انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 21 از 36:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  35  36  پسین »

اشعار منوچهر آتشی


مرد

 


دلی اندوهناک

سری اندیشناک زخم
دلی اندوهناک سرها دارم
یکی از بام
یکی از ستاره می زندم سنگ
یکی به کوچه جار می زند
سوایی هزاره را
سنگی به شکل سنگ می اید
از بامی
سنگی به شکل واژه ای
از آسمان
سر می شکند یکی و یکی
شقیقه اندیشه به خون می کشد
پیکی می اید از ژرفا
تاریخ را حرامزاده صدا می کند
پیکی
که شکل پنجه حیوانی ابتدایی دارد
می اید آهسته
پنجول می کشد به رخ گل
پیکی هوار می کشد
زیباترین درخت
بیداست
مستور و بکر
بادی بیاید و دامن بردارد از بید
دستار و جام زاهد و شال گشاده شاهد
در آفتاب بماند ای کاش
سری اندیشناک زخم ستاره
دلی اندوهناک هزاره رسوا دارم
     
  
مرد

 


بر احتمال و بر وحشت

پرنده
بر آشیانه می خواند
بر عشق
پرنده بر قلمرو سر سبزش می خواند
بر درختی
که دست کم
یک شاخه اش از آن اوست
بی آشیانه و بی شاخسار خشکی
می خوانم
می خوانم و هشدار می دهم
تمامی جوانه های بر نیامده را
که بر نیایند
و ذخیره احتمال بمانند
بی آشیانه و بی قلمرو
می خوانم بر تمامی این جنگل ازک پیوند خورده به کبریت می خوانم
تا نخوانم روزی
بر تمامی شاخساران سوخته اش
تا ننالم
بر آشیانه های به خاکستر
جنگل پیوند خورده به کبریت
قیلوله بهاری را
پچ پچه می کند به سرسبزی
و در آوند ها
فاجعه نامنتظر
بالا و بالاتر می خزد
می خواند
پرنده بر آشیانه و عشق
می خوانم
بر ذخیره های احتمال
بر وحشت
     
  
مرد

 


حرام است عشق

زمین
به دامن بانوی آفتاب آویخته است
نمی پرسند چرا
و گالیله جان به در برده است
همه قانون ها اما
مرا از تو دور می دارند
و پروا نمی کنند
از ستاره بی مدار
حلال است خون کبوتر
لب باغچه به پای گل سرخ
حلال است
خون گل سرخ
به پای پیر سرداری ابله
بیگانه نام گل
حلال است قامت مردان
به چوبه بی جان دار
حلال نیست ولی
سرو سیراب بی جان دار
به آغوش زنده من
زمین به دامن بانوی ‌آفتاب آویخته ست و
آفتاب به دامن بانوی کهکشان
و من
بر ابریشم خیال تو
بر گیسوان تو آویخته ام
مرا باز می دارند از تو
و پروا ندارند
از ستاره سرگردان بی مدار
که نظم آسمان را بر آشوبد آخر
حرام است عشق
وحلال است دروغ
شگفتا
     
  
مرد

 


گورستانی در جان

همیشه همیشه
زنی به هیات سوگواران
در رویا هایم
پرسه می زند
چه می کند و چه می جوید از رویاهای من
زنی که نمی شناسمش؟
از کجای نهفت فرامموشی هایم بر آمده
و ماندگار شده
در خواب هایم ؟
رویا
مشغله بیداری اندوهان است
وقتی تو به خواب می روی
مرا آسودگی نیست اما
از اندیشه زنی
که سوگوار به رویاهایم پرسه می زند
بی آنکه به او اندیشیه باشم هرگز
سوگوار که ای
بانو
و از خواب هایم چه مطلبی ؟
سوگوار خویشتنم که در این حوالی مرده ام
و گور خود را می جویم
مرا به تشویش نشانده ای آخر
و قرارم را
به بیداری و خواب
گرفته پرسه هایت
تشویش ؟
گورم را عاقبت
در بیغوله های جات پیدا می کنم
در آنجا هرگز بدان راهم ندادی
و در آن فرو می خوابم آرام
و تو آرام می شوی
برای ابد
     
  
مرد

 


چگونه دوست بدارم

چگونه دوست بدارم سپیدار را
که دار می پرورد در آغوش برگ و زمزمه
شکفتگی و سرسبزی است ارمغان بهار
و خیال گل و صدای پرنده
برابر نومیدی
جنجال می کنند
گل سرخ اما
چشم بیدار را
به عربده می خواند
به شور کدام
بلبله داری ای زبان بریده
به جنگل صنوبر و باغ نسرین ؟
گل نسرین
اگر گونه خراشیده دخترم نیست
تمامی سپیداران جنگلی
تابوت های ایستاده برادرانم هستند
گونه خراشیده دخترم
به اشک و بوسه شفا می یابد
زلف برادرانم اما
از ماسه کویر نخواهد رویید باز
     
