ارسالها: 6216
#471
Posted: 20 Mar 2012 19:16
عنوان: انفجار
تو ضیافتِ ستاره ، وسطِ این شبِ شیاد ،
تو بخون بیبیِ مهتاب ! خونهی حنجرهت آباد !
یه بغل خاطره دارم ، واژهی باکره دارم ،
وقتِ خودسوزیِ سازِ ، گوشهی پردهی بیداد !
وقتی شاخهها تَبَر شد ، وقتی گُل زیرُزبَر شد ،
واسه باغچه گریه میکرد ، بیدِ تکیه داده بَر باد !
شبُ رَج زدیم از اول ، وقتِ قتلِعامِ جنگل ،
آخرین برگِ شهامت ، از سریرِ شاخه افتاد !
حالا فصلِ انفجاره ! فصلِ آغازِ دوباره !
نگو حرمتِ ترانه ، خیلی وقته رفته از یاد !
چه تماشاییِ نازت ، جنسِ نقرهس سیمِ سازت ،
بردهی یاغیِ قلبم ، با اشارهت میشه آزاد !
بخون از اولِ آواز ! برسون منُ به پرواز !
بگو کی نبضِ نفسهات ، میرسه به اوجِ فریاد ؟
دیگه با منی همیشه ، با تو آینه پیر نمیشه ،
چشمای تو طعمِ تازه ، به ترانههای من داد !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#472
Posted: 20 Mar 2012 19:17
عنوان: آخرین فصل
فصلِ تازهم آخرین فصلِ منه !
چشمام از یه نورِ تازه روشنه !
با من این ترانه رُ زمزمه کن !
یکی پُشتِ حنجرهم داد میزنه !
پُشتِ سر برگای خاکستریه !
پُشتِ سر قصّهی دیوُ پَریه !
رو به رو وعدهی من با خودمه !
پُشتِ سر وعدههای سَرسَریه !
تو سراشیبیِ شب حنجرهمون نفس بُرید !
تو که تازه نفسی بخون یه شعرِ پُر امید !
رو به رو بَرگا سفیده ، زندگی رُ بنویس !
نقشِ دریا یه سرابه تشنگی رُ بنویس !
تو قبیلهی پریشونِ قلم شکستهها ،
رختِ خوابُ پاره کن ! برهنگی رُ بنویس !
بنویس تا روزگار خاطرهتُ خط نَزَده !
بنویس اگه چشات نشونِ نورُ بَلَده !
بنویس که اون کلاغ بازم به خونهش نرسید !
بنویس یکه سوار به خوابِ ما نیومده !
تو سراشیبیِ شب حنجرهمون نفس بُرید !
تو که تازه نفسی بخون یه شعرِ پُر امید !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#473
Posted: 20 Mar 2012 19:20
عنوان: یادِ من باش!
هر جا هستی ، یادِ من باش ! یادِ این نفس بُریده !
که یه عُمره توی آینه ، تنها عکسِ تو رُ دیده !
هر جا هستی ، یادِ من باش ! من که با یادِ تو موندم ،
پا به پای هر دقیقه ، از تو خوندم ! از تو خوندم !
از تو که شرمِ سلامت ، لحظههامُ زیرُ رو کرد !
با خداحافظِ سردت ، چشمِ من به گریه خو کرد !
همترانه ! یادِ من باش !
بیبهانه یادِ من باش !
وقتِ بیداریِ مهتاب ،
عاشقانه یادِ من باش !
هر جا هستی ، یادِ من باش ! آخرین خاتونِ آواز !
با تو خوش صداترینه ، سیمِ بیزخمهی این ساز !
یادِ من باش ، وقتی بیمن این ترانه رُ شنیدی !
یادِ من باش ، اگه من رُ ، حتا توی خواب ندیدی !
بیتو تقویمِ سکوتم ، هفتهی آبی نداره !
این ترانه اوجِ من نیست ، این سقوطِ انتحاره !
همترانه ! یادِ من باش !
بیبهانه یادِ من باش !
وقتِ بیداریِ مهتاب ،
عاشقانه یادِ من باش !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#474
Posted: 20 Mar 2012 19:21
عنوان: جُردن
وقتی که گاز میدی ، با ماشینِ باباجون ، توی سربالاییِ جُردن،
با موهای چربُ ، قیافهی داغون ، سیگاری کنجِ لَبِت روشن،
وقتی با توپ تیشِ صدای ضبطت ، کر میشه گوشِ جماعت،
وقتی که نوربالای چراغت میزنه چشما رُ راحت،
فکرِ بچّههای جنوبِ شهر باش ، که یه لُقمه نونم ندارن !
فکرِ جوونای دربهدر باش ، که یه عمره بیقرارن !
جُردن ! جُردن !
پَس بده دیروزمُ به من !
جُردن ! جُردن !
حرفای تازهتَری بزن !
وقتی که هِی بوق میزنیُ بعدش ، ماتُ منتظر میمونی،
وقتی که آهنگای منُ زیرِ لب ، با صدای نَکرهت میخونی،
وقتی که جیغِ ترمزِ چرخت ، میپیچه تو گوشِ خیابون،
وقتی خسارتُ جرینگی میدی ، آسونِ آسونِ آسون،
فکرِ اونا باش که توی بارون ، حتّا یه سقفم ندارن !
اونا که جای ستاره شبها زخماشونُ میشمارن !
جُردن ! جُردن !
کپ نکن از این حرفِ من !
جُردن ! جُردن !
عشقُ با من فریاد بزن !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#475
Posted: 20 Mar 2012 19:22
عنوان: روشنم کن!
دلخوشِ خاطرههاتم ! هیچکسُ جُز تو ندارم !
تو بگو ، ترانهبانو ! من کجای روزگارم ؟
وقتی معنای ترانه ، حرفای صدتا یه غازه ،
وقتی پیشِ پای خستهم ، جادههای حیله بازه ،
باید از کدوم دقیقه ، برسم به خطِ سوم ؟
تو کدوم ثانیه باید ، خون بشم تو رَگِ مردم ؟
یادم بده ترانهای بخونم ،
تا دیگه دیواری نمونه برجا !
منُ ببر به اون شبِ قدیمی ،
دلم گرفت از این طلوعِ بیجا !
خستهام از این رهایی ، زیرِ سقفِ سُربُ کابوس !
این طلوعِ روشنی نیست ، نورِ چلچراغِ جادوس !
دل به این ستاره نسپار ، برقِ چشمای یه گُرگه !
چه دروغِ دلنشینی ، روی این لوحِ بزرگه !
تو بگو خاکِ سکوتم ، از کدوم جوانه سبزه ؟
روشنم کن که فروغت ، به چراغونی میارزه !
یادم بده ترانهای بخونم ،
تا دیگه دیواری نمونه برجا !
منُ ببر به اون شبِ قدیمی ،
دلم گرفت از این طلوعِ بیجا !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#476
Posted: 20 Mar 2012 19:22
عنوان: خوشْخیال
چشمای تو رنگِ پاییزِ شُماله ، دخترک !
نقّاشی کشیدن از چشات محاله ، دخترک !
من به گَردِ آهوی نازِ چشات نمیرسم،
چون که هَر رسیدهیی پیشِ تو کاله ، دخترک !
بَبرِ دِل شبا میاد رؤیا مینوشه از چشات،
آخه چشمات مثِ یه چشمه زُلاله ، دخترک !
تو کی هستی که کنارِ تو حقیرِ واژههام ؟
پیشِ زیباییِ تو ترانه لاله ، دخترک !
بگو من چوبِ کدوم گناهُ دارم میخورم ؟
خیلی وقته رو لَبام همین سواله ، دخترک !
همه زندهگیم شُده تحمّلِ فاصلهها،
هَمَش از چاله تو چاه ، از چاه تو چاله ، دخترک !
دِل میگه یه روز میای غصّههامُ خط میزنی،
میدونم ! این دِلِ ساده خوشخیاله ! دخترک !
امّا حتّا اگه تو چلّهی یخ سَر بِرِسی،
واسه من اومدنت تحویلِ ساله ، دخترک !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#477
Posted: 20 Mar 2012 19:24
عنوان: سایه به سایه
اسمِ من : سایهی تو ، سایهی تو ، اسمِ منه !
زاغ سیاهِ چشماتُ ، چشمای من چوب میزنه !
همیشه سایه به سایه ، همیشه پُشتِ سَرِت !
با توئه تا تَهِ رؤیا ، عاشقِ دربهدرت !
اون که با تو رنگِ آبی ، بی تو خاکستریه !
اون منم که بی تو ، حتا نفسم سَرسَریه !
دعوتم کن به یه جرعه خوابِ خوش !
خستهام از این شبِ ترانهکش !
دعوتم کن به یه آوازِ قشنگ ،
پُشتِ رنگینکمونِ پریدهرنگ !
غافلی از تبِ کوچه ، غافل از سقوطِ برگ !
گُلِ یاست رُ سپردی دستِ بیرحمِ تگرگ !
غافلی از غمِ چشمام ، غافلی از منِ من !
نمیخوام تکراریشم ، یه حرفِ تازهتر بزن !
منُ باورکنُ بغضُ از سکوتِ من بگیر !
تنمُ رهاکن از حصارِ این شبِ حقیر !
دعوتم کن به یه جرعه خوابِ خوش !
خستهام از این شبِ ترانهکش !
دعوتم کن به یه آوازِ قشنگ ،
پُشتِ رنگینکمونِ پریدهرنگ !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 8724
#478
Posted: 21 Mar 2012 04:53
تحويل سال نو / یغما گلرویی
تحويل سال نو، بیتو، بدونِ تو:
تکرارِ سالای تاريکِ پشتِ سر
سالايی که تو شون از تو اثر نبود،
نه يه نشونی و نه خط و نه خبر
يه ماهی قرمزه مُرده رو آبِ تنگ،
که خواب آخرش يخ بسته تو چشاش
يه سبزهی کچل تو کاسهی سفال،
که گندمی شدن رؤيا شده براش...
يه دسته سنبله پژمردهی بنفش
با چند تا سکهی ده شاهیِِ سياه
يه ساعت خراب که کل زندگيش،
وقتو نشون داده اما به اشتباه...
اين سفرهی منه وقتی تو غايبی،
وقتی که سال نو يه شوخيه برام
وقتی که پشت هر زنگ تلفنی
دنبال ردتم... تنها تو رو میخوام...
اين سفرهی منه، تو قحطی چشات،
وقتی که دور دور از خلوت منی
وقتی که لااقل واسه گذشتهها
يادم نمیکنی، زنگی نمیزنی...
دور از تو سال من، روزاش پر از غمه،
روزايی که توشون از تو نشونه نيست
دور از تو سال نو، از کهنه بدتره،
اين سفره خاليه، اين خونه خونه نيست
من پای سفرهام، اين سفرهی سياه،
تو هم کنارِ يه سفره پر از بهار
عيدت مبارک و سالت پر از خوشی
يک بارم عيدو به تقويمِ من بيار...
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 6216
#479
Posted: 22 Mar 2012 20:36
عنوان: چلهشمار
تو فصلِ تاراجِ درخت ، جوانه یعنی یه قیام !
ببین چه قیمتی شدن ، ترانههای بیکلام !
ببین که پابرهنهها ، خسته شدن تو نیمه راه ،
کی گفته از گنبدِ شب ، سَر میزنه صدای ماه ؟
کی گفته خاطراتمون ، شبیه آرزو بشه ؟
کی گفته سنگِ کینهها ، با آینه رو به رو بشه ؟
چلهشمارِ سوگِ ، کرکسِ پیرِ تقویم !
دیوارا رُ پوشوندن ، آگهیهای ترحیم !
تو فصلِ تاراجِ نفس ، زمزمه یعنی یه قیام !
ببین چه قیمتی شدن ، ترانههای بیکلام !
تو این وُفورِ همهمه ، چقدر صدای ما کمه !
ببین که زخمِ حادثه ، دَم به دَمه ! دَم به دَمه !
ببین که دیوِ دل سیاه ، سلسلهدارِ سایههاس !
سکوتِ این حنجرهها اینجا به معنای صداس !
چلهشمارِ سوگِ ، کرکسِ پیرِ تقویم !
دیوارا رُ پوشوندن ، آگهیهای ترحیم !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#480
Posted: 22 Mar 2012 20:37
عنوان: شهرِ بیبَرده
بخون ! همبغضِ آواره ! که شب فریادُ کم داره !
بتارون خلسهی خوابُ ، پیاله دورِ تکراره !
بزن با زخمهی فریاد ، بزن تا هرچه باداباد !
از اول من رُ اَزبَر کن ، که تا آخر نَرَم از یاد !
بزن تا آخرین پرده ! بزن تا شهرِ بیبَرده !
بزن تا بغضِ نشکسته ، دلِ بیکینه پُر درده !
سازِ ممنوعِ تو یاغی شده باز !
با طنینِ زخمههات ما رُ بساز !
برسونمون به مهمونیِ ماه !
زندهمون کن توی تکخونیِ ساز !
بزن تا بیپَرُبالی ! بزن تا طبلِ تو خالی !
بزن تا سطرِ ناممکن ! بزن تا دیوِ پوشالی !
بزن تا شعلهی یاران ! بزن تا سوزِ بیداران !
بزن تا فتحِ خاکستر ! بزن تا مرهمِ باران !
بزن تا رقصِ پروانه ! بزن ! سرریزِ پیمانه !
بزن تا چترِ نیلوفر ! بزن تا سازِ دیوانه !
سازِ ممنوعِ تو یاغی شده باز !
با طنینِ زخمههات ما رُ بساز !
برسونمون به مهمونیِ ماه !
زندهمون کن توی تکخونیِ ساز !
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....