِ سنگای سیاه ،
گورِ صد هزارتا از بردههای خوبِ منه !
روی هر خشتُ رو هر ستونِ ویرونهی اون ،
نقشِ انسانیِ که تو زنجیرا جون میکنه !
تو بگو ، بگو به دنیا چی داده ، دستای سیاهِ بیحافظهمون ؟
بگو جُز یه مُشت گذشته چی داریم ، توی صندوقچهی گودِ خونهمون ؟
تو بگو ، بگو به دنیا چی دادیم ، غیر از این سکوتِ طولانیِ سرد ؟
گُفتِ بیگوی صدا وُ سکسکه ، عُمریه جاریِ تو گنبدِ درد !
پُزِ حافظ رُ میدم که زیرِ سَرنیزهی من ،
جون به لب شدُ غزل نوشتُ آفتابی سرود !
پُزِ خیامُ میدم که حتا قَدِ یه نفس ،
فارغ از هراسِ قدارهی تیزِ من نبود !
لافِ دیروزای دورِ تقویما رُ میزنم !
لافِ جنگُ مرگُ آدمکشیای بی حساب !
لافِ سوزوندنِ پروانهی سرخِ واژهها ،
تو حریقِ تُندُ بیترمزِ برگای کتاب !
تو بگو ، بگو به دنیا چی داده ، دستای سیاهِ بیحافظهمون ؟
بگو جُز یه مُشت گذشته چی داریم ، توی صندوقچهی گودِ خونهمون ؟
تو بگو ، بگو به دنیا چی دادیم ، غیر از این سکوتِ طولانیِ سرد ؟
گُفتِ بیگوی صدا وُ سکسکه ، عُمریه جاریِ تو گنبدِ درد !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#466
Posted: 20 Mar 2012 19:07
عنوان: مرثیه
گنبدِ سردِ قصه ، کبودِ تازیانهس !
وقتِ طلوعِ تازه ، تو ریتمِ این ترانهس !
تو انجمادِ این شب ، چشماتُ شعلهورکن !
که این چراغِ مُرده ، منتظرِ زبانهس !
نفس نفس صدام کن ! بذار که خوش صداشم ،
که بیصدا شکستن ، آفتِ این زمانهس !
ستاره رُ خبرکن ! سایه رُ در به در کن !
چشمِ تو چلچراغِ ضیافتِ شبانهس !
غزل غزل رسیدم به غربتِ نگاهت !
وقتِ سفر ، نگاهِ تو بهترین بهانهس !
مرهمِ این هراسی ، بیبیِ ناشناسی ! صدام کن ! آی ! صدام کن ! اسمِ تو محرمانهس !
محرمِ رازِ من باش ! مرثیهسازِ من باش !
که با صدای سبزت ، مرثیه ، عاشقانهس !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#467
Posted: 20 Mar 2012 19:08
عنوان: لبدوختگان
لبدوختگان ! مرغِ غزل بیپَرُبال است !
در کنجِ قفس ، ثانیه همسایهی سال است !
از پیله در آیید که مفهومِ سقوطید !
در خندقِ شب جستنِ خورشید محال است !
لبدوختگان ! کاشفِ فریاد منم من !
از دامِ شبُ حادثه آزاد منم من !
بیحنجره وُ لالُ نفسمُرده شمایید !
آن قاصدکِ همسفرِ باد منم من !
زمانه بَد ! ترانه رَد ! پنجرههای خانه سَد !
نبضِ ستاره بیطپش ! ناجیِ قصه نابَلَد !
لبدوختگان ! پنجرهی رو به سحر کو ؟
فانوسِ صدا ، نقطهی پایانِ سفر کو ؟
این کولیِ بیسقف به بیراهه رسیدهست ،
همپای سفر در خَمِ این پیچِ خطر کو ؟
لبدوختگان ! سوختهی آتشِ طورید !
در بندِ تبِ این شبِ دیرینه صبورید !
یک جامِ لبالب همه از زهر بنوشید ،
آن لحظه رهایید که در سینهی گورید !
زمانه بَد ! ترانه رَد ! پنجرههای خانه سَد !
نبضِ ستاره بیطپش ! ناجیِ قصه نابَلَد !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#468
Posted: 20 Mar 2012 19:08
عنوان: یادگاری
اِی غزل از تو رسیده ! ای ترانه از تو جاری !
مرهمِ عزیزُ نابِ همهی زخمای کاری !
پا بذار تو شبِ چشمام ، با تو تازه میشه حرفام،
این تویی که مثلِ آینه ، منُ یادِ من میاری !
مثِ یه حرفِ نگفته ، با منی ! زیبای خفته !
تا رسیدن به طلوعم ، یه قدم فاصله داری !
توی این چلّهی یلدا ، تو شُدی شروعِ فردا،
توی یخبستهگیِ باغ ، صدای پای بهاری !
دلِ ما وقفِ نگاهت ، چشممون مونده به راهت،
نه تو جادّه گردُ خاکی ، نه نشونی از سواری !
تو که نازی مثِ آهو ، بگو عطرِ خندههات کو ؟
بیا که دیگه نمونده واسه دل صبرُ قراری !
بیتو سو نداره چشمام ، بیتو میگیره نفسهام،
واسه من مثلِ هوایی ، خونهیی ، شهرُ دیاری !
پُل بزن به این شکسته ، روزگار دستامُ بسته،
تو مثِ حکمِ رهایی از تو بندِ روزگاری !
من یه سوزنبانِ پیرم ، که دیگه جون نمیگیرم،
تو مثِ خاطرههای سوتِ آخرین قطاری !
منُ تو دِلِت نگه دار ! دخترک ! خُدا نگهدار !
شاید این ترانه از من ، بشه تنها یادگاری !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#469
Posted: 20 Mar 2012 19:10
عنوان: خیابونی
مثِ گُربههای وِلگرد ، تو خیابونا پَلاسه !
با غمُ غصّه رفیقه ، خنده رُ نمیشناسه !
تختهنرده زندهگی رُ همیشه باخته وُ ساخته !
امّا بازم پِیِ بُرده ، فکرِ جُف شیشِ یه طاسه !
دِلِ دخترِ فراری ، پُرِ عشقای دوروزهس !
همیشه تو امتحانِ دِلسپردهگی رفوزهس !
قصّههای گُلُ شمعُ شنیده ، خبر نداره،
خودِ اون پروانهیی که توی شعلهها میسوزهس !
دخترکِ دربهدرِ محلّههای بیچراغ !
چشماتُ نفروش به همه ، تو این حراجِ داغِ داغ !
فرارِ بیمقصدِ تو علاجِ دردت نمیشه !
زندهگی فیلمِ هندی نیست ، که خوب تموم شه همیشه !
شهر قصّه پُرِ گُرگه ، با کسی شوخی نداره !
تا که چش رو هم بذاری ، یهو دخلتُ میاره !
زندهگی رُ زندهگی کن ! گریه تنها کارِ اَبره !
تو میتونی آسمونُ بپوشونی با ستاره !
دلتُ بده به امید ! باز برو به سمتِ خونه !
اونجا حتماً یه کسی هست ، که غمِ تو رُ بدونه !
میدونم که دوس نداری بایدُ نبایدا رُ،
امّا پَرسه ، قدماتُ به جایی نمیرسونه !
دخترکِ دربهدرِ محلّههای بیچراغ !
چشماتُ نفروش به همه ، تو این حراجِ داغِ داغ !
فرارِ بیمقصدِ تو علاجِ دردت نمیشه !
زندهگی فیلمِ هندی نیست ، که خوب تموم شه همیشه !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#470
Posted: 20 Mar 2012 19:10
عنوان: مرا به یاد نگهدار!
حراجِ پنجره در سرزمینِ بیدیوار ،
سکوتِ حنجره در انزوای این تکرار ،
قدم قدم تو بیا اِی ترانهی بیدار !
مرا بِبَر به تماشای آخرین دیدار !
ببین که بیتو گرفته صدای روشنِ ساز !
مرا بِبَر به طلوعی دوباره در آواز !
مرا بِبَر به نگاهت ، به نقطهی آغاز !
مرا بِبَر به پرستو ، به اوجِ این پرواز !
مرا به یاد نگهدار !
مرا به یاد نگه دار !
دوباره بوسهی جادو ، به خاطرم بسپار !
نگاهِ آخرِ آهو ، به خاطرم بسپار !
هجومِ بغضِ غزلْگو ، به خاطرم بسپار !
مسیرِ خاطره تا او ، به خاطرم بسپار !
مرا به یاد نگهدار ، همیشه در یادم !
که من تمامِ غزل را به چشمِ تو دادم !
مرا بِبَر به حصارت که خسته از خویشم ،
بِبَر که با تو از این بندِ کهنه آزادم !
مرا به یاد نگهدار !
مرا به یاد نگهدار !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....