  
مرد

 


صبح اردوگاه

چه قشقرقی
سپیده بر نیامده
رویای گنجشکان را آشفته است
بی خیال خفتگان اردوگاه
آنها
زنجیرهای برنجی آوازشان را
از شاخه ای به شاخه دیگر می بافند
و منقار به منقار ولوله می کنند
درختان سدر و گز
این بستر همیشه سر سبز خواب شبانه گنجشکان
طلسم شده اند در فضا
و بر درون پر غوغای خود
نیم زلفی خمانده اند
اردوگاه اما
بی خیال زنجیر بافی بی قرار گنجشکان
غلتی می زند و پتو بر سر می کشد
شاعر
نگران سپیده دم
رو به شمال کائنات زمزمه می کند
     
  
مرد

 


غزلی برای چشم ها

همه جا می بینمت
به درخت و پرده و اینه
نمی دانم اما
تو مرا دنبال می کنی
یا من ترا
ای چشم شیرین زیبا
به گلها می بینیم و می بینمت
به گلها نشسته ای و می بینیم
بر آب می نگرم و می بینمت
در آب می لرزی و می بینیم
تو مرا جست و جو می کنی یا من ترا ای چشم شیرین دلربا
همه رویاهایم را نیلوفری کرده ای
و همه خیال هایم را به بوی شراب آغشته ای
همه جا
گرمای خانه و جان و جهان است حضورت
ولی چشم که باز می کنم
نمی بینمت دیگر
با آن که می دانم
تو می بینیم همه جا
من شیدای توام
یا تو مرا گرفته ای به بازوی سودا
ای چشم شیرین بی پروا
     
  
مرد

 


معارفه

سپیده زود ایند
ککل چکاد غربی را گلگون کرده ست
رسوب شب اما
به ژرفای دره جاری است
میان نی ها
و نشیب ها خود را
به خنکای سایه سار صبح سپرده اند
در گوشه ای میان علف ها
خرزهره های پر گل و گز بوته های خودرو
گل کوچک ناشناسی را
دوره کرده اند
به هلهله
     
  
مرد

 


با آخرین قدم ها

این سفر طولانی طاقت فرسا
باید
پایان پذیرد جایی
به واحه ای
سر چاهی و سایه نخلی
به ساحلی و عرشه بلمی متروک
در این بیابان ناشناخته
اختر آشنایی را دنبال می کنم
که همیشه پیشاپیشم قرار دارد
و فاصله مان
کم نمی شود انگار
هرگز
ستاره آشنا تو دور می شوی ایا
یا من
به سکون مانده ام به جا
به گمان حرکتی مدام ؟
نه هرگز آنچنان فراز سرم قرار می گیری
که کلاه از سرم بیندازد
سماجت دیدارت
نه هرگز
آنگونه دور می شوی
که پندارم
غروب کرده باشی
تا باز مانم از رفتن
نومید و دلشکسته
ستاره آشنا
تو دور می شوی
یا من ایستاده ام
برجا؟
ستاره دور می شود از تو و تو می ایی مدام
و راه
پایان نمی پذیرد هرگز
نه به واحه ای
نه به ساحلی
و همه راهها همیشه
با آخرین قدم ها آغاز می شوند
     
  
مرد

 


باری آری و هزار بار نه

شیرین ترین آرزو
حضوری خوش
در رویایی شیرین است
سر حال ما ندارند اما رویا ها
به طبع خویش می ایند
چرخی می زنند
و می گذرند
و وا می نهندمان
سر چهار سوهای نومیدی و سرگشتگی
ارواح شریر
انتقامجو
از ژرفای فراموشی ها بر می ایند
در شبی
که چشم بیداری از دریچه ای
نمی پاید کوچه ها را
و به خواب ها که رسیدند
گام سبک م تند می کنند و شلنگ انداز به ریشخند
می گذرند روی علف های خیال ما
که نیم خواب
در خواب هامان حضور نمناک دارند
ما را چه گناه ای ارواح شریر
اگر زاده شدید
از بستر کودکی ما
و از هم آغوشی شوربختی و شقاوت ما مبروص ما را چه گناه ؟
شیرین ترین آرزو
حضوری خوش در رویاست
اتفاقی که باری می افتد
و هزار بار نه
     
  
صفحه  صفحه 21 از 36:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  35  36  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار منوچهر آتشی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA