انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 91 از 129:  « پیشین  1  ...  90  91  92  ...  128  129  پسین »

Yaghma Golruei | یغما گلرویی


مرد

 


بازگشت

کودکان در گهواره‌ها گلوله می‌خورند
و عشق را باید از داروخانه‌ها خرید
در بسته‌های دوازده‌تایی
با طعمِ آناناس و هندوانه...

بیدار که می‌شویم
سرخوشیم از این‌که ملافه‌ی بستر،
کفنِ ما نشده
و هنگامِ بیرون رفتن از خانه آرزو می‌کنیم
مینِ ضد نفری
زیر پامان منفجر نشود...

آقای داروین!
لطفن عقربه‌ها را به عقب برگردانید!
ما خوش‌حال بودیم
وقتی از درختی به درختی می‌پریدیم
با یک گلابی
میانِ دندان‌هامان!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


بدونِ من خوش باش

وقتی که قبل از خواب، تو رویا گم می‌شی
می‌خوام که تو ذهنت من اولی باشم
وقتی که پاهات از خسته‌گی می‌لرزن
دلم می خواد شکلِ یه صندلی باشم

می‌خوام تو هر جمعی که حرفِ من می‌شه
بگی یه وقتایی به دردِ من می‌خورد
فقط همون بود که غمامو می‌فهمید
فقط همون بود که به خاطرم می‌مُرد

دلم می‌خواد وقتِ تماشای فیلما
حس کنی جای من کنارِ تو سبزه
دلم می‌خواد وقتی عکسمو می‌بینی
باور کنم قلبت یه ذره می‌لرزه

لباسای تنهام توی کمد موندن
هیچ کسی اونا رو دیگه نمی‌پوشه
پیانوی پیرم کنج اتاقِ من،
می‌دونه باقیِ عمرشو خاموشه

می‌خوام تو شب‌هایی که قرص ماه پیداست
بیای تو ایوون و به یادِ من باشی
دلم می‌خواد حرفام به خاطرت باشن
تو موقعِ مستی، موقعِ نقاشی...

یکی دوتا نیستن آرزوهای من
خلاصه‌شون اینه: بدونِ من خوش باش!
بدونِ اون مردی که عاشقت بود و
از بچه‌گی می‌دید تو رو توی رؤیاش
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


با خودم می‌رقصم

با خودم می‌رقصم، تو دلِ تاریکی
دیوارا موش دارن تو همین نزدیکی

با خودم می‌رقصم... یه ترومپت مسته،
پا به پام می‌خونه با صدایی خسته...

دنیا خواب می‌بینه با چشای خرگوش
خونه‌ی من این‌جاست: گربه‌یی بازیگوش

با خودم می‌رقصم، وسطِ این خونه
سقفِ اون از سُربه، فرشِ اون از خونه...

کسی هم‌رقصم نیست، همه انگار کورن،
همه وحشت کردن، همه از هم دورن

با خودم می‌رقصم زیرِ این نورافکن،
آخرین رقص اینه: تانگوی من، با من...

اون ترومپت داره نفسش می‌گیره
آخرِ این آهنگ شکلِ یه آژیره

جیغِ چن تا ترمز، صدای پوتین‌ها،
همه رُ خواب بُرده، زیرِ آبِ دنیا
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


توصیفِ تو

رود گنگ با آفتابِ منعکسش
از موهایت می‌گذرد!
رودی که از آن می‌نوشم،
در آن غسل می‌کنم،
می‌میرم...

دو بلدرچین در چشمانت داری
که دستان سردِ مرا پناه می‌دهند

در عبور از زمستان‌های زنده‌گی،
صدای تو شالی‌ست
که دور شانه‌های من می‌پیچد

و لب‌هایت
مسیر کافه‌های پاریس را نشان می‌دهند...

اما تمام این‌‌ها
توصیفِ کامل تو نیست!
تو چیزی فراتری از آن چشم‌ها،
موها،
لب‌ها...

تو تپانچه‌ای هستی در دست من
که با آن
مرگ را از پا در می‌آورم!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


دنیا

حکایتِ ملانصرالدین است دنیا!
عزیزِ دل!
درخت‌ها را می‌بریم تا اسکناس شوند،
یا کاغذهایی که بر آن‌ها
نامه‌های عاشقانه بنویسیم.

حکایتِ ملانصرالدین است دنیا!
هر شب خوابِ جهانی بی‌تفنگ و تیرکمان می‌بینیم
بر بالش‌هایی پُر شده از پَرِ پرنده‌گان
و هیچ‌کس از خود نمی‌پرسد
چرا در عهدِ عتیق برف نمی‌بارد...

دنیا مضحک‌تر از آن است
که شاعران به فکر تغییرش بیفتند.

دنیا یعنی: صفِ پلیس ضد شورش
رو در روی پابرهنه‌های کشمیر.
دنیا یعنی: من به تو نمی‌رسم
و آب از آبِ زنده‌گی تکان نمی‌خورد.

دنیا بوقلمونی‌ست
که در جشنِ شکرگزاری هر سال
رییس جمهور آمریکا
فرصت زیستن به او می‌دهد.
دنیا ترانه‌ای‌ست که پیرمردی کور
در خیابانِ جمشید
با خود زمزمه می‌کند...

حکایتِ ملانصرالدین است دنیا...
این بار باید خودش را خبر کنیم
تا دبیرکلِ سازمان ملل شود!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


من و تو و مردم

وقتی که تو نیستی پیشِ نگاهِ من
دنیا می‌شه تاریک، تهرون می‌شه لندن
بارون میاد شُر شُر، یکریز و بی‌وقفه
روزنامه‌ها خالی، رادیو بی‌حرفه...

وقتی که اخمویی طوفانیه دریا
صاعقه می‌باره، ویرون می‌شن پل‌ها
زلزله، قحطی، جنگ، دنیا رو می‌گیرن
صدها جَریب جنگل یک شبه می‌میرن...

وقتی که غمگینی کشتیا غرق می‌شن
گنجشکا دل‌مُردن، مردم با هم دشمن
پنجره‌ها خاموش، تقویم عزاداره،
کسی نمی‌خنده، چاپلین هم بی‌کاره...

اما زمانی که می‌گی منو می‌خوای،
وقتی که بعد از قهر سراغِ من میای،
خوشبختِ خوشبختیم، من و تو و مردم
قسمت می‌شه لبخند، قسمت می‌شه گندم...

خدا هم می‌خنده، وقتی که تو شادی
روزنامه پُر می‌شه از حرفِ آزادی
رادیو می‌خونه «مرا ببوسو» باز
یک ماه مُرَخَصی می‌دن به هر سرباز...

خلاصه دنیا رو چشمات می‌گردونن
گنجشکا هر روز صبح واسه تو می‌خونن
لبخندت تفسیر شعرای مولاناس
با تو دلم گرمه، بی‌تو جهان تنهاس
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


اگر شبیه فیلم‌های ترسناک نشود!

فشارِ بالا، اعصابِ پریشان و سکته در میان‌سالی...
به یک‌دیگر همین‌ها را خواهند گفت
بالای حفره‌ای که در آن خفته‌ام!

تو خبر را در روزنامه می‌خوانی...
(دو سطر ساده در حاشیه‌ی صفحه‌ی آخر!)
ناباورانه شماره‌ی مرا خواهی گرفت
و بارانی صاحب‌مُرده‌ام از پاسخ دادن موبایلی
که در جیبش زنگ می‌زند عاجز خواهد بود...

کسی نمی‌داند کدام فایل در کامپیوترم
نسخه‌ی نهایی شعرهای من است
و آن شعرها با غلط‌های فراوان
در قالبِ کتابی منتشر خواهند شد
به عنوان واپسین شعرهای شاعری جوان‌مرگ
که آرزوی دگرگونِ کردن جهان را به گور برد...

می‌خواهم بدانی متوفای وفاداری خواهم بود
و یک شب (اگر شبیه فیلم‌های ترسناک نشود!)
به دیدارت خواهم آمد در خواب...
و به تو خواهم گفت
پسوردِ ایمیل‌هایم
و نامِ کتابی را که سه‌ تارِ مویت
در صفحه‌ی صد و هفتاد و پنجش
امانت است
و برای تو خواهم خواند
سطرهای قیچی شده‌ی شعرهایم را
یک به یک...

تو هم قول بده
با نخستین بارانِ پاییزی هر سال
شعری از کتاب مرا بخوانی
بی‌غلتیدن قطره اشکی
بر برگ‌هایش
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


نوکیای خوشبخت من...

با صدای قناری می‌خواند این گوشی
وقتی تو SMS می‌فرستی
تا باخبرم کنی
که با گرفتنِ یازده شماره‌ی ساده
به صدای باران می‌رسم
و می‌شنوم عبورِ نسیم را از گندم‌زار...

پنداری در عمق بُردها و حافظه‌ی او هم
تو جای مخصوصی داری،
مانندِ قلبِ من!
هتلی که مسافران زیادی را تجربه کرده
اما تو
همیشه در تنها اتاقِ رو به آفتابش
زنده‌گی می‌کنی!

باله‌ی دریاچه‌ی قو می‌شود
زنگِ تکراری گوشی‌ام
هنگامی که تو پشتِ خط باشی
و چه‌قدر خوش‌بخت است
این نوکیای N95
که ثانیه‌ای پیش از من حس می‌کند
تماسِ تو را!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


زیاد و کم...

زیادتر از سهم خود
دفتر سیاه کردم
در آرزوی نوشتنِ شعری
که باعث شود
از آسمانِ سرتاسر جهان
بارانِ نان ببارد...

زیادتر از سهمِ قدم‌هایم
گذشتم از خیابان‌های پاییز
با امید گره خوردن
به نگاهی
که پناه‌گاهی باشد
در آژیرقرمزهای زننده‌ی
این روزگار...

زیادتر از توان خود باطوم خوردم
برای برآوردِ آرزویی
که لورکا و نرودا و حکمت
و شاعرانِ دیگر
به برآوردنش کوشیده بودند...

زیاد مُردم
برای کمی زنده‌گی کردن
در کنارِ تو!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
مرد

 


خشک‌شویی

تکه کاغذی لهیده
با سطرهایی شسته شده
در جیبِ پیرهنی
که از خشک‌شویی برگشته است...

شاید این همان شعری بود
که می‌توانست
سرنوشتِ من،
تو
و جهان را عوض کند
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
صفحه  صفحه 91 از 129:  « پیشین  1  ...  90  91  92  ...  128  129  پسین » 
شعر و ادبیات

Yaghma Golruei | یغما گلرویی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA